در ستایش یک «زن»؛ رای نمی‌دهم، پس هستم

طاها پارسا

پرده اول؛

روزگاری سعید حجاریان،  برای آن‌که تنوع اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان را نشان دهد، نوشت که حزب مشارکت «بین‌العباسین» است؛ یعنی از عباسعبدی تا عباس دوزدوزانی را می‌توان در آن یافت.

سال‌ها گذشته است و اصلاح‌طلبان هنوز متنوع‌اند. حالا درست در همان روزی که حسن خمینی، خواه با تشری از بیت و یا غمزه‌ای از مولایش، علی‌رغم میل ‌باطنی، بنده‌وار  به حکم ولایت سرمی‌نهد؛ فائزه هاشمی، در میان ده‌ها هزار نفر، ساعت‌ها سرافرازی می‌کند و  دفاع از باورش «خدا را هم بنده نیست».

سقفِ اعتراض و سیاست‌ورزی حسن خمینی، علنی کردنِ حکمِ مولاست آن‌هم به کمکِ «اخوی» و کفِ اعتراض فائزه اعتراض به بی‌سیاستی برادر بزرگتراست که  «حالا علی مانده است و حوضش».

وقتی رأی دادن، اثری معنادار بر جای نگذارد، «رأی‌ندادن» نشانه‌ی بودگی و زیستن بامعناست. این لب استدلال فائزه هاشمی است برای تحریم انتخابات۱۴۰۰.  هیچ‌کدام از منتقدان او و طرف‌داران رأی‌دادن تا کنون نتوانسته‌اندیا من ندیده‌امبا این استدلال در بیفتند. تنها به حواشی آن چنگ می‌کشند و پهلوان‌پنبه‌ای از آن‌را بر زمین می‌زنند.

مسئله فائزه رای دادن یا ندادن است و ‌منتقدان  آن را به پیروزی و انتخاب میان بد و بدتر تحریف می‌کنند.

«فائزه» با رأی‌ندادن می‌خواهد زندگی‌کند و چگونه زنده بودن را برای فرزندش مشق کند. منتقدانش می‌گویند «خط»ات خوب نیست.

فائزه یک‌بار زندگی می‌کند و یک‌‌روز می‌میرد. و منتقدانش روزی هزار بار می‌میرند و زنده می‌شوند. 

سال‌ها باش و بدین عیش بناز  / تو و مردار تو و عمر دراز 

پرده دوم

سال ۹۶، چهار نفر را برای رای‌دادن به حوزه‌ی انتخاباتی رساندم. رأی همسرم را با دستان دخترم در صندوق رأی انداختیم. همان روز برای آن‌ها حکایتکردم که از قضا سال ۷۶ هم چهار نفر را برای رأی دادن به حوزه‌ی انتخاباتی رسانده‌‌ام. اما خودم نه در ریاست‌جمهوری ۷۶ ، نه در ریاست‌جمهوری ۹۶ و نهدر هیچکدام از انتخابات ریاست‌جمهوری رأی ندادم. استدلالم روشن است: در انتخاباتی رأی خواهم داد که بتوانم کاندیدا هم بشوم. دقیق‌تر بگویم: درانتخاباتی شرکت‌ خواهم کرد که من نیز بتوانم شرایط کاندیداتوری را احراز کنم نه این‌که از بدو تولد با نداشتنِ حقِ ریاست‌جمهوری به‌دنیا بیایم. رأی نمی‌دهم اما دیگران را هم می‌رسانم (گاه ترغیب هم می‌کنم) که رأی بدهند. هیچ تناقضی هم وجود ندارد! «آدمیزادمو آزاده»، مانند سعیدی سیرجانی مانند فائزه هاشمی.

پرده سوم

سخنان فائزه هاشمی در کلاب‌هاوس با استقبال و البته انتقادهایی روبه‌رو شده است.  از نقدهایی که از سوی تعدادی از اصلاح‌طلبان و از منظر اصلاح‌طلبی یا منافع ملی به خانم هاشمی شده است، به یک مورد مشهور، تحریم‌ها، می‌پردازم تا نشان دهم  حق با  فائزه  است و منتقدان دچار خطای منطقی و تحلیلی شده‌اند.

محل نزاع علتِ اصلی و راهکار برداشتن «تحریم‌ها»یی است که از سوی نهادهای بین‌المللی و کشورهای دیگر و غالبا آمریکا علیه ایران اعمال می شود. بر مبنای این تحریم‌ها، شرکت‌هایی که با ایران در برخی از زمینه‌ها به مبادلات تجاری و مالی بپردازند، جریمه خواهند شد و یا دسترسی خود را به بازار‌های کشورهای عامل تحریم از دست خواهند داد. نخستین تحریم علیه ایران پس از تسخیر سفارت آمریکا اعمال شد و از آن زمان تاکنون این نوع مجازات به موازات اعمال رفتارها و سیاست‌های داخلی و خارجی جمهوری اسلامی روز به روز گسترش یافته‌، به‌نحوی که با ریاست‌جمهوری ترامپ عملا جز در موارد خاصی هم‌چون صنایع غذایی و دارویی، امکان دسترسی و مبادله ایران با بازارهای جهانی غیرممکن یا بسیار دشوار شد. این تحریم‌ها مشکلات عدیده‌ای در زندگی روزمره ایرانیان داخل و خارج کشور ایجاد کرده‌ و یکی از علت‌های اصلی بحران اقتصادی در ایران قلمداد می‌شوند.

فائزه هاشمی، در سخنان خود در کلاب‌هاوس گفت که با اصل این تحریم‌ها مخالف است و آن‌ها را اسباب رنج مردم ایران می‌داند. او علت اصلی این تحریم‌ها را سیاست‌های جمهوری اسلامی دانست و معتقد بود که اگر سیاست‌های داخلی و خارجی جمهوری اسلامی اصلاح شوند، تحریم‌ها برچیده می شوند و رنج مردم کمتر می شود. فائزه همچنین گفت که عموم مردم ایران نیز همین باور را دارند و به عنوان شاهدِ سخن، شعار تجمع‌های چند سال اخیر را یادآوری کرد که مردم می‌گویند«دشمن ما همین‌جاست، دروغ می‌گن آمریکاست».

منتقدان فائزه هاشمی، اما، این سخنان را نشان از حمایت صریح یا تلویحی او از تحریم‌ها قلمداد می‌کنند. آن‌ها می‌گویند که مطابق نظرسنجی‌های معتبر، مردم هم با تحریم‌ها مخالف‌اند و این تحلیل سبب می شود که کسانی چون ترامپ که به قانون‌گریزی و پیمان‌شکنی مشهور است، تبرئه شوند. منتقدان هم‌چنین مشکلات عملی بر سر راه نقل و انتقالات بانکی را حتی مانعی بر سر راه واردات دارو و غذا می‌دانند و معتقدند کمبود دارو و برخی مواد غذایی نیز ناشی از «تحریم‌های ظالمانه» است.

برای کمک به شناخت ساختار استدلال هر دو طرف از یک تمثیل کمک می‌گیرم. بیماری را در نظر بگیرید که به خاطر یک یا چند بیماری، آشکارا در حال درد کشیدن است و در صورت تداوم بیماری جان خود را از دست خواهد داد. دو پزشک بر بالین بیمار حاضر شده‌اند. پزشک اول معتقد است که بیمار دارای مشکلات عدیده‌ای است اما رنج اصلی او از بیماری مغزی است و برای شروع درمان باید ابتدا مغز را جراحی و درمان کرد. این پزشک می‌گوید بدون درمان مغزی سایر بیماری‌ها درمان چندانی نخواهند یافت و بیمار از دست خواهد رفت. پزشک دوم نیز معتقد است بیمار دارای مشکلات عدیده است اما مشکل اصلی در لوزالمعده است و درمان او باید از سیستم گوارشی آغاز شود. پزشک می‌گوید بدون درمان سیستم گوارشی، بیمار امکان جذب مواد غذایی و دارویی را نخواهد داشت و لذا روز به روز ضعیف‌تر و از دست خواهد رفت. پزشک اول در دفاع از تجویز خود می‌گوید مشکلات مغزی بیمار را دچار اختلال روانی و افسردگی کرده، لذا داروها را درست مصرف نمی‌کند؛ پرهیز غذایی ندارد؛ مرتب به سیستم گوارشی صدمه می‌زند؛ تجویزهای قبلی را ناتمام رها کرده و حالا حتی حاضر به پذیرش و اجرای تجویزهای پزشکان نیست. با این وضعیت داروهایی برای درمان سیستم گوارشی را نمی‌توان به او خوراند، زورمان هم به او نمی‌رسد، لذا علت اصلی مشکلات مغزی است و از آن‌جا باید آغاز کرد. اما پزشک دوم، که هنوز امیدوار است که بتواند داروهای گوارشی را به بیمار بخوراند، (به‌جای آن‌که استدلال همکارش را بپذیرد و سپس از این امیدواری سخن بگوید تا با هم بیمار را کمک کنند) همکارش را متهم می‌کند که بیماری گوارشی را انکار کرده و شناختی نسبت به رنج بیمار ندارد.

به فائزه و منتقدان اصلاح‌طلبش برگردیم. فائزه تاکید دارد که مردم دارند رنج می‌کشند (بیمار رنج می‌کشد) برای کاهش رنج (مداوای بیمار) سیاست‌های جمهوری اسلامی(مغز) باید جراحی و درمان شود. منتقدان می‌گویند شما اثر تحریم‌ها (مشکلات گوارشی) را در رنج مردم نادیده می‌گیرید لذا موافق تحریم‌ها هستید.
فائزه در جواب می‌گوید من اثر تحریم‌ها را انکار نمی‌کنم. از آن‌ها هم دفاع نمی‌کنم. اما برای کاهش رنج مردم (بیمار) سراغ ترامپ (لوزالمعده) نمی‌روم و به اصلاح‌ سیاست‌ها (جراحی مغز) و کاهش مشکلات می‌اندیشم و وقت و انرژی و توانم را این‌جا می‌گذارم.
منتقدان اما می‌گویند: فائزه موافق تحریم‌هاست، مطابق نظرسنجی‌ها مردم مخالف آمریکا هستند. تحریم‌ها در زندگی مردم اثر دارند. داروها را نمی‌شود به خاطر تحریم تهیه کرد. این آمریکاست که ایران را تحریم کرده است و…

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

4 پاسخ

  1. فائزه خانم محترم اول باید کارنامه پدرش را نقد کامل کند .
    و دکترین پیشنهادی خود را با جزییات
    ارائه دهد .
    سیاسی ،فرهنگی ،دینی ،اقتصادی ،اجتماعی و….

  2. خانم رفسنجانی پا در جایِ پایِ پدرِ خود می گذارند. پدر وی هفته ها در نماز جمعه در مدح عدالت اجتماعی سخن گفت و بعد مجری سیاست های اقتصادی شد که کشور را به روز امروز انداختند. اگر کسی هم انتقادی داشت، امر به کم کردنِ رویِ وی می داد، مثل زنده یاد مهندس سحابی، یا پرتاب از دره مثل نویسندگان و یا ذبح اسلامی امثال فروهرها!
    خانم رفسنجانی اما دربست از عملکرد پدرش دفاع می کند!
    حال سوال اینجاست که وی بدنبال کدام اصلاحات است؟
    آیا مخالف سیاست هایِ اقتصادی است که پدرش با حمایت خامنه ای بانی آنها بود و کشور را به این روز انداخت؟
    اگر آری کدام اصلاحات اقتصادی مد نظر وی است؟
    کنار گذاشتن این سیاست ها؟
    یا اینکه وی نیز مثل علی مطهری معتقد است که در عرصه داخلی زحمتکشان را باید از عرصه سیاست و حق تعیین سرنوشت خویش دور نگاه داشت و با یک استکان چای و دو گونی برنج به کنج خانه فرستاد (خفه کرد) و در عرصه خارجی در برابر قدرت های زورگو زانو زد؟
    بعد از سه دهه دخیل بستن به امام زاده های اصلاح طلبی باید آموخته باشیم که با یک کشمش گرمی نکرده، و برای راستی آزمایی، متولیان این تمام زاده ها را با سوالات اصولی به چالش بگیریم.
    دوران کلی گویی های دل خنک کن گذشته. این سخنان از زبان فرزندان دو تن از بنیانگذاران استبداد دینی ظالم و ستمکار بیشتر دردآور است. به خود آییم؟

  3. خانم رفسنجانی پا در جای پای پدر خود می گذارند. پدر وی هفته ها در مدح عدالت اجتماعی سخن گفت و بعد مجری سیاست های اقتصادی شد که کشور را به دوز امروز انداختند. اگر کسی هم مثل زنده یاد مهندس سحابی انتقادی داشت، امر به کم کردن روی وی می داد و با پرتاب از دره نویسندگان یا ذبح اسلامی ملیون.
    خانم رفسنجانی اما دربست از عملکرد پدرش دفاع می کند!
    حال سوال اینجاست که وی بدنبال کدام اصلاحات است؟
    آیا مخالف سیاست های اقتصادی است که پدرش با حمایت خامنه ای بانی آنها بود و کشور را به این روز انداخت؟
    اگر آری کدام اصلاحات اقتصادی مد نظر وی است؟
    کنار گذاشتن این سیاست ها؟ یا اینکه وی نیز مثل علی مطهری معتقد است که در عرصه داخلی زحمتکشان را باید از عرصه سیاست و حق تعیین سرنوشت خویش دور نگاه داشت و با یک استکان چای و دو گونی برنج به کنج خانه فرستاد (خفه کرد) و در عرصه خارجی در برابر قدرت های زورگو زانو زد؟
    بعد از سه دهه دخیل بستن به امام زاده های اصلاح طلبی باید آموخته باشیم که با یک کشمش گرمی نکرده، و برای راستی آزمایی، متولیان این تمام زاده ها را با سوالات اصولی به چالش بگیریم.
    دوران کلی گویی های دل خنک کن گذشته. این سخنان از زبان فرزندان دو تن از بنیانگذاران استبداد دینی ظالم و ستمکار بیشتر دردآور است. به خود آییم؟

  4. مقاله گویا و روشن بود و اصلاح طلبان منتقد خانم هاشمی دقیقا مثل آن دکتر لوزالمعده می اندیشند!
    آنها اصلا به مغز کاری ندارند! به fatf کاری ندارند! کاسبان تحریم را نمی بینند! آری همه با تحریم مخالف اند حتی تحریم کنندگان لیکن باید دید گل آلودی آب سرچشمه اش ازکجاست؟ کاش در میان اصلاح طلب ها یه چندتا فائزه بود، کاشکی کاشکی…

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

چهره‌ی مچاله‌شده از گریه و لابه‌ی بسیارِ او، بِرندی شده بود. بر بالای هر منبری که می‌رفت، در جمعِ هر جماعتی که می‌رفت؛ اشک‌اش دمِ مشکش بود. چشمِ جوانان مؤمن و انقلابی را خوب گرفته

ادامه »

سالها پیش که رهبر جمهوری اسلامی در بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ جنجال سند آموزشی ۲۰۳۰ را به‌پا کرد در مطلبی با عنوان «اصولگرایان

ادامه »

توی یک عالم دیگری سیر می‌کرد. در عوالمی که به واقعیت راه نداشت. تک‌تک جمله‌هایی که بیان می‌کرد و سفارش‌هایی

ادامه »