اهمیت «سازمان ملی دانشگاهیان ایران» برای نهاد فعلی دانشگاه

منوچهر ذاکر

با تأکید بر ارزش‌های حوزه آکادمی

چکیده : در مرداد ماه ۱۳۵۷ عده‌ای از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های ایران، منشوری موسوم به «منشور سازمان ملی دانشگاهیان ایران» تدوین کردند و با عضویت کثیری از دانشگاهیان، «سازمان ملی دانشگاهیان ایران» تأسیس گردید. این سازمان فراتر از یک سازمان صنفی بود، روی ارزش‌های آموزش عالی تأکید می‌کرد و در مبارزات سیاسی منتهی به انقلاب بهمن ۱۳۵۷ نقش مؤثری داشت. فعالیت این سازمان به دو مرحله تقسیم می‌شود: از مرداد الی بهمن ۱۳۵۷ و سپس از پیروزی انقلاب تا اواخر ۱۳۵۸. در اقداماتی که از فروردین ۱۳۵۹ موسوم به «انقلاب فرهنگی» روی دانشگاه‌ها اعمال شد، دانشگاه‌ها تعطیل و سازمان دانشگاهیان نیز برچیده شد. منشور ۱۳۵۷ و قطعنامه ۱۳۵۸ اسناد بسیار مهمی در تاریخچه تحولات فکری و عقیدتی دانشگاه و دانشگاهیان در ایران هستند که برای اعضای فعلی دانشگاه‌ها مغفول مانده است. نهاد دانشگاه در ایران رسالت حقیقی خود را گم کرده است. اقدامات و مواضع فکری و اجتماعی سازمان دانشگاهیان، برسازنده حافظه و هویت تاریخی نهاد دانشگاه در ایران هستند. در این نوشته به معرفیِ منشور و تحلیل مختصر اقدامات سازمان ‌پرداخته و اهمیت آن را برای احیاء نهادِ فعلی دانشگاه در قالب «پروژه هویت نهادی» و استمرار اهداف آموزش عالی گوشزد می‌کنیم. مقاله با بحثی در باب ارزش‌های آموزش عالی و حوزه آکادمی به پایان می‌رسد.

اقدامات سازمان تا بهمن ۱۳۵۷

متأسفانه اسناد سهل‌الوصولی از فعالیت‌های سازمان ملیِ دانشگاهیان برجای نمانده و منابع بسیار اندکی به نام آن سازمان اشاره کرده‌اند. چند سال پیش مصاحبه‌ای سندگونه از آقای ناصر پاکدامن – از اعضای مؤسس سازمان – در نشریه منجنیق انتشار یافت که در شرح مواضع سازمان و نیز متن منشور از این مصاحبه استفاده کرده‌ایم. طبق آمار وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری، در سال ۱۳۵۷ تعداد دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی ایران به حدود ۲۲۰، تعداد دانشجویان بالغ بر ۱۷۵ هزار نفر و تعداد اعضاء هیئت علمی بیش از ۵۵۰۰ نفر شده بود. گرایش سیاسی دانشگاهیان اعمّ از استاد و دانشجو طیف متنوعی از گرایش‌های چپ و نیز ملی-مذهبی را شامل می‌شد. شهامت، کنشگری و حساسیت و واکنش دانشگاهیان نسبت به تصمیمات کلان در کشور کاملاً مشهود بود. در آن ایّام حداقل دو موضوع صنفی نیز اعتصاب و اعتراض شدید دانشگاهیان را برانگیخت: اول، موضوع انتصاب یک ارتشیِ عالی‌منصب به سمت ریاست دانشگاه تهران و دوم انحلال دانشگاه صنعتی تهران (صنعتی شریف فعلی) در اصل به علت فعالیت‌های سیاسی آن دانشگاه. بنابر قول پاکدامن، در ایام بهار ۱۳۵۷ است که آهسته آهسته گروه اندکی، گرد هم می‌آیند تا تأسیس یک سازمان صنفی را اندیشه کنند. «چه باید کرد؟ باید منشوری نوشت و آنچه را برای دانشگاه و دانشگاهیان می‌خواهیم تدوین کنیم و از همکاران موافق بخواهیم که با امضای منشور در راه ایجاد سازمانی برای دانشگاهیان گام نخست را بردارند». این اراده در ۱۲ مهر ۱۳۵۷ محقق گشته و سازمان ملی دانشگاهیان با عضویت کثیری از اعضای دانشگاه‌های کشور تشکیل می‌شود. «سازمان ملی دانشگاهیان ایران» چندین هدف را دنبال می‌کرد. نخست باید آنرا اعتراضی دانست نسبت به مداخلات دولت‌های وقت و وضع استبدادآمیز و پرخفقان حاکم بر دانشگاه‌ها. در عین حال فعالیت سازمان حاکی از همگاهی و همراهی دانشگاهیان ایران بود با موج اعتراضات روزافزونی که از اواخر سال ۱۳۵۶ درمیان نویسندگان و روشنفکران آغاز شد. سازمان دانشگاهیان، یک سازمان صنفی بود با هدف مبارزه در راه دفاع و حراست از حقوق و مصالح این صنف و بهبود بخشیدن به شرایط انجام فعالیت آنها. به عبارت دیگر سازمان، اتحادیۀ صنفی بود اما نه استوار بر برداشتی محدود و تنگ‌نظرانه از منافع و مصالح صنفی که تنها مصالح رفاهی، اضافه‌ حقوق، تأسیس شرکت تعاونی، دستیابی به خانه‌های سازمانی و از این قبیل را شامل شود. بلکه برداشتی که به رابطۀ تعیین‌کنندۀ نظام دانشگاهی و نظام اجتماعی وقوف کامل دارد و اعتقاد دارد که دانشگاه و کار دانشگاهی در آزادی شکوفا می‌شود و کار دانشگاهیان هم باید به دانشگاهیان سپرده شود. بنابراین ملاحظه می‌کنیم صیانت از دو ارزش اساسی آموزش عالی، استقلال دانشگاهی و آزادی آکادمیک در کانون توجه اعضای سازمان قرار داشته است، با این وجود، سازمان دانشگاهیان حزب نبود که در پی کسب و اِعمال قدرت سیاسی باشد. اما از پرداختن به مسائل سیاسی هم هراسی نداشت بلکه این را جزو وظایف خود می‌دانست زیرا در آن ایام که سرنوشت ملتی رقم می‌خورد کناره نشستن و پنهان شدن در پس منافع صنفی را در شأن نهاد دانشگاه نمی‌دانست. سازمان دانشگاهیان همچون یک اتحادیۀ واقف به تعهدات اجتماعی و سیاسی خود، از حضور در صحنۀ سیاسی سر باز نکرد و با نظرگاه خاص خود در این صحنه فعال و حاضر بود. سازمان در آبان ۱۳۵۷ تصمیم به برگزاری «هفته همبستگی با نهضت مردم» در دانشگاه‌های کشور گرفت. در این مراسمِ پرشور نویسندگان، شاعران، روزنامه‌نگاران و نمایندگان کانون‌ها و جمعیت‌های سیاسی شرکت و حضور داشتند. موجی که در هفتۀ همبستگی برخاسته بود با پایان گرفتن هفته فروکش نکرد و منجر به راه‌پیمایی سیل عظیم دانشجویان و دانش‌آموزان از دانشگاه صنعتی به دانشگاه تهران در ۱۳ آبان گردید که با سرکوبی شدید و کشتار از جانب نیروهای نظامی مواجه شدند. روز بعد، تظاهرات دیگری برگزار شد و در نهایت دولت شریف امامی در ۱۵ آبان استعفا و جایش را به دولت نظامی ازهاری سپرد. بعد از مدتی، دانشگاه‌ها توسط دولت ازهاری بسته شدند. از دیگر اقدامات سازمان دانشگاهیان اقدام برای بازگشایی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی در دی‌ماه بود. در هر شهر و در هر دانشگاه، دانشگاهیان درهای دانشگاه خود را بر مردمان می‌گشایند. بسیاری از کانون‌ها و تشکلات طی بیانیه‌ای از تصمیم سازمان ملی دانشگاهیان در زمینۀ بازگشایی حمایت می‌کنند. دانشگاه تهران در ۲۳ دی‌ با فراخوان سازمان دانشگاهیان و به دعوت آیت‌الله طالقانی بازگشایی می‌شود. نکته بارز در مورد سازمان دانشگاهیان اینست که حامل و مبلغِ هیچ حزب، ایدئولوژی و گروه سیاسی خاصی نبود و صرفاً ارزش‌های دانشگاهی، اخلاقی و حقوقی را دنبال می‌کرد. قطع‌نامه‌های سازمان دانشگاهیان، مُبلغ ایرانی چند-هویتی بوده و هیچ‌گونه برنامه تک‌هویتی و بنیادگرایی جایی در آن نداشت.   

منشور سازمان ملی دانشگاهیان ایران (مرداد ۱۳۵۷)

اهمّ منشور سازمان دانشگاهیان که در مرداد ۱۳۵۷ نوشته شده، به شرح زیر است.

مقدمه:

والاترین هدف هر نظام آموزشی و از جمله نظام دانشگاهی، تأمین شرایط مناسب برای رشد کامل شخصیت انسانی و اشاعۀ احترام به حیثیت انسانی و اعتقاد به آزادی‌های اساسی و دفاع از آنهاست و این همه جز در جهت تکامل همه جانبۀ جامعه معنایی نمی‌تواند داشته باشد. نظام دانشگاهی باید افراد را برای ایفای مسئولیت مؤثر در یک جامعۀ آزاد و شکوفان آماده سازد و با گسترش آزاد فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی، زندگی اقتصادی و علمی و فرهنگی را رونق دهد. نظام دانشگاهی باید پشتوانۀ استقلال ذهن و اندیشۀ افراد باشد تا بتواند از هستی و اعتلای علمی و استقلال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه پاسداری کند. نظام دانشگاهی باید در جهت شکوفایی اقتصاد و فرهنگ راستین مردم گام بردارد و از خدمت به منافع خصوصی بدور ماند و از آزمندی‌های اقتصادی بیگانگان و سلطۀ فرهنگی آنان برکنار باشد.

زیر پا گذاردن این نکات اصولی، نظام دانشگاهی ایران را با بحران حاد و عمیقی روبرو کرده است. نادیده گرفتن استقلال نظام دانشگاهی، منع جامعۀ دانشگاهی از تصمیم‌گیری در امور خود، پیروی از مقاصد و تلقینات دستگاه‌های اجرایی، نقض آزادی‌های اساسی در دانشگاه‌ها، تشبّث به سیاست تهدید و تطمیع و خشونت، هتک حرمت استاد و دانشجو، اعمال اغراض شخصی از جانب مقامات دانشگاهی و بازیچه انگاشتن موازین آموزشی، رونق آموزش و پژوهش در جامعه را مانع گشته و ترویج و توسعۀ انقیاد و ازخودبیگانگی فرهنگی و علمی را موجب شده است.

در چنین وضعی نظام دانشگاهی از ادای رسالت حقیقی خود و از برآوردن نیازهای جامعۀ ایران بازمانده است. نظام دانشگاهی کنونی با بهره‌گیری نادرست از امکانات و افراط و تبذیر در استفاده از وسایل و تجهیزات موجود و با تصمیم‌گیری‌های نابجا و بر اساس سیاست تبعیض و اجحاف، فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی را به تعطیل کشانده است. نظام دانشگاهی کنونی نتوانسته است و نخواهد توانست تکالیف خود را در قبال جامعه انجام داده و نیازهای اجتماعی را برآورد.

ما دانشگاهیان ایران، دوام نظام کنونی را مغایر حیثیت علمی و استقلال ملی و در تعارض با خواست‌های واقعی جامعۀ دانشگاهی می‌دانیم و برای آنکه جامعۀ دانشگاهی بتواند در راه ادای رسالت حقیقی خود گام بردارد:

  1. ما خواهان استقلال نظام دانشگاهی هستیم

سرنوشت نظام دانشگاهی ایران باید به جامعۀ دانشگاهی سپرده شود. نظام دانشگاهی ایران باید بر اساس استقلال اداری، علمی و فرهنگی سامان یابد. استقلال دانشگاهی به دور از منافع خصوصی و امیال فردی و رها از هرگونه مداخلات دولت و دستگاه‌های اجرایی امکان وجود می‌یابد و اگر جز این باشد، نظام دانشگاهی در قید و بند، سرکوب و ورشکسته خواهد بود. استقلال نظام دانشگاهی یکی از ارکان اصلی شکوفایی هر جامعه است، تجاوز به استقلال دانشگاه تجاوز به گذشته، حال و آیندۀ جامعه است.

  • ما خواهان دموکراسی نظام دانشگاهی هستیم

نظام دانشگاهی ایران باید بر اساس اصول دمکراسی بنیان گیرد. اصول دمکراسی باید در کلیۀ سطوح جامعۀ دانشگاهی تعیین‌کنندۀ ضوابط و روابط دانشگاهی باشد. هرگونه قدرت دیوانسالاری با دمکراسی نظام دانشگاهی مغایرت دارد. کلیۀ مسئولان دانشگاهی باید به رأی دانشگاهیان و از میان آنان برگزیده شوند.

  • ما خواهان آزادی دانشگاهی هستیم

زندگی دانشگاهی باید بر اساس آزادی پایه‌ریزی شود. آزادی اندیشه، آزادی گفتار، آزادی نشر عقاید و افکار و آزادی اجتماعات از عناصر مهم آزادی‌های دانشگاهی است. ضامن اصلی آزادی‌های دانشگاهی، تشکّل و فعالیت‌های آزادانۀ فرهنگی و صنفی، اجزا لاینفک جامعۀ دانشگاهی است.

ذات و اصل زندگی دانشگاهی، آزادی است. آموزش و پژوهش باید در محیطی آزاد و به دور از هرگونه نظارت و ممیزی آشکار و نهان صورت بگیرد و تنها در آزادی است که شکوفایی و باروری زندگی دانشگاهی امکان می‌یابد.

  • ما خواهان تأمین اجتماعی جامعۀ دانشگاهی هستیم

جامعۀ دانشگاهی باید از سطح زندگی و شرایط کار مناسب در چهارچوب عدالت اجتماعی بهره‌مند باشد. امنیت شغلی، ضامن اصلی تامین اجتماعی جامعۀ دانشگاهی است.

سازمان بعد از بهمن ماه و تدوین قطعنامه ۱۳۵۸

بعد از پیروزی انقلاب، فعالیت سازمان ملی دانشگاهیان حول دو محور اصلی قرار گرفت: (الف) بازسازی دانشگاه‌ها بر مبنای معیارها و آرمان‌های منشور و (ب) دفاع و حراست از آزادی‌های فردی و اجتماعی در دانشگاه و جامعه. حقیقت آنست که دشواری‌های سازمان بعد از بهمن ۵۷ به مراتب بیشتر از ایام قبل از انقلاب بوده است. تدوین متنی که با شرایط نظام دانشگاهی در ایران پس از انقلاب مطابقت داشته باشد، یکی دیگر از فعالیت‌های سازمان بود. این منظور با برگزاری سمینار دو روزۀ «جامعه و استقلال نظام دانشگاهی» در روزهای ۲۳ و ۲۴ خرداد ۱۳۵۸ در دانشگاه صنعتی دنبال شد. موضوع  اصلی سمینار تعیین و تعریف وظایف و خواست‌های دانشگاهیان در ایران پس از بهمن ۵۷ بودکه منجر به تدوین یک  قطعنامه گردید. این قطعنامه را باید در واقع به مثابه منشور جدید سازمان تلقی کرد. در بخش نخست قطعنامه سخن از دانشگاه و وظایف آن به عنوان «سنگر آزادی» است. «در مرحلۀ کنونی انقلاب ایران، یعنی در مرحلۀ شکل‌گیری نظام اجتماعی آیندۀ کشور، دانشگاهیان مسئولیت حراست از آزادی‌ها، دفاع از استقلال و حاکمیت ملی و کوشش برای دگرگونی نظام دانشگاهی را به عهده دارند.» قطعنامه پس از تکیه بر ضرورت تضمین آزادی‌های اساسی در جامعه، به مسائلی چون استقلال اقتصادی، برابری حقوقی زنان و مردان و رفع تبعیضات جنسی، نژادی، مذهبی و عقیدتی، استقلال نظام خبررسانی و محکوم شناختن هرگونه انحصارطلبی در مطبوعات، تلویزیون و رادیو، اشاره می‌کند. در بخش بعدی، قطعنامه به مسائل آموزشی و دانشگاهی می‌پردازد. «توسعه نظام آموزشی کشور در کلیه سطوح خود» به عنوان «یکی از نیازهای انقلاب ایران» معرفی می‌گردد. «آموزش عالی، آموزش همگانی است» و «همۀ افراد جامعه و خاصه فرزندان طبقات محروم و زحمتکش باید به دانشگاه‌ها راه یابند»، باید دانشگاه‌های ایران در راه احیای زبان‌ها و فرهنگ‌های خلق‌های تحت ستم در ایران گام بردارند. «خواست انقلاب ایران» آن نظام دانشگاهی است «که در جهت همگانی شدن آموزش عالی، در جهت آمیختن علم و عمل و در جهت قرار گرفتن دانشگاه در متن فعالیت‌های گوناگون جامعه گسترش یابد». بخش پایانی قطعنامه به «استقلال نظام دانشگاهی» و «مدیریت شورایی» پرداخته است. استقلال نظام دانشگاهی تنها به معنای استقلال اداری و مالی از دستگاه‌های اجرایی مملکتی نیست بلکه به معنای بازشناسی این واقعیت است که وجود هرگونه نهاد دیوانسالارانه و فن‌سالارانۀ برون‌دانشگاهی با مصالح جامعه مغایرت و تضاد دارد و در تناقض با اعمال حق حاکمیت مردم قرار می‌گیرد. اما استقلال نظام دانشگاهی بدون تحقق روابط دموکراتیک درون دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی امکان‌ناپذیر است. از اینرو قطعنامه با هرگونه سیاست انتصابی در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی مخالفت ورزید. قطعنامه با تأکید بر نکتۀ مهمی پایان می‌پذیرد: استقلال نظام دانشگاهی کمتر از استقلال قوۀ قضائیه یا قوۀ مقننه از دولت نیست. اصل تفکیک قوا در اینجا نیز باید اعمال شود. «با توجه به نقش حیاتی مسائل آموزشی و دانشگاهی و با توجه به اهمیت استقلال نظام دانشگاهی خواستاریم که مفاد این قطعنامه و اصل استقلال نظام دانشگاهی در قانون اساس‌ای که توسط مجلس مؤسسان تدوین می‌شود، منظور و ملحوظ گردد». بدون اغراق مفاد قطعنامه، بسیار تیزبینانه و حاکی از شناخت نویسندگان آن از ابعاد کارکردی دانشگاه و خطرات درونی آن بوده است. متأسفانه اهداف، رسالت و آن بینش والای دانشگاهیِ مندرج در منشور ۵۷ و قطعنامه ۵۸  با نگاه مونولوگی که از مسئولین حاکمه در حال شکل‎گیری بود منافات داشت و بجایشان از فروردین ۵۹ سیاست‌های انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها اعمال شدند. سیاست‌های انقلاب فرهنگی با هدف مهار و در واکنش به منازعات و فضای به شدت سیاسی دانشگاه‌ها طی سال‌های ملتهب ۵۷ و ۵۸ تدوین شده بودند. این شرایط مدت‌هاست از دانشگاه‌ها رخت بربسته است. عدم تغییر این سیاست‌ها در بیش از چهل سال حاکی از محدودیت و محافظه‌کاری نسبت به نهاد دانشگاه است. 

اهمیت و میراث سازمان برای زمان حاضر

هویت مفهومی است که برای اشخاص و ملت‌ها تعریف و مطالعه می‌شود. معذالک برای دانشگاه و اصولاً هر نهاد مدنی نیز می‌توان مفهومی از هویت تعریف کرد که آنرا «هویت نهادی» می‌نامیم. مزیت هویت نهادی یک سازمان مانند دانشگاه اینست که اهداف و آرمان یکسانی را در اَذهان و اَعمال آحاد و بخش‌های آن ایجاد می‌کند که منجر به تشریک مساعی، انسجام و وفاداری آنها – فراتر از وظایف سازمانی‌شان – می‌گردد. به‌علاوه، هویت نهادی دانشگاه باعث استمرار و ثبات قدم در اهداف و ارزش‌های آموزش عالی می‌شود تا دانشگاه در بحبوحه دگرگونی‌های اجتماعی و سیاسی سردرگم و متواری نشود. چنانچه نهادهای مدنی و حتی جنبش­های فرهنگی و اجتماعی بخواهند هویت نهادی داشته و از مزایای چنین هویتی بهره‌مند شوند بایستی فعالیت­ها و کنش‌های برسازندۀ خود را در ظرف و فرهنگ زمانیِ «وفاداری به آرمان‌های پیشین و نحوۀ عمل تعهدآمیز و رسالتمند» تعریف و اجرا کنند. برخورداری از منشور، اهداف و آرمان‌های درازمدت و وفاداریِ کنش‌گران به آنها راه را برای ایجاد و انسجام هویت­ نهادی میسور می­کند. نهادهایی که وابسته به شرایطِ زمانه، رنگ، هدف و سیاست بنیادی خود را عوض می­کنند، فاقد هویت نهادی و رسالت کلان هستند. همانطورکه گفتیم طی اقدامات موسوم به انقلاب فرهنگی، تعریف و سیاست‌های خاصی برای دانشگاه تعیین گردید که کارکرد دانشگاه را محدود به خطوط ایدئولوژیک فراوانی کرد. اثرات بازدارنده این محدودیت‌ها به مرور زمان روی همه ابعاد و شرایط دانشگاه نمایان شد. بعد از آن ‌زمان، تاکنون چهار نسل دانشگاه از طرف وزارت متبوع و بخش‌های وابسته تجویز شده است. دانشگاه نسل اول، دانشگاه آموزش‌محور و نسل‌های بعدی به ترتیب پژوهش‌محور، دانش‌بنیان/کارآفرین و بالاخره صنعت‌محور بوده است. در کمتر از چهل سال چهار سناریو با اهداف کاملاً متفاوت برای دانشگاه تصویر و تجویز شده است. این موضوع نشان می‌دهد مسئولین آموزش عالی، تعریف منسجمی برای ماهیت و رسالت دانشگاه نداشته‌اند. هر موقع کسر مشروعیت و بحرانی گریبان‌گیر دانشگاه شده، در واکنش به آن، نسخه‌ای (در اصل روبنایی) برای دانشگاه پیچیده شده و نسل جدیدی از دانشگاه ظهور کرده است. بیشتر سیاست‌های بالادستی برای دانشگاه با هدف کنترل و مهار دانش نوین و نیز نیروی عظیم اجتماعی اساتید و دانشجویان بوده است. در مجموع، نسل‌های متعدد دانشگاه منجر به سردرگمی دانشگاهیان شده است.

از این منظر، پژوهشِ ضروری و مفید بررسی این سؤال است که «آیا نهاد دانشگاه در ایران، اصلاً دارای هویت نهادی است؟» تو خود حدیث مفصّل بخوان از این پرسش. متأسفانه مراکز تحصیلی که کارکردشان صرفاً ارائه مدرک و انتشار مقاله است، دانشگاه به معنای واقعی کلمه نیستند و فاقد هویت‌اند. در محدودۀ مدرک و مقاله، ایرادات فراوانی وجود دارد. معیارها و کیفیت آموزشی یا قربانی اهداف پژوهش‌های مقاله‌محور شده است و یا چنان برنامه‌ریزی می‌شود که هر چه سریع‌تر و سطحی‌تر به اعطای مدرک منتهی شود. ایرادات وضعیت و معیارهای پژوهش در کشور از حوزه آموزش هم بیشتر است. حوزه پژوهش تحت استیلای «ایدئولوژی تولید و مصرف» قرار گرفته است، یعنی پروسه انتشار و تولید مقاله و مصرف آنها در شمارش مقالات و ارجاعات. تبلیغاتی که مراکز علم‌سنجی با هدف افزایش این‌گونه آمار در کشور انجام می‌دهند مشابه شیوه‌های بازاریابی و ترغیب مشتریان برای خرید محصولات هستند. این فرهنگِ تولید و مصرف دارای عوارض و ایرادات بزرگی است. اولاً، حوزه پژوهش دانشگاهی، مسائل کلان و موجه پژوهشی را هدف قرار نمی‌دهند. ثانیاً با وجود توصیه همیشگی برای پژوهش روی مسائل و مشکلات بومی کشور، ولی ارزش‌گذاری فعالیت دانشگاهیان برمبنای شمارش مقالات و ارجاعات، عملاً مانع تحقق آن می‌شود. صنف استادان دانشگاه و جنبش دانشجویی را هم می‌توان در چارچوب هویت و استمرار نهادی مورد مداقه قرار داد. آیا این گروه‌های اجتماعی در عصر حاضر، هویت تاریخی خود را باز شناخته و رسالت مختص خود را بر دوش می­کشند؟ پروژه استمرار نهادی می‌تواند به رهایی نهاد دانشگاه از شرایط فعلی یاری رساند تا دانشگاه را به مسیر حقیقی خود بازگرداند. امید است این هدف بزرگ با تأسیس سازمان نوین دانشگاهیان ایران (سندا) جامه عمل بپوشد.  در کلّ، دانشگاه و نهادهای مرتبط با آن دارای تاریخ پرمایه و درخشانی هستند و نباید بگذارند رسالت و اهداف اصلی آنان به واسطه برخی سیاست­های بازدارنده، نابود و فراموش گردد. علاوه بر اهمیت تاریخی سازمان دانشگاهیان، مطالعه خطوط فکری و علمی آن و به طور عمده منشور ۵۷ و قطع‌نامه ۵۸ در جهت بازیابی و بازتعریف هویت نهادی و مبانی فکری دانشگاه فواید فراوانی دارد.

نکاتی در باب  ارزش‌های دانشگاه و آموزش عالی

نهاد دانشگاه در ایران قویاً وابسته به نهادهای دولتی و حکومتی است و ارزش‌های بنیادی حوزه آکادمی تحت انواع فشارها هستند. در نتیجه صیانت از این ارزش‌های بنیادی اهمیت و ضرورت خاصی بازمی‌یابد. استقلال دانشگاه و آزادی آکادمیک از بنیادی‌ترین ارزش‌های حوزه آکادمی و آموزش عالی هستند که در منشور دانشگاهیان نیز مورد تأکید قرار گرفته‌اند. در واقع در اثر تجربیات و مشکلات واقعی، به لزوم و حقانیت این ارزش‌ها پی برده شده است. شاخص‌ترین مؤسسات جهانی از قبیل انجمن بین‌المللی دانشگاه‌ها وابسته به یونسکو (IAU) و منشورِ کبیر دانشگاه‌ها (Magna Charta Universitatum) در قالب بیانیه بولونیا نیز این ارزش‌ها را مورد تأکید و هدف قرار داده‌اند. در زیر، ۵ ارزش-هدفِ حوزه دانشگاه را شرح می‌دهیم که همواره بایستی جزو معیارهای دانشگاهیان باقی بمانند.

الف – آزادی آکادمیک: در توصیف کلی عبارت است از، آزادی نهاد دانشگاه در انتخاب و تدوین محتویات درسی و موضوعات پژوهشی بر مبنای معیارهای آکادمیک و نیز آزادی در بیان و انتشار نتایج پژوهشی. در این راستا، آزادی پژوهشی و نقد گفتمان‌ها و ایدئولوژی، به‌ویژه در دانشکده‌های علوم انسانی اهمیت مضاعفی دارد.

ب- استقلال نهاد دانشگاه و آموزش عالی: نهاد دانشگاه باید از لحاظ مدیریتی، اجرایی و استخدامی استقلال داشته باشد و مثلاً رئیس یک دانشگاه را نهاد دیگری تعیین نکند یا یک شخص غیرآکادمیک رئیس آن منصوب نشود. استقلال نهاد دانشگاه، مشتمل است بر استقلال در تدوین محتویات آموزشی در دانشگاه‌ها، به‌عبارتی، دروس دانشگاه را خود دانشگاه تدوین کند. چهل سال است که دروس عمومی نسبتاً حجیمی برای همه رشته‌های دانشگاهی اجباری است. لازم است این محتویات بازنگری و بر مبنای بینش و دانش روز اصلاح شوند. قویاً توصیه می‌شود درسی اجباری برای همه رشته‌ها با موضوع «نظریه و مهارت‌های تفکّر منصف و نقّاد» افزوده شود. البته استقلال دانشگاه به این معنا نیست که دانشگاه خودش را از جامعه و دولت منفکّ و بی‌ارتباط تصور کند. دانشگاه نمی‌تواند اهداف خودخواهانه را دنبال کند زیرا هم دانشگاه به جامعه و هم جامعه به دانشگاه نیازمند هستند. به‌علاوه، هر اندازه دانشگاه بتواند نقش بی‌بدیل خود را برای بخش‌های مختلف جامعه اثبات کند، تابعیت کمتری به نهادهای مدیریتی و در نتیجه خودمختاری بیشتری خواهد داشت.

پ- مسئولیت اجتماعی و بسط فرهنگی دانشگاه در جامعه: وقتی دانشگاه و دانشگاهیان به سطحی از دانایی و آگاهی می‌رسند یک پله هم فراتر برداشته و خود را در مقام یک مرجعیت فکری و نیز در قبال آگاهی و حقوق مدنی در سطح جامعه و کیفیت تصمیم‌های کلان مملکتی مسئول و حساس می‌دانند.

ت- تشریک مساعی دانشگاه‌ها در پروژه‌های آموزشی و فرهنگی بین‌المللی و حل معضلات جهانی از قبیل آموزش صلح، مسائل محیط زیست، اقتصاد و توسعه پایدار، مقابله با بی‌سوادی و جهالت نژادی و فرقه‌ای. ارزش-هدف‌های مندرج در این قسمت در راستای توسعه پایدار و رسالت و وظایف دانشگاه برای کمک به تحقق اهداف جهانی توسعه پایدار مندرج در سند ۲۰۳۰ یونسکو است.

ث- دانشگاه به مثابه یک خرده‌نظام مدیریتی با محتوای اخلاق آکادمیک: همانطورکه ذکر شد سازمان دانشگاهیان به این نتیجه رسیده بود که استقلال نظام دانشگاهی بدون تحقق روابط دموکراتیک درون دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی امکان‌ناپذیر است. بنابراین هر دانشگاهی مانند یک ‌خرده‌نظام مدیریتیِ بوروکراتیک قلمداد ‌می‌شود که بایستی دارای مدیریت سالم و مقید به اخلاق آکادمیک و پژوهش باشد. جدا از محدویت شدید استخدام فارغ‌التحصیلان دکتری، متأسفانه مراحل استخدامی و بوروکراتیک یک فرد پذیرفته شده، بسیار متعدد و طولانی است. به منظور ممانعت از انواع بداخلاقی‌های آکادمیک مانند تخلفات پژوهشی، امتیازات ویژه، باندبازیِ اساتید و مسئولین دانشگاهی، فضای نقد و نقّادی برای اعضای دانشگاه بدون هیچگونه مکانیزمِ ارعاب باز و میسّر باشد. اگر شهامتِ اظهار نظر از اعضای هیات علمی سلب شود چگونه می‌توان از آنان تأثیرگذاری در حوزه سازمانی خود و یا در جامعه را انتظار داشت؟ بنابراین «فقدان تک‌رأیی در مدیریت و تصمیم‌گیری مسائل در دانشگاه‌ها، شفافیت و سلامت آکادمیکیِ درون دانشگاهی» ارزش-هدفی است که بدون آن آسیب‌های جدی متوجه دانشگاه‌ها شده و این نهادِ از لحاظ فکری و تاریخی آوانگارد را ایزوله و ناکارآمد خواهد کرد.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

2 پاسخ

  1. من در سارمان ملی دانشگاهیان در تمام دوران همراه همکارم مرحوم دکتر فرمند فعال بودم یک مورد که در خاطرم مانده چالش حجاب در جامعه بود در سازمان چندنفری مامور شدند متنی در مخالفت حجاب اجباری بنویسند ودر جلسه بعد خوانده و تصویب شود خوب به یاد دارم که وقتی متن خوانده شد خانم ناطق به تندی متن اعتراض کرد وپیشنهاد کرد که اگر همه موافق باشند ایشان متن راویرایش کنند همه موافقت خود رااظهار کردند در نتیجه در جلسه بعد متن ویرایش شده با اگثریت ارا تصویب شد اکنون به یاد ندارم که این متن به روزنا مه ای برای چاپ داده شد یا بنهادی ارسال شد متاسفانه درسن نود سالگی بسیاری ازموارد مطرح در سارمان فراموشم شده توضیحن ما دونفر نماینده دانشکده دندان پزشگی دانشگاه تهران بودیم

    1. سلام جناب خامنئیان
      با تشکر از خاطره‌ای که در مورد سازمان ملی دانشگاهیان نقل کردید. ممنون می‌شوم این مقاله را با دوستانتان که در سازمان دانشگاهیان عضو بودند و یا شناخت داشتند به اشتراک بگذارید تا اگر خاطرات و یا سند و مدرکی از اقدامات سازمان دانشگاهیان به یاد و یا در دسترس دارند (مثلا همین متن مرحوم خانم دکتر ناطق) در این ستون دیدگاه‌ها، ارسال فرمایند. قطعا برای اینجانب و سایر خوانندگان مفید خواهد بود.
      متشکرم

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

جامعه ایران را می توان از نظر سیاسی به سه طیف مخالفان، موافقان و قشر خاکستری تقسیم کرد. باید گفت که مخالفان کسانی هستند که معتقدند جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیر است و باید برود. موافقان

ادامه »

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز از رادیکالیسم و اتخاذ

ادامه »

بسیاری از شهروندان و بازیگران اقتصادی اعم از مصرف‌کننده، سرمایه‌گذار، تولیدکننده از خود می‌پرسند که چرا با هر تکانه در

ادامه »