یادداشت

به یاد محمد برقعی که «خودش» بود

دکتر محمد برقعی هم رخت سفر بست و از این جهان خاکی پر کشید و به سرای جاودان رفت و به خدایش پیوست. خبر دردناکی بود و بسی مایه تأسف و تأثر. هرچند که چندان غیر منتظره نبود. مدتی قبل

رفتار قبیله‌‌ای در سیاست

شیفتگی و گرایش افراد به امواجی را  که بر عرصه فضای رسانه ای و سیاسی ظاهر می‌شوند، چگونه می‌توان توضیح داد؟ شیفتگی و دلباختگی- بنا به تعریف- رفتاری انفعالی و روانی است و طبعا به عنوان رفتاری عقلانی سیاسی تعریف

خانه‌تکانی نوروزی در دوران اوج ماتریالیسم 

نوروز از مقاوم‌ترین عرف‌هایی بوده که هزاران‌ساله‌ها تمام حمله‌های داخلی و بیرونی را پشت سر کرده است و پابرجا مانده است. با این که شیوه جشن گرفتن ما از نوروز با آن که در هزاران سال قبل بوده تفاوت‌هایی پیدا

دشمن را اشتباه گرفته‌اید؛ یادداشتی برای عبدالکریم سروش 

دکتر سروش گرامی! در متن اخیرتان بسیار گلایه کرده بودید از حملات بی‌ادبان. بگذارید این نامه کوتاه را با دل‌جویی از شما آغاز کنم. این حملات شایسته نبود و من به عنوان منتقدِ شما از آن خرسند نیستم. امیدوارم این

توافق با عربستان و فرصتی کم‌یاب برای دموکراسی‌خواهان 

در یک دسته‌بندی کلان، نیروهای عمده تاثیرگذار بر امروز و آینده ایران را می‌توان به سه دسته جامع تقسیم کرد: حکومت (به معنای نظام جمهوری اسلامی و تمام نهادها، سازمان‌ها، شرکت‌ها و مراکز وابسته به آن)، حوزه عمومی (به معنای

ایران و روسیه؛ از دوستی و اتحاد استراتژیک تا اولین خیانت 

مناسبات تهران و مسکو و دامنه آن تبدیل به موضوع روز تحلیل‌گران غربی و منطقه‌ای شده. روابط جمهوری اسلامی و فدراسیون روسیه وارد مرحله جدیدی شده و افزایش آن در حوزه‌های نظامی، صنعتی، لجستیک و کالاهای اساسی چشمگیر است. اما

طفلان مسموم و استراتژی قدرت 

چه رفتاری می‌تواند شنیع‌تر از مسمومیت عمدی کودکان باشد؟ مواجهه ابتدایی شاید این نکته را پیش بکشد که چه اهمیتی دارد که منبع شرارت کجاست و بر چه مبنایی استوار است، مهم این است که هر چه زودتر باید شرّ

«جنگ نعمت است»؛ حمله‌ شیمیایی به مدارس دخترانه چه پیامدهایی دارد؟

هرچند ابهام در عوامل احتمالی و انگیزه‌های مسموم کردن دانش‌آموزان دختر امکان تحلیل این ماجرا را سخت کرده، اما از عواقب احتمالی این حملات شیمیایی می‌شود نوشت. (این ابهام و این وضعیت سه‌ماهه‌ یادآور سه روز نخست شلیک به هواپیمای

نامه ۹۰ امضایی و کینه‌ورزی ناتمام یک رهبر

در سال ۱۳۶۹، یعنی ۳۲ سال پیش، نامه‌‌ی سرگشاده‌ای از سوی اعضای نهضت آزادی، نیروهای ملی-مذهبی و سیاسی که به نامه ۹۰ امضایی معروف شد، به آقای هاشمی رفسنجانی نوشته شد تا او را از مخاطرات اوضاع سیاسی کشور مطلع

جواد طباطبایی؛ احیاگر اندیشه ایرانشهری 

امید داشتم که این مدخل از کتاب در دست انتشارم، «آینه‌خانه هویت ایرانی»، در زمان حیات استاد طباطبایی به دست ایشان برسد. ولی عمر مثل ابر و باد در گذر است و چندین هزار امید بنی‌آدم نیازمند فردایی است که گاه

حمله شیمیایی اسلامِ سیاسی به مدارس دخترانه و دانشگاه‌ها! 

دانش آموزان دختر و دانشجویان را هر روز مسموم می‌کنند و هیچ‌کس هم پاسخگو نیست! نه دولت نه بیدادگاه قضایی نه دستگاه‌های اطلاعاتی و نه مجلس فرمایشی اسلامی و نه بیت رهبر! هیچ‌کس خود را پاسخگو نمی‌داند، اما همه سردرگم‌اند

گرانی چه هدفی دارد؟ 

«گرانی» را در تمام جاهایی که زندگی کرده‌ام، تجربه کرده‌ام اما نه آن‌گونه که شما در این چند سال اخیر در ایران تجربه کرده‌اید. گرانی فقط یک تجربه‌ی مهیب اقتصادی و در پیوند با فقر و نداری و گرسنگی نیست،

نگاه به عبدالکریم سروش از چشمان گلشیفته 

چندان گزافه‌گویی نیست اگر آن چهار بندی را دکتر سروش برای دفاع و بیان چرایی تاختن خود به خانم فراهانی نوشت، جستاری بلند و چالش افکن برای واکاوی مسائلی چون فراخی فرامینِ گزاره های اخلاقی و دیگرشدگی آن، دامنه حق

دختران بی‌حجاب و سخنی با طلاب جوان 

برای کاری اداری به مرکز خدمات حوزۀ علمیه رفته بودم. طلبه‌ای را دیدم که سراسیمه بود که پرونده‌اش ناقص است و تمدید نشده است. معلوم بود که درسش را خوب نخوانده بود. می‌گفت: «ما در میدان هستیم و… برخی به

دو جدال سفسطی 

غوغاییان دو اتهام را به من وارد کرده‌اند که اکنون می‌کوشم تا به آن دو تهمت شبهه‌ناک پاسخ گویم. اولی اتهام زن‌ستیزی و دومی اتهام تعطیل دانشگاه‌ها و تصفیه‌ی استادان در سال‌های آغازین انقلاب…

عبدالکریم سروش علیه «عبدالکریم سروش»!

برخی از سخنان اخیر عبدالکریم سروش من را به‌مانند بسیاری دیگر شگفت‌زده کرد و آزرد. اگر در همین نزدیکی‌ها دیداری به‌رسم این سال‌ها با او دست می‌داد و از من می‌پرسید در یک کلمه «معترضان جنبش ژینا چه می‌خواهند؟» می‌گفتم: «برهنگی»!

از تاجزاده تا شاهزاده؛ ریل‌گذاری براندازان برای گذار از جمهوری اسلامی 

جنبش زن، زندگی، آزادی آرایش نیروهای سیاسی ایران را چه در داخل و چه در خارج کشور دستخوش تغییرات وسیعی کرده است. این جنبش به مانند زلزله قدرتمندی گسل های سیاسی را چنان جابجا کرده که نیروها و طیف های

فاشیسم ره به آزادی نمی‌برد! 

رنسانس- انقلاب «زن، زندگی، آزادی» که سرانجام دموکراسی را بر ویرانه های رژیم جنایتکار مذهبی بنا خواهد کرد، جنبشی عمیقا آزادی‌خواهانه، ضد تبعیض و طرفدار منشور جهانی حقوق بشر است. این جنبش پیشرفته که از هم اکنون بر همه کشورهای

بلندگوهایی که سخنگو نیستند و سخنگویانی که بازیکن نیستند 

اعتراضات باشکوه و بی سابقه مردم ایران ، با شعار «زن، زندگی، آزادی» توانست در چند ماه گذشته، نه تنها مشروعیت بلکه اساس و ماهیت حاکمیت و رهبرش را به صورت غیرقابل جبرانی در افکار عمومی جهانیان مضمحل نماید. این

مجلس موسسان احتمالی و چالش حوزه عمومی 

مطالبه بازبینی یا بازنویسی قانون اساسی حاکم بر کشور ایران، در سال‌های اخیر از سوی برخی از کنشگران سیاسی و اجتماعی داخل کشور مطرح شد و پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» نیز به صورت گسترده‌ای مطرح شد. بیانیه اخیر

امید بستن به قدرت‌های خارجی! علی‌رغم این‌همه شواهد تاریخی 

این عنوان زرد و پوپولیستی که از جنس انتخاب‌های من نیست، تنها برگردانی از تیتر غوغاسالارانه‌ی آقای اکبرین است در مورد کاری که عنوان آن «بیانیه جمعی از ایرانیان داخل و خارج از کشور در پاسخ به برخورد غیرقانونی پارلمان

دو بیانیه، رفراندوم و اصلاح‌طلبانی که از میرحسین گذشتند 

اعلامیه شجاعانه میرحسین موسوی در ۱۵ بهمن‌ماه، پایان دوره‌ای در مبارزه با یک نظم خودکامه در ایران بود و شروع دوره دیگری که در آن یک راهکار کلیدی توسط او پیشنهاد شده است. در گذشته اصلاح‌طلبانی که به حکومت و

وقایع‌نگاری شخصی یک جنبش جمعی 

در خلال جنبشی که از سر می‌گذرانیم، به محض آنکه احساس می‌کردم وضعیت دیگر برایم غیر قابل تحمل است به پاس آنچه می‌گذشت و کوچکترین نقشی در آن نداشتم، و شاید نوعی مداخله دادن خود در آن واقعه، چیزهایی را

‍ بیانیه میرحسین نقطه عطفی در جنبش دموکراسی‌خواهی ایران است 

میرحسین موسوی یکی از رهبران سرفراز جنبش سبز طی بیانیه‌ای شجاعانه عبور کامل خود را از نظام جمهوری اسلامی اعلام کرد. میرحسین در بیانیه خود موضوعات مهمی را عنوان کرده است از جمله «اجرای بدون تنازل قانون اساسی به عنوان

عفو رهبری؛ یک ترفند، یک خاطره

امروز خبر آمد که رهبر نظام جمهوری اسلامی، فرمان عفو داده است و مجازات تعدادی از زندانیان برابر این عفو ملوکانه بخشیده خواهد شد. رسانه‌های وابسته به حکومت هم با آب و تاب این فرمان را منتشر کرده‌اند و لابد

«زمان‌شناس» نه‌ایی جان من خطا اینجاست؛  نخبگان سیاسی و فضیلت «زمان‌شناسی»

یکی از اختلافات محمود طالقانی با روح الله خمینی در روزها و شب‌های آخر انقلاب ۵۷ خود را در موضوع دعوت مردم به خیابان‌ها در شب ۲۲ بهمن ۵۷ نشان داده است. اصرار طالقانی به عدم دعوت از مردم به

صبح که شد، شب‌روان ستوده می‌شوند*

«امروز در آمریکا قطارها و اتوبوس‌های عمومی بدون بلیط مردم را سوار می‌کردند! اما نه انقلاب شده و نه کسی وعده آب و برق مجانی داده بود! چرا کسی تعجب نمی‌کرد و چیزی نمی‌پرسید؟… دلیلش را از رادیو شنیدم؛ سالروز

رویگردانی بازاریان از حکومت و پیوستن آنها به خیزش مردمی 

بازاریان نقش تعیین‌کننده‌ای در وقوع انقلاب ۵۷ داشتند. بخشی از حزب مؤتلفه به نام موتلفهٔ بازار پیش از انقلاب نقش مهمی در فعالیت‌های سیاسی ایفا کرد. این بخش که با نام اصناف جمعیت موتلفه در بازار تهران شناخته می‌شود و