«آمریکا یه ظاهر داره، این چیزی که هارت و پورت میکنه. یه باطن داره، باطنش رو ما میشناسیم. هیچ غلطی نمیتونن بکنن. آمریکا اینه. مردم نگران نباشند.» سردار بود که اینرا گفته بود. خیلی پیشتر از آن شبی که در هنگامی که در اتاق خوابش به خواب غفلت عمیقی فرو رفته بود و اما پیش از آنکه بیدار شود؛ توسط همان پهپادهای دشمن به خواب ابدی برده شده بود. و حالا زنده نبود که بپرسند که چه کسی داشت هارت و پورت میکرد؟ حتی کسی از جای اختفای رهبر او هم خبر نداشت که همین چندماه پیش به جهت مشاورههای همان سردار، با اطمینان کامل گفته بود که:«آمریکا و اسرائیل تهدید میکنند که شرارت خواهند کرد. احتمال زیادی نمیدهیم که از بیرون شرارتی انجام بگیرد.» ولی حالا او هم در وحشت از همان «هارت و پورت» آمریکا و اسرائیل معلوم نبود کجا قایم شده بود که همین دوشنبه پیش وقتی ریسجمهوری ترکیه میانجی شده بود که پزشکیان با معاون ترامپ دیدار کند، حتی نتوانسته بودند رهبر مخفی شده را پیدا بکنند تا بتوانند ازش اجازهی نجات بگیرند.
رهبر هم گریخته بود و در جایی که حتی رئیسجمهور کشور هم بدان دسترسی نداشت مخفی شده بود و ملت را در زیر سیطرهی پهپادها و موشکهای دشمن رها کرده بود. حالا مردم در زیر آسمان شهرشان که به تاخت و تاز اسرائیل درآمده بود؛ رها شده بودند. ترس و وحشت به روح و روانشان تاخته بود. پیرمردی داشت به CNN میگفت:« انگاری یه موشک، بیوقفه داره دنبالم میاد، مثل اینکه مرگ خودش ردّم رو گرفته و هر لحظه ممکنه آسمون رو بشکافه و تمومم کنه.» این حسوحال به جان مردم رخنه کرده بود که انگاری از زمین و هوا به محاصرهی کامل درآمدهاند. شبها در استشمام زندگی در میانهی میدان جنگ، سپری میشد. صدای گرومب گرومب بمبهایی که در شرق و غرب و شمال و جنوب و در دل شب تاریک و در نقطهای از شهر فرود میآمدند. پدافندهایی که از پی آن به غرش درمیآمدند و آسمان شهر را میشکافتند. و روزها هم دود و آتش بود که جنگ را درست تا به پشت پنجرههای خانهی مردم هم میکشاند. حالا اسم و نشان محلههای تحت اصابت موشکهای دشمن متجاوزگر نیز، جنگ را ردونشانی نزدیک و نزدیکتر میداد:تجریش، میدان ونک، بلوار کشاورز، میدان ولیعصر، پارچین..خبرنگار شرق گزارش میداد از زنی که مالک مغازهای در پاساژ قائم بود. کشتهها را دیده بود و خودروهایی که مثل کاغذ مچاله شده بودند. میگفت:«دیروز ۵۰ تا جنازه فقط از آن وسط درآوردند. ماشینها پرس شده بود، خرد شده بودند. وحشتناک بود.» از بلوار کشاورز خبر میرسید. خانهای در بلوار کشاورز، انفجار یک خودرو در خیابان زرتشت و ساختمان وزارت امور خارجه. او میگفت: «یک مرد را که موج انفجار او را گرفته بود از زیر آوار بیرون کشیدند؛ آنقدر ترسیده بود که دخترش را پس میزد، میگفت مرگ را با چشمهایم دیدم. فقط میگفت با من صحبت نکنید، صدایتان من را دارد دیوانه میکند. سمت خیابان زرتشت یک خودرو منفجر شد و نمیدانم انتحاری بود یا نه؟ سمت میدان فاطمی هم وزارت کشور را زدند.» حسین رزاق از حملهی اسراییل به زندان اوین خبر میآورد که:«یکی از آتشنشانانی که دیروز به زندان اوین اعزام شده بود نقل میکند که بسیاری از سربازان وظیفه دیروز چنان فجیع کشته شدند که بزرگترین تکهها پوتینهایشان بوده…» الناز محمدی گزارشگر روزنامهی شرق از حملهی اسراییل به بیمارستان ولیعصر مینوشت:«حجت و ساناز، هردو از ۱۸ سال پیش نیروهای خدماتی بیمارستان ولیعصر بودند، با قرارداد کارگری و ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان حقوق؛ هردو مسئول نظافت بیمارستان و ساناز در بخش زنان و زایمان. حجت برای کمکخرج خانواده و آنطور که خودش گفته بود، برای “پول توجیبی” دو فرزندش ماهانه چندشیفت هم در یک شهرک مسکونی، نگهبانی میداد. حجت و ستاره صاحب دو فرزند بودند؛ سوگند ۱۷ ساله و امیرعلی ۱۵ ساله. حال بچهها بعد از کشته شدن پدرسان خوب نیست و امروز مادرشان سوگند را با فشارخون پنج به بیمارستان برده است: «دخترم نه چیزی میخورد نه چیزی میگوید. امروز با فشار پنج او را به بیمارستان بردم. گریه میکند، بعد بلند میخندد. حیلی حالش بد است و نمیدانم باید با او چه کنم.» حجت پدر دو فرزند بود یک پسر و یک دختر. با وجود حقوق بیمارستان و کمکهای پزشکان بخش، دخل و خرجش به سختی جور میشد. چند ماهی بود که برای تامین مخارج زندگی، نگهبانی ساختمانهای سازمانی فراجا را هم قبول کرده بود. حجت دیروز، در حملات اسرائیل در محل نگهبانی زیر آوار ماند. یک ساعت پیش، سگی جنازهاش را زیر تلی از خاک و سنگ پیدا کرد. نفرین به جنگ و همه جنگطلبان.»
حالا آنهایی که رجز میخواندند که:«آنها نمیتونن…آنها توان جنگیدن ندارن..جهود جماعت معروفن بابا..تو یک نعرهی حیدری بزن..ببین چه جوری واجبالتعویض تنبان میشن..» در پناهگاههای خود مخفی شده بودند و ملت را و ایران را به امان نتانیاهوی جنایتکار و حامیانش رها کرده بودند. صدراعظم آلمان بیشرمانه به حمایت از نتانیاهو برخواسته بود که : «من فقط میتوانم بگویم: نهایت احترام را دارم که ارتش اسرائیل، رهبری سیاسی اسرائیل، این شجاعت را داشتهاند که این کار را انجام دهند.» مرتس، بیآنکه دغدغهی این را داشته باشد که به حامی جنگطلبان و جنایتکار جنگی متهم شود؛ بدون هیچ پرده پوشی و مجاملهای ادامه داده بود که:«این همان کار کثیفی است که اسرائیل بهجای همه ما انجام میدهد. ما هم قربانی این رژیم هستیم. رژیم ملایان، مرگ و ویرانی را برای جهان به همراه آورده است.» دبیرکل ناتو هم به تملق و چاپلوسی از ترامپ برخواسته و با لبخندی بر لب از او بعنوان «مرد قدرت» یاد کرده و میگفت:«من فقط میخواهم از اقدام قاطع شما در ایران قدردانی کنم. این اقدام واقعاً فوقالعاده بود و هیچکس دیگری جرات انجامش را نداشت. این باعث شد همه ما ایمنتر شویم.»
حقوق بشر. حقوق بینالملل. منشور سازمان ملل متحد. عرفهای دیپلماتیک. مسؤولیت دولتها در حفظ صلح بینالمللی…همه و همه در یک چشم بههمزدنی توسط این چشمآبیهای شیکپوش و عطر و ادکلنزدهی متمدن که درس آزادی و عدالت و دموکراسی به خاورمیانه داده و میدهند؛ پوچ و پوک از آب درآمده بود و پاک به فراموشی سپرده شده بود و ایران و ایرانی، تک و تنها در میانهی جنگ رها شده بود. حتی دبیرکل سازمان انرژی اتمی هم جرأت نکرده بود که به محکومیت آمریکا و اسرائیل بیانیهای صادر کند. تمامی نهادهای بینالمللی و کشورهای جهان، انگاری در فضای بیکران اتمسفر گموگور شده بودند. و ایران انگاری جز البرادعی نداشت که همان تعالیم غربی را به صورت صدراعظم آلمان بکوبد:«آیا کسی تا به حال به شما گفته که “حملات هدفمند به تأسیسات هستهای” بر اساس ماده ۵۶ پروتکل الحاقی کنوانسیونهای ژنو (که آلمان نیز عضو آن است)، ممنوع است؟ یا این موضوع را به شما گفتهاند که استفاده از زور در روابط بینالملل به طور کلی بر اساس بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد، به استثنای حق دفاع از خود در صورت حمله مسلحانه یا با مجوز شورای امنیت در موارد اقدام امنیت جمعی، مجاز نیست؟ شاید بد نباشد با اصول پایهای حقوق بینالملل کمی بیشتر آشنا شوید.» البرادعیایی که البته دیگر هیچ مسولیت بینالمللی نداشت.
ایران و ایرانی در مخمصهی ویرانی و آتش جنگ گرفتار شده بود و از هر طرف که میرفت جز وحشت نبود که بر اندوختههایش بیافزاید و به غیر صبر و تحمل و مدارای در حق هموطنان خود امیدی در این گردونه نداشت. رهبر، همان که میگفت آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. همو که میگفت:«گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید میکنند. تهدید به حملهی نظامی میکنند، … اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی تلآویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد.» رهبر، حتی دو روز گذشته از آتشبس جنگ دوازده روزه، از مخفیگاه خود بیرون نیامده بود و میدان جنگ را به “مرد قدرت” در همدستی با قصاب غزه و همدستانش در غرب باخته بود تا آنها با فراغت بال زیرساختهای ایران را با خاک یکسان کرده و هزاران نفر از مردم بیدفاع را بکشند.
دود از نقطه نقطهی شهر بلند شده بود. ویرانیهای جنگ، پلیدی آنرا در اذهان ملت میکاشتند. حالا اسم و رسم کشتهشدکان بیرون میآمد. مریم شکرانی توئیت میکرد:«در سومین روز جنگ وقتی داشتم روایتم را از بازارهای تهران مینوشتم اشکم سرازیر شد. شهر بیپناهم ترسیده و خالی از سکنه میشد. من فکر نمیکردم روزی برای تهران بغضم بشکند.من فکر نمیکردم مغازههای بسته، آدمهای هراسیده،چراغهای خاموش و تهران تا این حد مظلومانه باشد.»
در هر کشوری، پس از فاجعهی تمامعیار اینچنینی فرد خاطی را استیضاح و برکنار میکنند؛ ولی پیروان آن امان گرفته در پناهگاه، با بیخیالی تمام نسبت به سرنوشت کشور، با به اشتراک گذاشتن عکسش همچنان به توسلش رفته و مینوشتند:«حکم آنچه تو فرمایی….»
لعنت به جنگ. لعنت به جنگطلبان.
4 پاسخ
واژه معتاد تصحیح شد
جناب محسن جاویدان. شما البته با رفرنسی که به خودخوانده «دکتر» شریعتی داده اید جای نگرانی نیست که تحلیتان همانند چپهای مرجعین به شصت هفتاد سال پیش باشد. اما اگر چه من در اغاز مسلمان و سپس منتقد و آنگاه مخالف و حالا ضد این سه مذهب ضد انسانی ابراهیم هستم برای همین هم به سایت زیتون دیگر نیامده ام اما فکر میکنم که این آقای افشین حکیمیان فقط ذره های از واقعیت را نوشته باشد. این اسلام شما و این تشیع که هر دو در ذاتشان یکی ست اگر زورشان میرسید جهان را نابود میکردند. همچنانکه در عربستان زائید شد و توانستند ایران را نابود کنند و اسلامیش کنند تا هند و بخشی از چین تا شمال افریقا و بخش مهمی از آفریقا تا اندونزی و حالا دیگر اروپا و آمریکا را هم در حال نوردیدنند. به امید بیداری ایرانیان و بیرون آمدن از این جامه ی چرکین و ننگین و لچکین. به آمید نابودی کسان و ایدئولوگی ای که ایران ما را به این روز سیاه نشانده. آن بیشرفانی که از بدو تولید اسرائیل که از نظر انسانی میتوانست به ما ربط داشته باشد و نه از نطر ایدئولگی تا به امروز پرچم اسرائیل سوزاندند و سپس در این ۴۵ سال ننگین و خونین پرچم سوزی آمریکا را نیز اضافه کردند و میخواستند پرچم لا اله الا الله را بر فراز کاخ سفید برافرازند و آنجا را حسینیه کنند و اسرائیل را از صحنه روزگار حدف کنند باید امروز خود آنها نه از صحنه ی روزگار بلکه از صحنه ایران برای همیشه حذف شوند. و البته مردمی نیز که رفتند در خانه هاشان نشستند و به خاتمی و روحانی اصلاحطلب حکومتی و آخوند و ملا و مداح و طلبه دل بستند و یا با همه جنایات این حکومت اسلام رحمانی همکاری کردند البته که آنها را به همین سرانجام میرسانید و رسانید. سربازان و انسانهای بیگناه و حتا با گناه و جنایتکار را و زندانیان اوین را و زیر ساختهای ایران را اسلام رحمانی نابود کرد و نه اسرائیل و آمریکا و بخوانید جهالت مردمی که بر این درخت اهریمنی دخیل بستند. و اما نگرانی در این است که حتا باورمندان به این دین حنیف همه ای ایرانها را میدانند اما همچون مهتادان که زیانهای موادشان آگاهند اما معتاد، چکنند !
آقای م.ج:
در نگاه صرفِ تماشاگر شما که گویی به تماشاگر جنگ گلادیاتورها شبیه است؛ نشسته در جای امن و امان انگاری بدون این که از کشته شدن مردم رنجی را متحمل شود. بدون اینکه از ویرانی و تباهی جنگ متأثر شود؛ صرفن از بُرد یک سمت ماجرا لذت میبرد. این نگاه یک نگاه عاری از حسوحال انسانیست و به همان نگاه انقلابی شبیهتر است.
گیریم که تلفات اسرائیل از ایران بیشتر بوده است که آمار رسمی حتی خلاف آن را میگویند. گیریم که کشتهشدگان اسرائیل بیشتر از ایران است که آمار کاملن خلاف اینرا میگویند؛ ولی یادداشت دنبال روایت و گزارش جنگ نبود. یادداشت تلاش داشت، بیمسئولیتی حاکمان و دنیا را در قبال این جنگ نشان دهد. سعی یادداشت بر این بود که نشان دهد زمین و آسمان و ملت ایران، گروگان شعارها و هارت و پورتهای رهبران جمهوری اسلامی شده است.
با تشکرازدرج نکات اعتراضی بنده، درارتباط با موضوع فوق سه لینک از سه شخصیت برجسته آمریکائی درذیل آورده شده که بنظربنده هرگونه اظهارنظر وتحلیلی درباب ایران واسرائیل ومنطقه میبایست با التفات به حقایق ذکرشده دراین صفحات ارزشمند است. ضمنا آقای جفری ساکس یک یهودی است. دکترشریعتی میگفت خالصترین حقایق تشیع را اززبان اهل تسنن باید شنید، حالا ببینید این نخبگان بااطلاع و با شهامت چطور حقایق رویاروئی ایران واسرائیل رو بیان میکنند، مبحث های شنیدنی بیشتری درهمین زمینه دریوتیوپ از اینان موجود است:
: Prof. Jeffrey Sachs
https://www.youtube.com/watch?v=TJxs_Ta2mx0
:Col. Douglas Macgregor
https://www.youtube.com/watch?v=5NhiP0R67Oo
:Prof. John Mearsheimer
https://www.youtube.com/watch?v=Iuv4fyYGRgc
جناب افشین حکیمیان، دیدگاه شما بسیار همانند نگرش وتفسیریکی از همان سرکردگان اسرائیل جنایتکار حکایت دارد که بهمین گونه این جنگ دوازده روزه را تفسیر میکنند وفقط خرابی ها وصدمات یکطرف رو میبینند وبزرگنمائی هم میکنند، لازمه شما یکسری هم به دیدگاههای انسانهائی بیطرف و شریف چون جفری ساکس یا اون سرهنگ آمریکائی مک گرگور بیندازید شاید اینطور نابخردانه ویکطرفه به قاضی نروید، درتعجبم که چطور این سایت یک چنین نظرات خامی رو انتشار میدهد.