
شریعتی، مردِ کتاب
نزدیک به چهل سال از درگذشت دکتر علی شریعتی میگذرد. در این سالها او از بسیاری جهات ستوده شده یا نقد و نکوهیده شده است. اما چیزی در شخصیت او هست که شریعتی را شریعتی کرده است. در این زمینه
نزدیک به چهل سال از درگذشت دکتر علی شریعتی میگذرد. در این سالها او از بسیاری جهات ستوده شده یا نقد و نکوهیده شده است. اما چیزی در شخصیت او هست که شریعتی را شریعتی کرده است. در این زمینه
آثار شریعتی در زمان خودش با استقبالی چشمگیر مواجه شد تا حدی که می توان ادعا کرد هنوز تیراژ هیچ اثری در ایران به تیراژ کتاب های او نرسیده است. اما در عین حال در روزگار کنونی، یعنی تنها به فاصله چند دهه از آن استقبال پرشور، در جامعه ما رویگردانی عظیمی از آثار او صورت گرفته است که این هم در نوع خود بی سابقه و مثال زدنی است…
در مواردی که دست قاضی برای مجازات جایگزین باز است، هنگامیکه وی حکم به شلاق میدهد، هدف اساسی و اولیه وی اجرای یک حکم شرعی نیست، بلکه هدف اساسی وی، تحقیر متهمان و خوار کردن آنان و شکستن روحیه آنان است. بدون تردید، قاضی قصد تحقیر او را دارد، اما آیا او در جامعه نیز تحقیر میشود یا خیر؟ به نظر میرسد پاسخ منفی است زیرا این مجازات خشن و تحقیرکننده، احساس همدردی دیگران را نیز در آنها برمیانگیزد…
میرحسین موسوی آرمانگرایی را به سیاست بازگرداند. در زمانهای که هر اعتراضی تندروی محسوب میشود و اصلاحطلب خوب، تابع ولیفقیه؛میرحسین موسوی مرزهای مبارزه سیاسی در جمهوری اسلامی را تغییر داد. اگر اعتراض بزرگ آن بزرگوار نبود، صندوق رأی از همان سال به بایگانی میرفت. آن اعتراض در بزنگاه پرتگاه احمدینژاد، رخنهای در ارکان استبداد ولایی ایجاد کرد که هنوز پس از هفت سال رفو نشده است.
انتشار و نقل گزارشهای سازمان سیا از تماسهای آیتالله خمینی رهبر ایران و اطرافیانش با مقامهای ارشد آمریکا در دهه شصت و نیز ماههای منجر به پیروزی انقلاب ایران، موجی از عصبانیت و انکار را در حاکمیت ایران به راه
وقتی سازمان ملل گزارش سالانه خود را در مورد ناقضان حقوق کودکان منتشر کرد، به رفتار عربستان اشاره کرده بود که در جنگ یمن مسوول تلفات شدید کودکان یمنی است. چند روز پس از انتشار این گزارش، دبیر کل سازمان
منتقدان درباره جامعه سیاسی ایران و نقش اصلاحطلبان مینویسند بدون اینکه پاسخ روشنشان را به دو پرسش کلیدی زیر روشن کرده باشند. اول اینکه چه ارزیابیای از «جامعه سیاسی ایران» دارند؟ سوال دوم اینکه صرف نظر از نقدهای وارد و ناوارد به اصلاحطلبان و بقیه دموکراسیخواهان ایران از منظر اقداماتی که «باید» انجام دهند، اصلاحطلبان چه کار «میتوانند» بکنند؟ با پاسخ ندادن روشن به این دو سوال آنها راحت میتوانند اصلاحطلبان را زیر تیغ نقد رادیکال ببرند و …
«اسلام بنیاد گریانه» که در دهه های اخیر با نام های «القاعده»، «بوکوحرام» و «داعش» گره خورده، به قرائت تحت اللفظی و غیرتاریخی از سنت دینی باور دارد و با مدرنیته و مدرنیزاسیون بر سر خصم و عداوت است، از خشونت تغذیه می کند و بر اجرای مرّ احکام فقهی و شرعی اصرارمی ورزد…
خمینی چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب عامل بسیاری از اشتباهات انقلاب و حکومت است، اما عامل اشتباهات مرحوم بازرگان، مرحوم قطب زاده، مرحوم فروهر، آقایان بنی صدر و قطب زاده، حاج سیدجوادی و مجاهدین خلق و هاشمی و خامنهای و میرحسین موسوی و بقیه و بقیه که آیت الله خمینی نیست. آیت الله خمینی هزار اشتباه کرد که باید حتما به آن اشتباهات اشاره کنیم، ولی اشتباهات حکومت پهلوی، نظامیان حکومت، ساواک، بختیار و بسیاری دیگر را که خمینی نباید جواب بدهد…
یادداشت حمیدرضا جلاییپور دو نکته اصلی داشت: اول، تکرار دوباره ادعای پیروزی شکوهمند و کمنظیر اصلاحطلبان در انتخابات دو مجلس و دستکم گرفتن آن از سوی من. دوم، نقد او به «سیاست به مثابه عهدی سکولار» و اینکه این مفهوم شبیه مفهومپرانیهای «چپهای شلخته انتقادی» است. من مفصلاً به این دو نکته خواهم پرداخت و سپس سخنم را جمعبندی خواهم کرد.
در آستانهی برگزاری جام ملتهای اروپا ـ که از روز جمعه ۲۱ خردادماه آغاز خواهد شد ـ اعتصاب گروههای مختلف کارگری و بخشهای گوناگون در شهرهای متعدد فرانسه، به عزم اعمال فشار بر دولت برای عدم تغییر قانون کار، ادامه
برخی از نغمهها، تصویرها، و به ویژه مراسم سنتی در سطح ملی کشورها بر یک وجدان جمعی دلالت میکند که همگانی است و معمولاً به هیچ طیف و جناح و قوم خاصی تعلق ندارد. اما در عین حال چسبندگی سیاسی،
اخیراً دکتر حمیدرضا جلائیپور در سایت زیتون مقالهای با عنوانِ «کارستانی استراتژیک با دستهای بسته یا ریاکاری دوسویه» در نقد مقالهٔ آقای بابک مینا با عنوان «ریاکاری دوسویه»، که نقد سرگردان کردنِ مردم توسط اصلاحطلبان است، نوشتهاند. نوشتهٔ حاضر در
آقای نبوی ظاهراً برای دفاع از آیتالله خمینی در برابر مدعیانی که تمام خطاها را به او نسبت میدهند، به حمایت تمام قد از خمینی برخاسته است اما درنهایت، هم بهصورت مدافع بد ظاهر شده و هم تحلیل یک سویه ایشان به تحریفاتی منتهی شده است. یعنی نه تنها «معمای خمینی» حل نشده بلکه بر ابهامات نیز افزوده شده است.
بابک مینا در مقالهی خود تحت عنوان «اصلاحطلبان و ریاکاری دوسویه» کار اصلاحطلبان را در انتخابات خبرگان و مجلس دهم مورد نقد قرار داده و آن را نوعی ریاکاری دانسته است. نوشته زیر پاسخ به این محقق عزیز است. او
سال ۵۸ که اولین بهار آزادی آمده بود و مردم و رهبران انقلابی، همه به ماه عسل اتوپیایِ حکومت اسلامی رفته بودند، کسانی از آیت الله خمینی درخواست کردند تا تفسیر قرآنی بگوید. در چشم اشکبارِ خلایقی که شاه را بیرون
خمینی همان خصوصیتی را داشت که مردم ایران همیشه در یک رهبر دنبالش میگردند؛ دزد نباشد، در خانواده فقیر به دنیا آمده باشد، قاطع باشد و آشتیناپذیر، حتی اگر سر ما را هم میبرد، با همه قاطعانه رفتار کند. امروز سلطنتطلبان و مردم آیتالله را بزرگنمایی میکنند تا نقش و تقصیرشان را در انقلاب ایران پنهان کنند. و همه اینها باعث میشود راز خمینی دیده نشود.
صرف نظر از روشهای متفاوتی که جمهوری اسلامی و داعش به کار میگیرند، بنیاد هدفهایشان یکی است: تمنای محال ِ درانداختن حکومتی سراسر اسلامی. هر دو، میخواهند چرخ ماشین تاریخ را پنچر کنند و بعد ماشین را سر و ته کرده و به گذشته برگردانند. علت خشونتی هم که به کار میگیرند روشن است…
… نه مولانا و نه فردوسی و نه رودکی در قدم اول و دوم و سوم هیچ کدام با نامهای جغرافیایی امروز، افغانستانی و ایرانی و تاجیکستانی نیستند. آن که در این سوی مرز فردوسی میخواند، برگهای بخشی از فرهنگ خود را میگرداند و آن که در ایران مولانا میخواند نیز دقیقا همین کار را انجام میدهد. اگر در تثبیت هویت این بزرگان؛ زبان، فرهنگ و جغرافیا تاثیرگذار است، باید بدانیم که تنها جغرافیا تکه و پاره شده؛ اما این زبان و فرهنگ میراث مشترک این جغرافیای زبانی است که حتی مرزهایش از حد سه کشور پارسی زبان امروز هم فراتر میرود و در باب مساله فرهنگی از این هم گستردهتر است…
توضیح: خانم معصومه شاپوری از دوستان نزدیک هاله سحابی است. این خاطرات به سفارش «زیتون» مکتوب شده اند و همزمان با سالگرد درگذشت آن مرحومه، در این یادداشت منتشر می شوند.
۱. چند روز پیش محمد رضا عارف گفته بود: «افتخار ما قرار دادن اسامی رقبا در لیست امید است که مجبور شدیم اعضای خود را حذف کنیم و برای آن هزینه دادیم چرا که به دنبال ائتلاف فراگیرتر بودیم.» کمتر
سیدرضا صالحی امیری، مشاور رییسجمهور و رییس کتابخانه ملی در مطلبی با عنوان «خرداد پررمز و راز» که چهارشنبه، پنجم خردادماه جاری در روزنامه ایران (ارگان رسمی دولت) منتشر شد، از «تجربههای تلخ و شیرین جامعه ایرانی» در خردادماه نوشته
شخصیت های فیلم های فرهادی، عموما خاکستری و متوسط الحال اند؛ نه قهرمان و اثیری اند و خوبی و نیکیِ مجسم و اسطوره ای و دست نیافتنی، نه یکسره از آنها زشتی و خبط و خطا سر می زند؛ از اینرو، مخاطب می تواند بسته به پیشینۀ تربیتی و معرفتیِ خویش، پس از اتمام فیلم، چشمان خود را ببندد و ادامۀ داستان را در قوۀ خیال خود بسازد و از ظنّ خود یار راوی داستان گردد
مهندس سحابی در دیماه سال ۱۳۷۸ – یعنی اوج جنبش اصلاحطلبی در ایران – سرمقالهای نوشت به نام «چرا دیگر از علی و نهجالبلاغه حرفی نیست؟» در این سرمقاله به برخی از آموزههای علیابنابیطالب – این امام بر حق و
سیاستورزی هاشمی رفسنجانی گهگاهی انسان را مغشوش و آشفته میکند. زمانی مواضع او انسان را کاملا خرسند نموده و زمان دیگری کاملا برآشفته می کند. انسان نمیداند سرانجام با کدام هاشمی روبروست و چرا او در موارد متعددی نخواسته
مهمترین وجه افتراق فرهادی با کیارستمی در موجودی است به نام «شهاب حسینی»، بازیگر چند فیلم مهم اصغر فرهادی که برای نخستین بار در تاریخ سینمای ایران جایزه بازیگری از یک جشنواره معتبر مانند کن را به دست آورد. این جایزه نخست نشان میدهد که جایزه کن نه به خاطر ایران و نه به خاطر فرهادی و نه حتی به خاطر موضوع فیلم، بلکه به خاطر ساخت هنرمندانه فیلم به شهاب حسینی اعطا شده است. او از نسل بازیگران سینمای مدرن ایران است که در آفریدن نقش «آدم معمولی» موفق بوده است.
زیتون– اول خرداد ۱۳۹۵، وقتی خبر مرگ پرویز کلانتری را به بهترین رفیق همه عمرش دادند، شعری برای او سرود. در سومین روز درگذشت مرحوم پرویز کلانتری متن این سروده به همراه دست خط زرین کلک ، برای انتشار در اختیار «زیتون»
آیتالله منتظری در اواخر عمر و در نگاهی از فراز به عمر رفته، انتخابش به قائم مقامی رهبری در سال ۶۴ را یک بدبیاری در زندگی دانست و چه بسا توطئهای تا شیخ را آماج تیرهای زهرآگین دشمنان کند. شاید
سادهانگارانه خواهد بود اگر کسی توقع داشته باشد که رهبر کنونی جمهوری اسلامی بخواهد در جمع تمامی اعضای خبرگان رهبری، گزینه یا گزینههای ایدهآل خود را معرفی کند؛ همچنانکه سادهانگارانه خواهد بود اگر کسی از بیاعتنایی آیتالله خامنهای به این موضوع بگوید
ده ساله بودم که یک روز گرم تابستان وقتی از خواب بیدار شدم، از سرو صدایی که از بیرون خانه میآمد متوجه شدم کامیونی جلوی خانه بغل دستی ما توقف کرده. از پنجره نگاهی به بیرون انداختم و دیدم زن
بازنشر مطالب با ذکر منبع آزاد است. ۱۳۹۴-1401