من بارها در آشکار و خلوت گزارش شهرام و دوستانش را درباره جریان پروندهسازی وقیحانه علیه شان از بدو بازداشت تا امروز شنیده بودم و از اولین روزهای رهایی از زندان از هر انسان شریفی که دستی در نظام قضایی و اجرایی استمداد کردم تا با بیطرفی و فارغ از جوسازیها پرونده آنها را بازبینی کنند تا با ملاحظه انبوه تناقضات و گزارشهای کذب در این پرونده ،بلکه مانع از تداوم این ظلم بزرگ و نابخشودنی علیه آنان شوند. اما گویا دیگر حتی کور سویی از وجدان ، انسانیت ، شرافت و دینداری نمانده تا صدای مظلوم شنیده شود. گویا وقاحت گرفتن به ناحق جان آدمی از یاد رفته است.گویا دین رحمانی جایی در رفتار و کردار متولیان امور ندارد.گویا حتی مصلحت عمومی و منافع ملی کمترین جایگاهی در محاسبات کوردلان انسان ستیز ندارد.