من شاهد یک کودتا بودم

سولماز ایکدر

photo_2016-07-16_21-53-00
عکس از سولماز ایکدر

می گویند هر اتفاقی در ترکیه، حتی ترکیدن یک ترقه در شهری دور،  می تواندباعث بسته شدن پورت های فیس بوک، توئیتر و یوتیوب شود؛ اتفاقی که طی چند ماه اخیر بارها رخ داد.  اما دیشب پیش از قطع شدن دسترسی به شبکه های اجتماعی خبر «کودتای ارتش» علیه دولت منتشر شد. ساعت یازده شب به وقت محلی.
درکشوری که در خاورمیانه، بعد از پاکستان، بیشترین سابقه کودتای ارتش علیه دولت مسلط را دارد؛ خبر کودتا عجیب نبود، اما ترسناک بود.
اولین واکنش مردم عادی به انتشار خبر کودتا، هجوم به سوپر مارکت ها و دستگاه های خودپرداز بانک ها برای ذخیره مواد خوراکی و پول نقد بود.
در مقایسه با دیگر کودتاها در این کشور یا کشور های مشابه و به رغم خاطره های تلخ کشتارهای کودتای پیشین، این بار اما ارتش محبانه به خیابان ها آمده بود؛ نه خبری از آتش گشودن بی حساب بر روی مردم بود و نه خبری از بازداشت های فله ایی، هرچند وجود برخورد های خشن بین کودتا گران و مردم عادی غیر قابل کتمان است. جز در فرودگاه آتاتورک استانبول و روی پل مهم بغاز، سربازهایی که جابه جا در سکوت ایستاده بودند، تنها نشانه های  یک کودتا بودند در کنار  مردمی که سرگردان در خیابان ها می دویدند.

photo_2016-07-16_21-53-40یک ساعتی زمان لازم بود تا موافقان کودتا در حمایت از ارتش به خیابان ها بیایند. مردمی که به یاری ارتش سعی در بستن پل ها و خیابان ها داشتند و علیه اردوغان شعار می دادند.

اردوغان محاکمه، اعدام
سقوط تلویزیون TRT، فرودگاه آتاتورک، حمله به پارلمان در آنکارا…. خبر ها به سرعت دست به دست می شد و هر خبری مبنی بر یک گام به پیروزی نزدیک تر شدن کودتاگران بود و اسباب تشویق مردمی که روی پل گلدن حورن (شاخ طلایی) بودند. بیانیه ی ارتش مبنی بر لزوم کودتا برای پاسداشت دموکراسی و محاکمه رجب طیب اردوغان به دلیل خیانت، صدای تشویق مدافعان کودتا را بلندتر کرد. خیابان های فرعی هم توسط مردم وبه وسیله خودروهای شخصی یا اتوبوس ها بسته شد. دیگر مردم بی هدف و سرگردان نبودند، تلاش می کردند خودشان را به پل های مهم شهر برسانند و راه های عبور را ببندند. photo_2016-07-16_21-52-54
ماشین های نفربر ارتش و تانک ها به خیابان ها آمده بودند و صدای پرواز هلیکوپتر های جنگی شنیده می شد.
اما ممکن شدن دسترسی به شبکه های اجتماعی «ورق کودتا» را برگرداند. حتی پیش از پخش مصاحبه اردوغان و دعوت او از مردم برای حضور در خیابان ها.

بیسم الله، یا الله، الله و اکبر
به فاصله کمتر از دو ساعت این حامیان «دموکراسی» بودند که به خیابان ها آمدند و از ارتش خواستند که به پایگاه های نظامی برگردند.
مردمی که پرچم های ترکیه را در دست و شعار های اسلامی برلب داشتند.
از پسر جوانی که پرچم ترکیه را بردوش داشت پرسیدم برای چی به خیابان آمده، پاسخ داد « آمده ام تا بگویم کودتای عبدالله گولن را نمی خواهم.» گفتم «ولی گولن از کودتا حمایت نکرده» جواب داد « او هم یک دروغگو همچون اردوغان است» پیش از اینکه سوال بعدی را بپرسم، پدر و مادر محجبه اش آمدند و گفتند «برای ترکیه آمدیم، ترکیه یک پارچه، اسلامگرای حاصل از انتخابات را به اسلامگرای حاصل از کودتا ترجیح می دهیم.» photo_2016-07-16_21-52-47
حال دیگر در خیابان ها نه حامیان کودتا، که تنها مخالفانش را می شد دید؛ انگار حامیانی که تا پیش از این خیابان ها را به تسخیر در آورده بودند، ناگهان آب شده و به زمین فرو رفته بودند. بی انصافی است اگر تمامی مخالفان کودتا را حامیان اردوغان یا حزب اعتدل و توسعه (آک پارتی) بدانیم.
به رغم حکم «حکومت نظامی» از سوی کودتا گران، مخالفان کودتا دسته دسته با پرچم ترکیه و بعضا عکس های اردوغان به خیابان ها آمده بودند و به سوی سه مقصد فرودگاه آتاتورک، پل بغاز و میدان تقسیم در حرکت بودند.
از زن میان سالی که فرصت نداشت سرش را از روی گوشی موبایلش بلند کند پرسیدم «چه برنامه ای برای پس گرفتن تلویزیون دارید؟» بدون اینکه یک لحظه از توئیت کردن وقایع شب کودتا منفک شود پاسخ داد:« در عصر اینترنت و شبکه های اجتماعی تلویزیون چه اهمیتی دارد؟» شب گذشته حتی بیشتر از نیروهای ارتش و پلیس و پرچم، موبایل ها دیده می شد. گوشی هایی که نه فقط وقایع کودتا را ضبط و پخش می کرد، که عامل اتحاد بودند. photo_2016-07-16_21-52-39
از بلندگوهای مساجد به خواست دولت صدای اذان پخش می شد و از مردم خواسته می شد تا در مخالفت با کودتا به خیابان بیایند.
میدان تقسیم در ساعت  یک و نیم بامداد، همان میدان دو ساعت قبل نبود. مردم سربازان دور میدان را که نمادی از کودتا بودند، به حاشیه رانده و سر آن ها فریاد می زنند.
اگر تاریخچه میدان تقسیم و گزی پارک را ندانیم، نه اعتراضات سه سال پیش مردم به تغییر کاربری پارک قابل درک است و نه اهمیت آن در کودتای دیشب. گزی پارک امروزی در حقیقت باقی مانده فضایی است که زمان آتاتورک و محل اجتماع روشنفکران بود. میدان تقسیم هم از جمله معدود بناهای ساخته شده در دوران آتاتورک و نمادی از جمهوری است. به همین دلیل بود که این میدان یکی از مقاصد مهم مخالفان کودتا و مقصد اصلی «حامیان دموکراسی» بود. photo_2016-07-16_21-53-07
پرچم های بزرگ در دست مردمی که شعار «بیسم الله، یا الله، الله و اکبر» بر لب داشتند، سطح میدان را پوشاند. سربازان مسلح با فشار جمعیت به نماد آتاتورک در وسط میدان چسبیده بودند و پلیس در سکوت نظاره گر خشم مردم بود.
مرد جوانی در پاسخ به سوالم گفت «من به اردوغان رای ندادم اما او با انتخاب دموکراتیک بر سر کار آمده و باید سر صندوق های رای با او مبارزه کرد نه با کودتا» دیگری گفت «آمدیم تا برای اولین بار در تاریخ ترکیه یک کودتا را شکست بدهیم.» پرسیدم «فکر می کنی می توانید کودتا را شکست بدهید؟» جواب داد «شکست دادیم، سرباز ها را ببین، آمده بودند تا ما را کنترل کنند، حال باید نگران جان خود باشند.»
ترس در صورت سربازان و خشم در صورت مردم هر لحظه بیشتر می شد، پلیس نیز با خنده نظاره گر صحنه بود. فریاد «ارتش برو، گم شو» میدان را فراگرفت.
سیل جمعیت پرچم پوش به سمت میدان روانه بود و هر لحظه بر میزان جمعیت افزوده می شد. خبر آزاد شدن فرودگاه آتاتورک از دست کودتاگران فریاد شادی را بلند کرد. صحنه اعلام شکست کودتا توسط همان مجری که بیانیه کودتا را در تلویزیون TRT قرائت کرده بود، از صفحه موبایل جمعیت پخش می شد. photo_2016-07-16_21-52-35
پخش تصویر حضور اردوغان در فرودگاه آتاتورک و سخنرانی او نقطه آغاز فرار سربازهایی بود که دیگر از مردم خشمگین کتک می خوردند و نیروهای پلیس حاضر در صحنه دخالتی برای نجات سربازان از دست مردم نمی کردند.
پرسیدم «نمی ترسی از اینکه اردوغان بعد از شکست این کودتا تبدیل به یک دیکتاتور واقعی شود؟» پاسخ داد «راه شکست دیکتاتور کودتای ارتش نیست» گفتم اگر این کودتا شکست بخورد حزب حاکم فردا در خیابان های شهر خون به راه خواهد انداخت. جواب داد «پدربزرگ من از آخرین کودتا خاطرات خونینی برای من تعریف کرده، به آن بدی نخواهد بود، مطمئن باش.»
پرواز جت های جنگی در ارتفاع پایین و بارها و بارها شکسته شدن دیوار صوتی در استانبول، تنها یک پاسخ از سوی مردم داشت، بوق های ممتد ماشین ها و موتور ها و فریاد های «ارتش برو گم شو.» photo_2016-07-16_21-53-31
دیگر سحر نزدیک شده بود؛ مخالفان کودتا، پرچم ها را سجاده کردند و برای «ترکیه واحد» به نماز ایستادند. هنوز از بلند گوهای مساجد صدای اذان پخش می شد.
تنها پس از آن بود شهر در سکوت نسبی فرو رفت.
صبح روز بعد از کودتا، شهر آرام تر و خلوت تر از همیشه بود، اما نه همچون سکوت قبرستانی یک شهر در روز بعد از کودتا.
روز به میانه نرسیده بود که زندگی عادی در شهر جاری شد. عروسی برای عکس گرفتن به خیابان استقلال، منتهی به میدان تقسیم، آمد.

photo_2016-07-16_21-53-13

عکس ها از: سولماز ایکدر

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز از رادیکالیسم و اتخاذ رویکرد بینامرزی، میان گفتمان‌های مختلف و متضاد ایرانی، نوعی سازش و

ادامه »

بسیاری از شهروندان و بازیگران اقتصادی اعم از مصرف‌کننده، سرمایه‌گذار، تولیدکننده از خود می‌پرسند که چرا با هر تکانه در بازار ارز، قیمت‌ها در

ادامه »

«دحترِ هفت-هشت ماهه‌ای سرش را گذاشته است روی شانه‌ی چپِ مادر، سرش روی شانه‌ی راست‌ش خم شده است و پنداری

ادامه »