آینه‌خانه هویت ایرانی

قلمرو هویت | ۶

هویت و مهاجرت مهاجرت چه اختیاری باشد چه اجباری آغاز یک بحران است که گاه اصلا آرام نمی‌گیرد و گاه با نوعی مصالحه به نتیجه تازه‌ای می‌رسد. مهاجرت جدا شدن از یک کل مانوس و پیوستن به یک کل ناآشنا

قلمرو هویت | ۵

هویت جزء و هویت کل در همه ارتباط‌هایی که آدمی برقرار می‌کند یا بخت آن را پیدا می‌کند، در جستجوی پاره‌ای از خویشتن است. جهان انسانی جهانی است که در آن همه چیز رنگی از انسان دارد. کوه باشد یا

قلمرو هویت | ۳

خویشتن ما؛ خودشناسی این مساله مساله‌ها، این مساله عتیق و جاودانی یعنی شناخت خود و خودشناسی هر چه به دست آورد از مقوله هویت است. خودشناسی هویت‌بخش است. هویت شناخت خود است. خود فردی و خانوادگی و اخلاقی و تاریخی

قلمرو هویت | ۲

هویت و قبله هر هویتی یک قبله است. جهت می‌بخشد. ایمان می‌آفریند. توجه ما را به خود معطوف می‌دارد. با آن تعریف می‌شویم. به آن رو می‌کنیم. از آن پاس می‌داریم. نزدیکی و دوری‌مان اسباب آرامش یا پریشانی است. معشوق

قلمرو هویت | ۱

هویت شناسایی خود در یک پیکره است ما انسان‌ایم. در انسان بودن خود بخشی از یک طرح کلی هستیم. ما شبیه هزاران هزار انسان دیگر هستیم. بتدریج در می‌یابیم که بدن ما شبیه بسیاری از جانداران دیگر است. رفتار ما

الواحِ هویت | ۵

آینه هویت هویت تصویری است که ما از خود می‌بینیم. آینه‌ای است در برابر خود ما. آینه امروز ما و آینه فردای ما. هویت تصویر پویای کودکی و جوانی ما تا پیری است. تصویر این سلوک است. «یک»ی است که

الواحِ هویت | ۴

قدرت و هویت بخواهیم یا نخواهیم قدرت نقشی مهم در هویت بازی می‌کند. اگر صفویه نبود ایران شیعی هم نبود. تغییر نظام دینی ایران از سنت به تشیع به آسانی و دلخواه انجام نشد. به ضرب شمشیر و زور دولت

الواحِ هویت | ۳

روایت‌های هویت آدمی داستان است. هر آدمی تاریخی دارد. هر جامعه‌ای. هر خانواده‌ای. محله‌ای. شهری. صنفی. کانونی. حزبی. مدرسه‌ای. دانشگاهی. حوزه‌ای. بنایی. میدانی. مرزی. کشوری. هر نوع آفرینش هنری. هر نوع دخالتی که آدمی در طبیعت می‌کند. هر نوع دخالتی

الواحِ هویت | ۲

مولوی در آغاز مثنوی از ناله نی می‌گوید ازیرا که از نیستان بریده شده است. هویت بازگشت‌گاه است. جایی نیست. مکانی نیست. هست و نیست. ملکوت است. مینوی است. همین است که با مهاجر شهر به شهر می‌رود. دریا به دریا می‌رود. و او همیشه می‌خواهد به آن اصل رجعت کند. در آغوش آن هویت آرام بگیرد. با او دم زند. هویت مثل روح است.