چشم‌هایی برای ندیدن 

فروغ بهمئی

معروف است که آغا محمدخان قاجار پس از فتح کرمان دستور کور کردن چشم تمام مردان شهر و تجاوز به هشت هزار تن از زنان و دختران کرمان را صادر کرد.

و حالا در جریان خیزش انقلابی ملت ایران که چهارمین ماه خودش را سپری می کند ما شاهد تکرار تاریخ هستیم.

از رسانه ‌ای شدن خبر تعرض و تجاوز به معترضان زندانی از جمله آرمیتا عباسی که همچنان در بازداشت به سر می برد و سرنوشت او در هاله ‌ای از ابهام است تا کور کردن چشم معترضان به وسیله ی تفنگ های ساچمه ‌ای و پینت بال آماری که روزانه اخبار غم‌انگیزش بیشتر منتشر می شود. همچنین صدور بیانه‌هایی از طرف سازمان هایی مانند مجمع عمومی جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم جهت قطع کردن ضربدری انگشتان دست و پای مخالفان و صدور و اجرای احکام اعدام برای معترضان ، روزانه شاهد موج خشونت های بیشتر حکومتی جهت خاموش کردن شعله های خشم ملت معترض هستیم.
یک پزشک ساکن اصفهان از یکی از بیمارانش که دختر جوان بیست و چند ساله است روایت کرده که مأموران امنیتی او را در تظاهرات گیر آورده‌اند، به دور او حلقه زده اند و به سمت اندام جنسی او شلیک کرده اند.
پزشک دیگری در کرج با تأیید شلیک عمدی نیروهای سرکوبگر به سینه و اندام جنسی دختران و زنان معترض گفته : «نیروهای امنیتی چون عقده حقارت دارند، به صورت و اندام جنسی زنان شلیک می‌کنند و می‌خواهند با آسیب‌ رساندن به جوانان، عقده‌های جنسی خود را ارضاء کنند.»

آمار آسیب دیدگان چشمی آنچنان بالاست که جمعی از چشم پزشکان و متخصصین قرنیه طی نامه ایی به انجمن چشم پزشکی ایران هشدار داده اند واعلام کرده اند:
در طول مدت رویدادهای اعتراضی اخیر، تعداد زیادی از بیماران با صدمات چشمی در اثر اصابت ساچمه و پینت‌بال وامثال آن، به مراکز درمانی مراجعه کرده‌اند به گفته ی این متخصصان چشم در بسیاری از موارد ضربه ی وارده ، منجر به از بین رفتن بینایی یک یا هر دو چشم معترضان جوان شده است.

یک پزشک جراح اهل تهران از مرد مجروح ۲۵ ساله‌ای گفته که تقریبا از هر دو چشم کور شده و تنها می‌توانست نور و روشنایی را تشخص دهد.
برآورد می‌شود ۱۰۰۰ نفر در اعتراضات ماههای گذشته از ناحیه چشم آسیب دیده باشند. دکتر محمد جعفر قائم پناهی فوق تخصص قرنیه طی ویدیویی با تاکید بر اینکه بسیاری از این آسیب دیدگان در رده ی سنی جوانان می باشند که شدت صدمات وارده به چشم آنان باعث تخلیه یک یا هر دو چشمشان شده است اشاره می کند که این جوانان سندهای زنده ی اعتراضات سال ۱۴۰۱ در جامعه هستند شاهدانی که سالیان سال در جامعه زندگی می کنند وهمه می دانند که این نابینایی نتیجه ی اعتراض این جوانان بوده است در سال ۱۴۰۱.

اعتراضات برای داشتن حق یک زندگی معمولی
حقی که حکومت اسلامی طی قریب به چهل و چهار سال حاکمیتش از ملت ایران سلب کرده است ، همان حقی که به سرعت در شعار زن زندگی آزادی نمود پیدا کرد.
غزل رنجکش دختر جوان و زیبای بندرعباسی، بزرگترین بندر ایران و مرکز استان هرمزگان که در جریان همین اعتراضات چشم راستش را از دست داده است در پست اینستاگرامی اش می نویسد : آخرین چیزی که چشم راستم ثبت کرد لبخند آن مامور بود هنگام شلیک مستقیم به چشمم ، من چشمان زیبایی داشتم ،این را همه می گفتند و من همیشه برای چشمانم می نوشتم و آنان را ستایش می کردم و د ر ادامه خطاب به آن مامور می پرسد ، تو که شلیک کردی چرا لبخند میزدی ؟
حال این سوال مطرح می شود که به راستی چرا باید مامورحکومتی در کمال خونسردی و آرامش و حتی با لبخند رضایتی بر لب از فاصله ایی نزدیک به چشمان معترضان و اندامهای حیاتی آنان شلیک کند ؟

یا باتوم را آنچنان محکم بر سر معترضی بکوبد که باعث صدمات جبران ناپذیر و در مواردی حتی منجر به مرگ معترض شود؟
هانا آرنت معتقد است که قدرت و خشونت متضاد یکدیگرند جاییکه یکی به طور مطلق حکم می کند دیگری غایب است ،خشونت در جایی ظاهر می شود که قدرت در خطر است. به طور کلی خشونت همیشه از ناتوانی ناشی می شود.

از دیدگاه آرنت واقعیت اسف بار این است که بخش بزرگی از بدی ها توسط کسانی انجام می شود که هرگز تصمیم به بد بودن یا خوب بودن نمی گیرند آنها که توانایی اندیشیدن ندارند، چون آیشمن هیچگاه خودش را در جایگاه قربانیان نمی گذاشت درکی از شدت جنایتش نداشته.

بنا بر این نظر می توان چنین نتیجه گرفت که برای ارتکاب هر عملی مادامی که انجام دهنده ی آن عمل خودش را بجای فرد مقابل نگذارد درک درستی از نتیجه ی عملش و پیامدهای شوم ان نخواهد داشت. این ، خود را از دیگری جدا پنداشتن همان چیزی است که منجر به خلق چنین جنایت های غیرقابل تصورو فهمی میشود.

چگونه ممکن است انسانی چنان اجیر و خود فروخته شود که در قالب مامور کشتار، چشمانش را به روی حقیقتهای موجود در جامعه اش ببند ، با تکیه بر قدرت سلاح و بدون اندکی تعقل مرتکب چنین جنایتهایی شود ؟ آیا وجدان او حتی لحظه ایی دچار تردید نمی شود ؟ ولی به راستی وجدان چیست ؟ و جایگاهش در اینگونه افراد کجاست ؟ بر اساس تعاریف علمی وجدان، حسی برای قضاوت اخلاقی (درستی یا نادرستی) یک واکنش یا رفتار است.

ایمانوئل کانت وجدان را  «دادگاه درونی» می نامد و معتقد است که وجدان امری فطری است که در نهاد همه ی آدمیان نهفته است، همه ی انسان ها وجدان دارند که سرکوب آن در دراز مدت ممکن نیست. و معتقد است کابوس هایی که هنگام خواب به سراغ آدمی می آیند نشانه ی همین یاد آوری های وجدان است. او وجدان را امری فطری در آدمی میداند که قابل خاموش شدن دایمی نیست.

آرام جمـال صابـر کنشگر کرد عراقی معتقد است که اگرچه خشونت پرهیزی ممکن است سخت تر از خشونت ورزی باشد و نیازمند فداکاری بیشتری نسبت به خشونت ورزی است ولی کمترین دستاوردش آن است که شما انسانیت خود را در جریان آن از دست نمی دهید.

خواندن سخنان نظامیان آمریکایی شرکت کننده در جنگ عراق ،برای من تداعی کننده ی رفتارهای ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی و اقدامات آنها به ویژه در چهار ماه اخیر است اغلب عناصر سرکوب پیش از این نیز مرتکب جنایاتی شده اند اما یقین‌دارم زندگی بسیاری از آنان به دو بخش – قبل و بعد از انقلاب مهسا – تقسیم می شود.

به ماموری فکر می کنم که به چشمان زیبای معترضی مانند غزل رنجکش خیره میشود و لحظاتی بعد در حالی که لبخند رضایت به لب دارد با شلیک‌ مستقیم او، آن دختر زیبا و جوان از داشتن چشم محروم می شود.

تردید ندارم که اگر مامور سرکوب لحظه ای خود را به جای آن دختر می گذاشت هرگز مرتکب چنین جنایتی نمی شد.
اما آیا فقط جوان معترض، قربانی این خشونت است؟‌ یا مامور سرکوب نیز قربانی است ؟ آیا زندگی او هرگز به دوران پیش از شلیک باز می گردد؟ آیا تصویر دختر زیبا رو، هرگز از خاطر مامور سرکوب محو خواهد شد؟‌

بسیاری از تحلیلگران با اشاره به سرکوبهای شدید علیه معترضان ایرانی، نسبت به موفقیت جنبش اعتراضی ابراز تردید می کنند. در چهار ماه گذشته، حدود ششصد نفر در تیراندازی مستقیم ماموران سرکوب در ایران، جان باخته اند. آغاز جنبش اخیر نیز به خاطر قتل مهسا – ژینا امینی – در بازداشتگاه پلیس بود. در همین مدت حداقل چهار صد نفر بینایی خود را از دست داده و از‌سرنوشت حدود بیست هزار نفر در بازداشتگاههای مخوف جمهوری اسلامی اطلاعی در دست نیست. علاوه بر همه اینها، تا کنون حداقل چهار نفر بر اساس احکام قضایی اعدام شده و دهها نفر دیگر در معرض مجازات اعدام قرار دارند. برای صدها بازداشتی ، احکام حبس طولانی صادر شده و احتمالا به تدریج احکام مجازات سنگین دیگری نیز صادر خواهد شد. اما این، همه ماجرا نیست.

آنچه در بالا ذکر شد همه نشانه هایی از برتری ظاهری جمهوری اسلامی بر مخالفان است. در عین حال، اقدامات وحشیانه جمهوری اسلامی، طیف وسیعی از ایرانیان را در برگرفته است. ایرانیان در قریب به چهل و چهار سال گذشته، شاهد ارتکاب جنایات زیادی بوده اند که جمهوری اسلامی در حق مخالفان خود مرتکب شده است. اما در سالهای اخیر، اقدامات تنبیهی جمهوری اسلامی علاوه بر مخالفان حکومت، شهروندان عادی را نیز هدف گرفته داده است؛ از سیاستهای اقتصادی که بیش از شصت در صد ایرانیان را به زیر خط فقر برده تا شلیک عمدی به پرواز ps752  و قتل حدود صد و هفتاد و شش نفر، از کاهش فرصتهای مناسب شغلی که موجب مهاجرت هزاران پزشک و پرستار از ایران شده تا افزایش دخالت حکومت در خصوصی ترین بخش های زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان و….

همه اینها، هر روز تعداد بیشتری از شهروندان ایرانی را قانع کرده که ادامه حاکمیت جمهوری اسلامی موجب کاهش سهم آنها از یک زندگی نرمال خواهد شد. تداوم تظاهرات خیابانی در شهرهای گوناگون علیرغم سرکوب وحشیانه، بازداشتها، مجازات های بی سابقه و تهدید به افزایش روزافزون تعداد اعدامها نشان آن دارد که ایرانیان،پذیرش سخت ترین مجازاتها در یک دوره زمانی مشخص را به تن دادن به مرگ تدریجی در زیر سایه جمهوری اسلامی، ترجیح می دهند.

امروز، حتی اکثریت نیروهای سرکوب، آینده خود را در سرنوشت امروز مخالفان جمهوری اسلامی – و حتی شهروندان عادی – جستجو می کنند و کم کم تعداد کسانی که به فاصله گرفتن از حکومت تشویق می شوند افزایش می یابد. به عبارت دیگر شاید سرکوبگران نتوانند با قرار دادن خود در جایگاه قربانیان، شرایط آنان را درک کنند اما سیاستهای احمقانه و جنایتکارانه جمهوری اسلامی و تاثیر آنها بر عرصه های مختلف ، سرکوبگران را نیز قانع کرده که دیر یا زود آنان نیز قربانی جمهوری و سیاست های قهرانه ی اشتباهش خواهند بود..

درک صحیح اقشار مختلف ایرانیان از دشمن مشترک، راز فراگیر شدن انقلاب” زن،زندگی آزادی” است که موفقیت آن را برای ایرانیان تضمین کرده و سود مورد انتظار جمهوری اسلامی از سرمایه گذاری خود بر سرکوب را غیر قابل دسترس نموده است.‌

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

2 پاسخ

  1. ابلهانه ترین انقلاب تاریخ ایران در پنجاه و هفت رقم خورد که حالا جان های زیادی قربانی می شود تا آزادی‌های فردی که قبل از آن انقلاب شوم ارتجاع سرخ و سیاه ایرانیان داشتند به دست آوردند.
    بزرگترین و دردناک تربن دستاورد جمهوری اسلامی این بود که نه مدرک تحصیلی شعور می آورد و در مورد تحلیل های هیجانی و سری دوزی شده اجتناب کنند. تا دو سال پیش سلیمانی سردار عارف مسعود بهنود در آیت الله بی بی سی در حالی که همدست قصاب سوریه بود و امروز در خیابان های ایران عکس و مجسه اش را مردم معترض به آتش می کشند‌.
    ایرانی که چپول ها و ماله کش ها می گفتند بدون جمهوری اسلامی سوریه می شود حالا با شعار های اتحاد معترضین پر افتخار شده است.
    عده ای پوچ پر مدعا که تنها هنر شان تحلیل های آبکی و کپی از روی هم شده و بفرموده سری دوزی شده امروز رسوا شده اند.
    شاید ترانه سوراخ موش تا ترانه برای نشانه های عمیقی از بلوغ اجتماعی مردمی دارد که دیگر نمی توان به راحتی کلاغ را رنگ کرد و به جای قناری به آنها غالب کرد. حتی اگر نقاش آن از آیت الله بی بی سی و یا آخوند کرواتی ها باشد

  2. خانم بهمنی برای فهمیدن رفتار اینان باید کتابهای فروید را خواند نه کتابهای هانا آرنت را. اینان طبق اخبار تحت تاثیر مواد روانگردان هستند.گویی افیون دین دیگر کافی نیست و نیاز به افیونهای فیزیکی مدرن پیدا شده است!

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

«دحترِ هفت-هشت ماهه‌ای سرش را گذاشته است روی شانه‌ی چپِ مادر، سرش روی شانه‌ی راست‌ش خم شده است و پنداری خوابیده است. دخترِ هشت ماهه‌ی لچک به سر،…چشمانِ موربِ زیبایی دارد؛ موهایی لخت و پوستی

ادامه »

در طول دورانی که خامنه‌ای رهبری جمهوری اسلامی را در دست گرفته است ایران رو به ویرانی رفته و جمهوری اسلامی بیش از هر

ادامه »

تنها یک روز پس از تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر ضرورت آتش‌بس فوری در غزه، اسماعیل هنیه،

ادامه »