
هیس؟ نه!
«ندا»ی ۹ ساله، بیست و هفت بار مورد تجاوز قرار گرفت؛ اما همین تکرارِ دردناک دلیلی شد برای بازپرس پرونده که اتهام تجاوز را حذف کند! اثبات ادعای تجاوز، یکی از پیچیده ترین دعواهای حقوقی در دادگاه های ایران است.
«ندا»ی ۹ ساله، بیست و هفت بار مورد تجاوز قرار گرفت؛ اما همین تکرارِ دردناک دلیلی شد برای بازپرس پرونده که اتهام تجاوز را حذف کند! اثبات ادعای تجاوز، یکی از پیچیده ترین دعواهای حقوقی در دادگاه های ایران است.
فضای اجتماعی ایران مملو از آسیب شده است. بیکاری، تورم، فقر، فساد اقتصادی، دزدی و اختلاس، اعتیاد، طلاق، تنفروشی و … دست به دست هم داده و جامعهای پر از بیماری را ساختهاند. میزان و اندازهی آسیبها به قدری است
پرتلفاتترین روز حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه؛ جمعه هفدهم اردیبهشت، منابع رسمی جمهوری اسلامی گزارش دادند که چند ده عضو و وابستهی سپاه پاسداران در حومهی حلب (شهرک خان طومان) کشته و مجروح و اسیر شده اند. کمتر از یکماه
نه، همیشه هم اینطور نبوده که سید علی خامنهای از زبان انگلیسی و زبان آموزی بیزار باشد، یکبار در حوالی سال ۴۰ در دورهی کلاسهای زبان انگلیسی که محمدحسین بهشتی برای طلبههای جوان برگزار میکرد، شرکت کرد اما آخرش گرفتاری
آنچه به عنوان وعده جامعه بیطبقه دینی و بیتبعیض به مردم ایران داده شد دروغهای بزرگی بود که سهم مردم از آن ادعاهای بزرگ، طناب دار آویزان از وسط خیابانهای پر رفت و آمد است. اما سهم فرزندان و آقا زادههای کسانی که عالیترین مقامهای کشوری را بر عهده دارند و شیرهای نفتی و گازی و واردات کالاهای اساسی را کنترل میکنند، زندگیهای افسانهای است
یک عبارت آلمانی میگوید: من نمیدانم که آیا بهتر خواهد شد یا نه، اگر تغییر کند. اما اگر بایستی بهتر شود، باید تغییر کند!حکایت امروز مجلس ماست.واقعیت این است که مجالس هشتم و نهم، به ریاست لاریجانی نتوانستند از اهرم نظارتی خود برای جلوگیری از فساد دولت احمدینژاد استفاده کنند و بلکه در مواردی با او همراه شدند و گاهی هم از او پیشی گرفتند. فساد، مخصوصاً فساد نهادینه شده، تنها مخلوق مجریان فاسد و قانون گریز نیست، بلکه محصول تبانی ناظر و مجری است.
علیرغم اذیتی که از تبختر هاشمی میشوم؛ اما باز از یک چیزش خوشم میآید و آن اینکه به هر دلیل تبخترش رو و آشکار است. کلمه «من» را صادقانه و همانطور که در درونش است به کار میبرد و این خود صد شرف دارد بر دیگرانی که کلمه «ما» را ریاکارانه به کار میبرند؛ اما منظورشان «من» است و …
وقتی در دین که اساس دعوت و رسالت انبیاء است هیچ زور و اکراه و اجباری نیست، در دیگر امور به طرق اولی چنین است و خشونت کمترین جایی در دین ندارد. اما متاسفانه، آنانکه خود را نماینده نبی و ولی بر حق او میدانند، چون درکی از دین و رسالت و نبوت ندارند، گمان میکنند پیامبران آمدهاند تا به زور مردم را عامل احکام نمایند و تنها به قشر و صورتی از احکام که هیچ نسبت و قرابتی با دین ندارند و تنها برآمده از عرف اجتماعی در دورههای پیشیناند و ریشهی تاریخی دارند، چسبیدهاند
مگر شصت درصد از اقتصاد در سایه ایران توسط دستیاران و منسوبان و نهادهای نظامی و امنیتی تحت نظر رهبری هدایت نمی شود، پس چرا به فریب از اقتصادی سخن می گویید که منافع مملکت و نیروی کار را تامین کند؟
تصویر هوایی از جمهوری اسلامی گنگ و کور است، تغییرات ایران و نظام زیرپوستی است و لحظهای، اما یکباره همه چیز چنان تغییر خواهد کرد که از آسمان هم میتوان دید.
مادر آفرین چیتساز، روزنامهنگاری که از آبانماه گذشته و در چهارچوب پروندهسازی موسوم به «نفوذ» بازداشت شده، دربارهی فشارهای وارده بر دخترش، گفته است: «درحالیکه چشمان فرزندم بسته بوده با بطری آب او را زدهاند تا اعتراف بگیرند. اما این
احمدینژاد در قدرت نمانده است. این گزاره اگرچه برای کشور جای خوشحالی دارد، اما برای هویتِ رقیب، خبر خوبی نیست. هویتها همیشه بخشی از معنا و برد خود را از رقیب میگیرند و این کاربرد در خصوص اصلاح طلبیِ رقیق شده، بیشتر است. اگر در انتخابات ۹۲، احمدی نژادی در قدرت بود و میشد با یکسان انگاری او و جلیلی، حسن روحانی را به قدرت رساند، اینک این امکان و دستاویز برای انتخابات آتی و بلکه برای پررنگ کردن هویت اصلاح طلبی فراهم نمانده است.
پس از “شگرد فوریه” که در طی آن اصلاح طلبان با مانور هوشمندانه ای بنیادگرایان را دور زدند، انتخابات ایران به حاشیه توجه رسانه های بین المللی رانده شد؛ غافل از آنکه دور دوم انتخابات که در آن سرنوشت ۶۹
چرا رهبری جمهوری اسلامی به جای تکیه بر اقتدار دموکراتیک، بر اقتدار امنیتی ¬ـ نظامی تکیه میکند؟ جواب به این پرسش را میبایست در تاریخ تحولات و فرصتهای سیاسی بعد از انقلاب و همچنین شکلگیری شخصیت اجتماعی و دینی آقای
تصمیم اخیر دیوان عالی آمریکا برای پرداخت غرامت به کشتهشدگان ۳۳ سال پیش آمریکا از این حکایت دارد که نظام متمرکز آمریکا توانایی پیگیری دقیق پروندههای قضایی و استیفای حقوق شهروندان آمریکا رابه خوبی داراست. چنین روندی ممکن است در آینده منجر به محکوم شدن عربستان سعودی به خاطر مشارکت شهروندانش در کشته شدن سه هزار نفر در یازده سپتامبر ۲۰۰۱ شود.
یادتان هست زمانی ملت از ۹۰ سیاسی حرف میزدند و یا آرزویش را داشتند؟ برنامه ۹۰ در تلویزیون ایران یک انقلاب کرد. این برنامه تا سرحد امکان به بازیکن و مربی و داور و فدراسیون و مسوولین کمیتههای انضباطی و
در نشست پرسش و پاسخ با سخنگوی قوه قضائیه، خبرنگاری می پرسد «آیا امید کوکبی زندانی محکوم به ۱۰ سال حبس و بیمار سرطانی، آزاد می شود؟» سخنگوی قوه قضائیه، بدون اشاره به قانونی* که شرایط را برای آزادی زندانیان
انقلاب اسلامی یک شبه هر چه زن و مرد در ایران بود را به خواهر و برادر ملقب کرد. حذف جنسیت از انظار عمومی و سرکوبی میل جنسی در پستوی خانهها از اهداف اصلی انقلاب ایران به شمار میرفت و
به دنیای اسلام ثروتمند که اغلب حامیان مالی و انسانی داعش در آن زندگی می کنند و بخصوص ترکیه، قطر و عربستان سعودی نگاه کنید، این سه کشور از غذاها، وسایل رفاهی و تفریحات ساخته غرب استفاده می کنند، اما محتوای فرهنگی شان با آن تضاد دارد. مسلمانان امروز به راحتی از تولیدات و غذاهای دنیای غرب استفاده می کنند، تفریحات شان هم دقیقا همان تفریحات است، اما نه فرهنگ غربی را می پذیرند و نه خودشان تولید فرهنگی دارند
شوک نفتی سالهای آغازین دههی پنجاه به انقلاب ۵۷ و پایان سلطنت ختم شد و شوک نفتی سالهای پایانی دههی هشتاد میرود که منتهی به پایان نظام جمهوری اسلامی گردد! این سخن شاید در آغاز قدری عجیب به نظر برسد،
بهشکلی محسوس، رهبر جمهوری اسلامی در هفتههای اخیر (از سخنرانی نوروزیاش در مشهد تا امروز) عصبانیتر از همیشه نشان میدهد؛ ادبیات او تند و پرخاشگرانه و تهاجمی شده، بدون صبوری لازم و حتی نمایشی همیشگی سخن میگوید، و پروایی از
این یادداشت اصلا قصد ندارد به کسی اهانت کند یا کسی را در نظام سیاسی ایران برنجاند، اما این هفت هزار مامور مخفی که قرار است مردم تهران را بپایند و نتق همه را بکشند، دقیقا تکرار همان سوژه رمان
حدود ۵ سال است که زندگی در مهاجرت را تجربه میکنم. فراز و نشیبهای روحی در مهاجرت را با پوست و گوشت خود لمس کردهام. تنهایی و حس بیپناهی یک مهاجر را با تمام وجود درک کردهام. در گذشتهای نه
آیتالله منتظری یک داعشی؛ مدتی پیش میهمان دوستی بودم. میهمانی به احترام برادرش برگزار شد که از ایران آمده بود. این دوست، پزشکی بسیار بااستعداد و حاذق، پدری بسیار مسوول وانسانی بسیار شریف است. برادرش را که بیشتر شناختم دیدم
هرچند این حکایتها ربطی با افغان بودن و ایرانی بودن ندارد. جاها میتوانست جابهجا شود و میتوانستند هر دو از یک ریشه باشند که در واقع همینگونه است؛ دو فرزند زمیناند. اما این یکی درد ما را افزون میکند؛ زیرا احساس میکنیم، یک بدهی تاریخی به أفغانها داریم و حمایت از حقوق آنان…
شاهدان و آنها که دیدهاند و میدانند، وقتی سکوت میکنند، در قتلِ عمدِ حقیقت شریکاند. سکوتِ عمد یعنی سپردن به زمان و فرار از مسوولیت حال حاضر. زمان میگذرد و حافظهها پاک میشود، اما عاقبت در گردنههای بعدی سالها و
قصه «ستایش» را می توان با قرائت رسمی آن خواند. قصه دخترکی که در شش سالگی ربوده شد، مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید. تا همین جای کار هم به حد کفایت قصه دردناک است. مرگی چنین دردناک
کنشگران جامعه مدنی ایران، و پیگیران عرصه فرهنگ و هنر با انتشار خبر بیماری استاد محمـدرضا شجریان در کشاکش با دلنگرانی و تأسف بودند که خبر تلخ بیماری دکتر علیرضا رجایی، روزنامهنگار و صاحبنظر سیاسی نیز از راه رسید، و
این شعبانهای جعفری و مداحهای رهبری از موفقترین تولیدات جمهوری اسلامیاند که سال هاست به دقت از میان جوانان گلچین میشوند و پس از تربیت و تمشیت به عرصه رقابت با خطیبان و عالمان گسیل میشوند و با مغزی تهی و دهانی پر به خدمت استبداد در میایند و زیر نام شهیدان و قدیسان خرافه میپراکنند و یاوه میسرایند و مدح قدرت و بسط جهالت میکنند و «سقف معیشت بر ستون خرافات» میزنند و …
انتشار دو عکس از علیرضا رجایی مربوط به پیش و بعد از چهار سال زندان گویاترین تصویری است که بیان می کند در این چند سال چه بر سر اقلیم و مردم ایران آمده است. تصویر اول جوانی رشید از مردم ایران
بازنشر مطالب با ذکر منبع آزاد است. ۱۳۹۴-1401