جنایت و مکافات

‏روایتی از اعدام‌های دهه ۶۰

کم‌سن‌ترین فرد اعدام شده امرالله کردی‌لو است که هنگام اعدام فقط ۱۱ سال داشته است. الهه محبت هم با ۱۴ سال سن، جوان‌ترین زن اعدام شده محسوب می‌شود. خبر اعدام او بر اساس اطلاعیه دادستانی انقلاب، روز ۱۰ آذر ۱۳۶۰

روایت نیلوفر بیانی از بازداشتگاه سپاه 

تکرار کثیف‌ترین توهین‌های جنسی که در بازجویی‌های طولانی با حضور تیم بزرگی از بازجو‌ها جزئیات چندش‌آور تخیلی مطرح می‌کردند و مرا مجبور می‌کردند که تصورات جنسی آنها را تکمیل کنم

‏روایت مجید کاظمی از زندان 

من اسلحه نداشتم..هی زدند و گفتند اسلحه‌ها مال توست، گفتم آره مال من است. زدند و گفتند باید بیایی بازسازی صحنه جرم..دوباره زدند و گفتند باید این را در دادگاه بگویی… من همه‌اش زیر شکنجه بودم. من نه اسلحه‌ای داشتم

‏روایت زینب جلالیان از زندان 

لباس‌های مرا بر روی تنم پاره کردند، چشم‌هایم را بستند، دست و پایم را با زنجیر به تخت آهنی بستند. با کابل به زیر پاهایم شلاق زدند. آن قدر مرا شکنجه کردند که دیگر هیچی را احساس نمی‌کردم، تمام تنم

زیتون-منصوره حسینی‌ یگانه 

آنچه از این پس در این‌ ستون می‌خوانید گوشه‌هایی از جنایات بی‌مکافاتی است که طی ۴ دهه در جمهوری اسلامی رخ داده است. جدال با استبداد «جدال حافظه با فراموشی» است و مرور گاه و بیگاه بر نقض حقوق بشر

‏روایت شیرین علم هولی از محاکمه

«در آن زمان که من را بازجویی می‌کردید حتی نمی‌توانستم به زبان شما صحبت کنم اما شما با زبان خود بازجویی‌ام کردید و محاکمه‌ام کردید و حکم را برایم صادر کردید. این در حالی بود که من درست نمی‌فهمیدم در

‏روایت سپیده کاشانی از زندان 

«نیمه شب است. همراه یک مراقب از بازجویی برمی‌گشتم. تمام ساختمان بازجویی در تاریکی مطلق است. مراقب جلو رفت تا در را باز کند. سایه‌ای احساس کردم. ناگهان مردی از پشت سر از فاصله خیلی نزدیک در گوشم زمزمه کرد

‏روایت روح‌انگیز سلطانی‌نژاد از قتل کارون 

«یک لحظه نگاه کردم دیدم وحشتناک کارون را کشته بودند. دهانش پر از مو بود و خون. آمدم بیرون و فقط جیغ می‌زدم و کارون را صدا می‌زدم. کفش کارون را دم در دیدم. کفش کارون را بو می‌کردم. خودش