
صلح ما را نجات خواهد داد …
نویسنده: ניר אבישי כהן – نیر أ. کوهین، فعال صلح و نویسنده اسرائیلی که اکنون به عنوان سرباز در غزه حضور دارد. ترجمه: عمار گُلی שתקתי מאז שגוייסתי למילואים. עסקתי במילוי תפקידי כקצין לוחם, כולל בעוטף עזה (התמונה משם). אחרי
نویسنده: ניר אבישי כהן – نیر أ. کوهین، فعال صلح و نویسنده اسرائیلی که اکنون به عنوان سرباز در غزه حضور دارد. ترجمه: عمار گُلی שתקתי מאז שגוייסתי למילואים. עסקתי במילוי תפקידי כקצין לוחם, כולל בעוטף עזה (התמונה משם). אחרי
مجلس در جریان بررسی برنامه هفتم توسعه، ماده قانونی راهاندازی «سامانه رصد سبک زندگی» را تصویب کرد. این ماده تنها یکی از بخشهای برنامه به دقت طراحی شده «رویکرد استقرار الگوی حکمرانی هوشمند» در ایران است. حکمرانی هوشمند در کشورهایی
قصدم از نوشتن این مطلب پرداختن به جزییات جنگ خونینی که به راه افتاده است نیست چون جزییاتش را می توان هر روزه از طریق رسانه ها به دست آورد و پرداختن به آن در این مقاله اتلاف وقت من
بهطور طبیعی گفتوگو درباره جنگ غزه میان مردم کوچه و بازار نیز داغ است. هم به علت اهمیت خبر و هم از حیث تاثیرات احتمالی که بر ایران دارد، به ویژه که جنگ تمام نشده و همچنان ادامه دارد و
گفتوگوی سعید دهقانی با یاسر میردامادی[۱] در حومهی منچستر زندگی و در لندن کار میکند. اما اگر سکونتگاه کنونی او شهری در ایران هم میبود، باز هم ترجیح میدادم پرسشهایی مکتوب را برایش بفرستم تا پاسخهایش را بنویسد. بر این
نکاتی تکاندهنده از بلایی که ادبیات دفاع مقدس بر سرمان آورده است جوانتر که بودم از جنگ نمیترسیدم و حتی مشتاق بودم که دوباره جنگی شکل بگیرد. ادبیات دفاع مقدس از جنگ تابلویی زیبا برایم رقم زده بود؛ تابلویی سرشار
در داخل ایران، افغانستانیها، ملت دیگریاند. زندگی در داخل با اکثریت ایرانی، افغانستانیها را ملتی پاک متفاوت میکند که مهاجرند، که «دیگری»اند. اما به محض خروج از ایران ورق برمیگردد. این را بسیاری از ایرانیان مهاجر میتوانند گواه باشند. در
به نام خداوند آزادی درباره دروغهای مأموران حکومت و تهدید امضاکنندگان بیانیه رفع حصر؛ به ویژه تهدید خانم دکتر زهرا شجاعی و ادعای آزادی محصوران در تاریخ پر فراز و نشیب کشورما، نجات ملت ایران از استبداد و دیکتاتوری، سرلوحه
حسین رزاق: خیزش پاییز ۴۰۱ مردم ایران سرآغاز دگرگونیهای بزرگی در جامعه و نیروهای سیاسی گردید که ارمغانش دستاوردهای بیبدیل و ارزشمندی است. جدای از آنچه در ظاهر جامعه نمود دارد، پسا مهسا برای نخستین بار در پسا ۵۷ توانست
من با صدای تو زندگی کردهام، مهدی یراحی. تو میتوانستی در سمت قدرت بایستی. میتوانستی سفیر حاکمیت باشی و در تورهای اروپایی، نمایش رنگین ایفا کنی تا سفرهی رنگین داشته باشی. اما تو جای دیگری ایستادی. میدانستی هزینه دارد و
به نام خدای رنگینکمان اگر هفتاد سال پیش بیگانگان در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فاجعه کودتایی را علیه ملت ایران ترتیب دادند، امروز حاکمان ایران کودتای جدیدی را علیه سعادت و مطالبات برحق مردم کلید زدهاند. حاکمان آنچنان سر خود را
دبیرکل نهضت آزادی ایران میگوید «بعد از انتخابات ۹۶ به این نتیجه رسیدیم که دیگر در شرایط کنونی درهیچ انتخاباتی افراد غیرخودی تاثیرگذار که مورد تایید شورای نگهبان قرار بگیرند وجود نخواهد داشت.» محمد توسلی در گفتوگوی خود با انصاف
در گفتار کنونی میکوشم نکتهای را روشن کنم که شاید مقدمه مناسبی برای ورود به همه آثار جان راولز، علیالخصوص کتاب «عدالت به مثابه انصاف» باشد. گمان میکنم برای همه کسانی که با راولز سر و کار دارند، این نکته
برآمدن فریاد اعتراض در مقابل نابسامانیها هر چند که امید را زنده میکند، اما در لایههای عمیقتر خود، بیم و هراسی به دلها میافکند. هراسی از آیندهای در مه. پتانسیلهای آزادشده این توانایی را دارند که سیستمی که از تعادل
چگونه سرمایهی هویتهای خرد مذهبی در آیینهای انبوه تودهای ازبین میرود. ۱ اجتماع دستهها و هیئتها در مناسبتهای بزرگ آیینی و مشخصاً عاشورا سنتی است که قدمتش لااقل به دورهی صفویه میرسد. در این اجتماعات که نوعاً در میدان مرکزی
*آقای حجاریان! بهعنوان پرسش نخست میخواهم تصویری ارائه کنید از صحنه فعلی سیاست ایران. بهطور مشخص میخواهم بدانم شما چه متغیرها، بازیگرها و رویدادهایی را در تحلیل شرایط کنونی کشور واجد اهمیت میدانید؟ بازیگران مؤثر و اصلی سیاست ایران را
۱. مقدمه این یادداشت در نقد شکل خاصی از شِبهنقد است که آن را بر اساس استعارهای جنگی «رجزخوانی» مینامم. رجزخوانی در مقام شکلی از شِبهنقد رواج نگرانکنندهای حتی در میان بخشی از اهل فضل بهویژه در فضای مجازی یافته
گستردگی و عمر جنبش اعتراضی ۱۴۰۱ ایران و تنوع بیسابقه اقشار درگیر در آن، امیدواری مخالفان حکومت را به تغییرات بنیادین بهشدت افزایش داد. همزمان، طیف وسیعی از این مخالفان در خارج و داخل کشور -با گرایشهای متنوع یا متضاد-
نزاعهای اپوزیسیون نفسگیر شده. همه میدانیم. و این منشا سرخوردگی خواهد شد. این هم روشن است. ایدهی براندازی و ضرورت آن در جان مردم جاری است و جراحت وجود جمهوری اسلامی بر پیکر ایران برقرار است. اما روزی نیست که
۱ـ اگر تا دو دهه دیگر، انسانهایی برای «تقلید احکام شرعی» وجود داشته باشند، و اساساً تقلید در اموری شرعی، رخت از رخ دین نبسته باشد، لااقل، مراجعِ تقلیدِ انسانی به تاریخ فقه میپیوندند؛ و این شغل، از دنیایِ فانی
در قرن ۲۱ که ناسا دارد قویترین تلسکوپهایش را به سیاهچالههای راهشیری میفرستد، در قرنی که هوش مصنوعی دارد تلاش میکند تا خواب انسان را شبیهسازی کند، در ایران باید در اتاق بازجویی بنشینی، در برگههای بازجویی بنویسی من حق
قرار بود حکومت دینی و ولایت فقیه برای ایرانیان دین و دنیای آباد بیاورد اما آنچه پس از چهل و چهار سال در صدر سیاهه دستاوردهای آن قرار دارد، فقر و فلاکت و استبداد و خشونت و سرکوب و اعدام
جنگ اول به از صلح آخر؛ همین ابتدا بگویم این «چهارگانه» ناامیدکننده است. بنابر این نقد کسانی را که در جستجوی ایدهای یا عقیدهای برای «نجات ملی» این را میخوانند و چیزی نمییابند پیشاپیش میپذیرم. نوشتههای مأیوس اما تباری در
پیشترها شمار معدودی از جوانان بودند که از هدف و غایت دین میپرسیدند. کسانی هم در کسوت متفکران دینی توصیه میکردند دین را در همین باورهای عامیانه و مناسک متعارف نبینید. دین گوهری دارد که از آن غفلت کردهایم. اگر
در شرایطی که جامعه ایران پیوسته در وضعیت اعتراضی-جنبشی بهسر میبرد، تحلیل مسائل از منظر فقهی شاید چندان جذاب بهنظر نرسد و تقلیلگرایانه محسوب شود. اما، نظر به اهمیت موضوع از یکسو، و ارجاع به مقدمه یادداشتی که پیشتر
آقای اژهای ریاست قوه قضائیهآقای رادان ریاست پلیس کشور با سلام اینجانب دو دختر دارم، هر دو جوان و درسخوانده.آنها اخبار داخل کشور را معمولا نگاه نمیکنند و یا گوش نمیکنند. دیشب در جمع خانوادگی به آنها خبر دادم، که
لنگر از قافله ریگ روان میجویی/ ای که از زندگی امید ثبات است ترا (صائب تبریزی) ۱) همنشینی و همزیستی با سرطان بیشباهت به «زندگی قسطی» نیست، مدام باید بدانی که به جایی بدهکاری و چیزی را از جان و
اگر ما در ایران کنونی الان حالمان اینقدر بد است به خاطر این است که این ۴ تا را (خوشی، آزادی، برابری، عدالت)، هیچکدامشان را نداریم. هیچکدامشان را نداریم به لحاظ خوشی که خب اصلا کاریکاتور بدون شرح باید بگوییم
جک گلدستون مورخ انقلابهاست. هرچند تخصص اصلیاش تاریخ نیست و بیشتر جامعهشناس است. یا شاید جمعیتشناس. و البته عنوان رسمیاش «استاد سیاستگذاری عمومی» است. خلاصه آنکه در طبقهبندیهای دنیای آکادمیک درست نمیشود او را جا داد. اما انبوه نوشتههایش را
به نام خدای رنگین کمان آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران باسلام عصر دیروز، شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱، برای بار سوم در ماه گذشته ماموران تفتیش و بازرسی زندان، نهاد تحتنظر منصوبان شما، به اتاق ما در اوین حمله کردند.
بازنشر مطالب با ذکر منبع آزاد است. ۱۳۹۴-1401