تجزیه؛ خطر بیخ گوش ایران

عماد گلی

با مواضعی که آمریکا در منطقه می‌گیرد، تحرکاتی که اسرائیل دارد و اظهاراتی که برخی از اعضای اتحادیه عرب بر زبان می‌آورند، اگر خطر جنگ  را هم جدی نگیریم  است خطر برخوردهای مقطعی را باید گوشزد کرد. اما همین برخورد های مقطعی می تواند زیر ساخت‌های صنعتی، نفتی و هسته ای ایران را نشانه رود و به نوعی در داخل ایران تاثیرات مضاعف بگذارد.

محتمل‌ترین اثر در پی برخوردهای مقطعی ، قدرت گرفتن تجزیه طلبان است که ناشی از بروز بی نظمی است.
ایران که در بخش استراتژیک خاورمیانه واقع شده است از یک سو خطر تجزیه طلبان عرب در خوزستان و خطر جدایی طلبی کردها در کردستان تهدیدش می کند، از یک جانب آذربایجان آبستن تشویش ست و از رویی دیگر ترکمن صحرا ست که سالها از آن بی‌خبر بوده ایم.  علاوه بر این بلوچستان در سیستان و بلوچستان نیز آرامشی مقطعی دارد و با آشوب جنگ ، گروه‌هایی ممکن است سر بر آورند.

مشکل اصلی اینجاست که در طول سالیان اخیر قدم های مستحکمی در جهت انسجام و همگرایی اقوام برداشته نشده است. در حقیقت جریانی که برای جنگ سینه سپر می کند ابتدا باید پروسه ی همگرایی در داخل کشور را طی کرده باشد تا با انسجام درونی به نبرد با استکبار جهانی برخیزد.

اما وقتی تبعیض های گسترده و نظارت استصوابی در انتخابات ها و حضور نمایندگان تحت امر در بخش های مختلف محل سکونت اقوام وجود دارد ، شرایط پیچیده تر می‌شود. در این میان چیزی که می تواند باب گفتگو را باز نگه دارد حضور نمایندگانی از سوی دولت است که منتخب ملت نیز باشند و به نوعی پروسه ی همگرایی را جلو ببرند . همانطور که در یادداشت «جنگ ؛ تیری به قلب اصلاحات» اشاره کردم ، همگرایی کاهش اقتدار مولفه های فرا دست و افزایش اقتدار مولفه های فرو دست به منظور رسیدن به نقطه ی مشترک است ، باید توجه داشت که مناطق محتمل جهت آشوب تجزبه طلبی مولفه های فرو دست هستند که همواره می توانند محل نفوذ دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی بیگانگان واقع شوند . البته باید توجه داشت برای مهار تجزیه طلبی ابتدا باید سطح زندگی اقتصادی، بهداشتی، فرهنگی و اجتماعی ساکنان نواحی هدف تجزیه طلبی افزایش یابد . نرخ بیکاری و تورم در این مناطق کنترل شود و زمینه ی رفاه در آمایش سرزمینی جدید را فراهم آورد ، انتخابات و انتصاب مسئولین بومی استان مذکور نیز باید مورد توجه قرار بگیرد .

تقویت حس فرهنگی ملی گرایی و تعلق به ایران راهکاری می تواند باشد که سال هاست با بحث گسترش اسلام سیاسی به حاشیه رفته است و با اختلاف مذهبی سنی و شیعه در عمل تمام امیدها را به بن بست کشانده است.

تقویت حس وطن پرستی با فرهنگ سازی بر اساس تاریخ می تواند شرایط را بهبود ببخشد ، در این زمینه برای نمونه قدرت سینما و جلوه های سمعی و بصری ، رسانه های گفتاری و شنیداری در این جهت می تواند، همگرایی ایران را تقویت کند و مباد اوضاع مانند فروپاشی شوروی شود که «در آن زمان مردم کشورهای زیر سلطه شوروی آزاد شده بودند و برای بازگشت به مام میهن از مرزهای ایران می گذشتند و پرچم ایران را در شهرهای خود بر می افراشتند. واکنش دولت جمهوری اسلامی به این هم میهنان دور از وطن با قنداق تفنگ و کتک و بی احترامی و اخراج بود. آنها از ما کتابهای درسی فارسی خواستند، ولی کامیون کامیون قران عربی دریافت کردند. آنها درخواست کمک به باز سازی اقتصاد و راه اندازی صنایع خود توسط ایران را داشتند، ولی جمهوری اسلامی به آنها پشت کردن و زشت ترین رفتار را که باعث شرمندگی همه ایرانیان بود با آنها کرد.» مصاحبه استاد کورش زعیم با سایت http://isdmovement.com ) که متاسفانه نتوانستیم هیچ گونه همگرایی با کشورها تازه به وجود آمده ایجاد کنیم .
اما تا مادامی که هیچ قدمی در راستای همگرایی بر داشته نشود با حمله ی آمریکا فضای داخلی آبستن حوادث تجزیه طلبی می گردد و اتحادیه ی عرب که هیچ گونه همگرایی با آن نداشته ایم در خط مقدم جبهه مقابله با ایران قرار خواهد گرفت .
اما آنچه که باید از رهبران ایرانی آموخت : ۱- دکتر مصدق : دکتر مصدق مدل خوبی است که در جهت ملی اعلام کردن صنعت نفت ، همگرایی را رقم زد و با اقلیتی در مجلس شورای ملی موفق شد نفت را ملی اعلام کند . ۲- آیت الله طالقانی : پدر طالقانی که در جهت انسجام نیروهای انقلاب و مقابله با هرگونه شکاف و اختلاف همگرایی را تقویت می کرد . ۳- امام موسی صدر : رهبری که در لبنان ، شهر صور را از نقطه ی فرودست به نقطه ی همگرایی با سایر اقوام و مذاهب لبنانی رساند و کل جامعه ی لبنان در پناه اندیشه ی ناب او دوران آرامش را سپری کرد . ۴- آیت الله سید علی اکبر برقعی قمی : سخنگوی سازمان هواداران صلح ، که به عنوان رهبری دینی به گسترش صلح در جهان کمک کرد .
به هرحال باید توجه داشت ، اگر آمریکا بخواهد « رژیم چنج » را به واسطه ی حمله ی نظامی به ایران رقم بزند ، تجزیه ی ایران را در پی خواهد داشت و تجزیه طلبی؛ خطری بیخ گوش ایران خواهد بود و باید چاره ای اندیشید قبل از اینکه خیلی دیر شود .

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

4 پاسخ

  1. به خوانندگان این مقاله خوب پیشنهاد میکنم نگاهى هم به مقاله زیر بییندازند.

    آیا فقط زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد؟

  2. نگرانی بجا است. با تاسف سران این حکومت از زمانی که به قدرت رسیدند تبلیغ های ضدایرانی کردند و تا کنون ادامه میدهند. هرگاه برای حکومتشان احساس خطر کردند یا نیاز به راه پیمایی و رای داشتند کوشیدند تا از حس میهن دوستی مردم سؤ استفاده کنند. خود چیزی جز دروغ و نیرنگ و ریا نداشتند که عرضه کنند ، کوشیدند تا حس میهن دوستی را هم سرکوب کنند ، این هم نتیجه اش.
    تبلیغات دروغین از سوی باکو تا ترکیه و برخی رسانه ها و حاکمان عربی رو به فزونی است ولی از این سو نه تنها روشنگری نمی شود، خود سران جمهوری اسلامی بدتر و ضد ایرانی تر از آنها هستند.
    حرف نادرستی میزنند که فارسها حکومت را گرفتند در حالی که در ضد ایرانی بودن خمینی شکی نیست و سید علی «خامنه» ای حاکم مطلق است نه پارسی. ایشان در مشهد بودند ولی نیکانشان خامنه ای، پدر بزرگ و پدرش تبریزی بودند، گرچه خانواده اشان به مشهد رفتند ولی مشهدی نیستند. بگفته هادی خامنه ای، زبان خانوادگیشان ترکی آذربایجانی است.
    موضوعی که مایه دلگرمی است اینکه آذربایجانی همواره پاسدار و نگهدار و در بسیاری دوره ها رهبر ایران بوده یا همیشه در حکومت حضور چشمگیر داشته، از زمان مادها تاکنون. این یکی با تاسف حس میهنی ندارد که ضد ایرانی هم است !

  3. با سلام و سپاس
    ضمن تایید این نگرانی ها باید شکاف سیاسی بین جناح ها را هم به آن ها افزود. وقتی جناح اصولگرا،جناح رقیب را فتنه گر و مزدور اجنبی می پندارد ایران با کدام همبستگی می خواهد مقابل تهدید خارجی بایستد؟!

  4. شیری کند این گربه
    گرگان بکرده دوره
    لیک شرزگی شرط دارد
    که یک کل جمع باشد
    بی یال و دم هم اشکم
    شیر بمیرد با سر هم
    نه سر کند کار دم
    نه ری کند کار قم
    جمله شوند گر بیجان
    اعضاء شوند بیهوشان

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه می‌پردازم. به امید مانایی صلح، جنگ حتا حوصله‌ای برای نگارش و خواندن اینگونه مطالب نخواهد

ادامه »

در جهان امروز، رادیکال‌های فکری اغلب به چهار جریانِ عمده رادیکالِ راستِ سکولار، رادیکالِ چپِ سکولار، رادیکالِ بنیادگرای مذهبی و رادیکال عرفانی دسته‌بندی می‌شوند.

ادامه »

آقای خاتمی، بسیار کوشید اصلاحات مورد نظر خود را به عنوان یک روش برای اصلاح و بهبود جمهوری اسلامی در

ادامه »