غرب چگونه روزنامه‌نگاری می‌کند؟

سعید ارکان‌زاده يزدي

توضیح: شما خواننده‌ی یکی از نوشته‌های میهمانِ سایت زیتون هستید. این مطلب توسط «روزنامه‌ی شرق» تولید و در تاریخ «۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۵» منتشر شده است. مطلب اصلی را «اینجا» می‌توانید بیابید.ما پیشنهاد می کنیم مطالب را در مراجع اصلی دنبال کنید.

***

بسیار اتفاق افتاده که روزنامه‌نگاران ایرانی با حال‌وهوای کار حرفه‌ای روزنامه‌نگاریِ غربی روبه‌رو شوند؛ در اوقاتی که به تحریریه‌های روزنامه‌های بین‌المللی آمریکایی و اروپایی سر می‌زنند، هنگامی که کتاب‌های راهنمای روزنامه‌نگاری آنها را می‌خوانند یا حتی وقتی رسانه‌هایشان را رصد می‌کنند. همین اتفاق می‌تواند در مواجهه با یکی از کتاب‌های راهنمای نیویورک‌تایمز رخ دهد. وقتی که روزنامه‌نگار ایرانی کتابچه «روزنامه‌نگاری اخلاقی» نیویورک‌تایمز را که حکم راهنمای اخلاق حرفه‌ای کارکنان این روزنامه را دارد می‌خواند، انواع مقایسه‌ها و حسرت‌ها ممکن است به ذهنش خطور کند؛ ازجمله اینکه روزنامه‌نگاران نیویورک‌تایمز چقدر بیشتر از ایرانی‌ها مستقل از اقتصاد و سیاست – شرکت‌ها و احزاب- عمل می‌کنند، چقدر بنیه اقتصادی قوی‌تری دارند که به نهادهای دولتی وابسته نشوند، چه میزان تفکیک بیشتری میان تحریریه و بخش آگهی‌های آنها وجود دارد و نظایر آن. این مقایسه‌ها و حسرت‌ها، اگر ناشی از نبود اعتماد‌به‌نفس و باور اغراق‌آمیز به بی‌نقصی رسانه‌های غربی نباشد، ممکن است صَرفِ افسوس‌خوردن برای قابلیت‌های روزنامه‌نگار ایرانی شود؛ اینکه اگر آنها در ساختار رسانه‌هایی امثال نیویورک‌تایمز قرار می‌گرفتند چه کارهای خارق‌العاده‌ای می‌توانستند انجام دهند و چه رکوردهایی را که می‌توانستند جابه‌جا کنند. البته در معدود مواردی این اتفاق رخ داده و روزنامه‌نگاران ایرانی در رسانه‌های غربی – نه از نوع فارسی‌زبان آن- هضم شده‌اند و کار خود را هم مطابق استاندارد بین‌المللی پیش برده‌اند. با‌این‌حال، می‌شود پا را فراتر گذاشت و بدون مرعوب‌شدن، این طور ادعا کرد که اصلا روزنامه‌نگاریِ رسانه‌ای مثل نیویورک‌تایمز با آنچه در ایران روزنامه‌نگاری خوانده می‌شود، مقایسه‌کردنی نیست؛ چون در عین شباهت اسمی، از یک ریشه و جنس نبوده‌اند و نیستند؛ روزنامه‌نگاری‌ای که در کشورهای صنعتی پیشرفته شروع شده، فلسفه‌ای داشته، ‌نیازهایی را برطرف می‌کرده و بر پایه‌هایی قرار داشته که در ایران، آن فلسفه و کارایی و ریشه‌ها وجود نداشته است. در ایران، دولت‌ها رسانه‌ها را با الگو‌گرفتن از غرب ساخته‌اند یا رسانه‌های مستقل اولیه را تسخیر کرده‌اند، بر آنها به‌شدت نظارت کرده‌اند و معمولا اجازه غیردولتی‌شدن رسانه‌های تأثیرگذار را هم نداده‌اند. تاریخ رسانه‌های ایرانی پر از انبوهی از پستی و معدود بلندی‌های یأس و امید بوده ‌است؛ در زمان‌هایی که دولت‌های ایران عمدتا به دلیل ضعف در اِعمال اقتدار یا آشفتگی‌های سیاسی، کمتر سخت گرفته‌اند، رسانه‌ها شکوفا شده‌اند و هر وقت دولت‌ها سخت‌گیری بیشتری داشته‌اند، رسانه‌ها به انزوا رفته‌اند. در طول تاریخ معاصر، میزان استقلال رسانه‌های ایرانی متغیری بوده مستقیما وابسته به میزان ضعف دولت‌ها، نه توسعه‌یافتگی سیاسی و اجتماعی آنها؛ بنابراین خواندن کتابچه راهنمای اخلاق روزنامه‌نگاریِ نیویورک‌تایمز شاید به این کار نیاید که حس مقایسه روزنامه‌نگاران ایرانی را – که در فضای بالاتر از رسانه‌ها تأثیری ندارند- برانگیزد تا خود را به کار حرفه‌ایِ مستقل‌تر نزدیک کنند؛ بلکه شاید بیشتر به این کار بیاید که ببینند دنیای دیگری از روزنامه‌نگاری هم – که البته به‌دور از کاستی نیست- وجود دارد و تا رسیدن به شرح صدرِ کافی کشورشان برای آن نوع کار، باید صبر کنند و حساسیت‌های خود را حفظ کنند یا دست‌کم بدانند چنین حساسیت‌هایی وجود دارد. تا فرارسیدنِ آن آینده احتمالی، گاهی پیش آمده که روزنامه‌نگاران ایرانی خواسته‌اند به آن دنیای دیگر، پلی بزنند و خودی نشان دهند، اما تا کنون، شکنندگی و موقتی‌بودن آن پل – که اغلب در دوران‌های گشایش سیاسی ساخته شده بوده- به قدری نبوده است که سنتی پایدار ایجاد کند.
کتاب «روزنامه‌نگاری اخلاقی» نیویورک‌تایمز در سال ٢٠٠۴ منتشر شده است. این کتاب به «باید و نبایدهای»های روزنامه‌نگاری در این نشریه پرداخته و چه‌بسا مواردی از همین کتابچه که روزنامه‌نگاران نیویورک‌تایمز زیر پا گذاشته باشند. بااین‌حال، نباید آن را صرفا جزوه‌ای شیک و تظاهری و برای خاک‌خوردن روی طاقچه دانست؛ غربی‌ها معمولا وقت خود را برای نوشتن مقرراتی که خود هم نخواهند به آن عمل کنند، هدر نمی‌دهند. استثنائات عملی را هم دلیلی بر نادیده‌گرفتن غیررسمی کل قانون برنمی‌شمارند. اگر نقدی بر رسانه‌هایی مثل نیویورک‌تایمز وجود داشته باشد، در مقیاس کلان، نقدی است ساختاری بر نزدیکی رسانه‌های جریان اصلی غرب با نهادهای ثروت و قدرت که باید در مجالی دیگر آن را ارزیابی کرد. فعلا در مقیاس خُرد، می‌توان در همین رسانه‌ها زوایای دقیقی از کار حرفه‌ای را درک کرد. کتابچه «روزنامه‌نگاری اخلاقی» در ۵۴ صفحه، شامل ١۴ فصل، موضوعات مختلفی را از لزوم حفظ انصاف در کار خبری تا احتیاط در سرمایه‌گذاری‌های مالیِ خبرنگاران، شامل می‌شود. ساختار این کتابچه شبیه به قانونی ریشه‌گرفته از سنت‌های یک حرفه متکی به تاریخ خود است، با ١۵۵ بند که در ادامه، منتخبی از جذاب‌ترین بندهای آن برای روزنامه‌نگار ایرانی، با همان شماره‌ای که در کتاب اصلی داشته ترجمه شده است.

٢٨. نیویورک‌تایمز خود هزینه‌های پذیرایی‌کردن نمایندگانش از منابع خبری (شامل مقامات دولتی) یا سفر برای پوشش‌دادن آنها را تقبل می‌کند. در برخی موقعیت‌های کاری و در بعضی فرهنگ‌ها، ممکن است پذیرفتن یک وعده غذا یا خوردن یک نوشیدنی که منبع خبری برایشان می‌خرد، اجتناب‌ناپذیر باشد؛ برای مثال، نیاز نیست گزارشگر نیویورک‌تایمز هر دعوتی برای مصاحبه با یک مدیر را به منظور صرف ناهار در سالن پذیرایی اختصاصی شرکت آن مدیر، رد کند؛ جایی که برای گزارشگر سخت، بلکه غیرعملی است صورت‌حساب غذا را پرداخت کند. بااین‌حال، در صورت امکان، گزارشگر باید جایی قرار بگذارد که بتواند پول غذا را حساب کند؛ برای مثال، پذیرفتن یک کیک و قهوه ساده در نشست خبری ضرری ندارد؛ اما کارکنان روزنامه نباید در صبحانه یا ناهاری شرکت کنند که به‌طور مرتب از سوی چهره‌های «خبرساز» برای مطبوعات تدارک داده می‌شود، مگر این‌که نیویورک‌تایمز هزینه غذای کارکنانش را بپردازد.
٢٩. کارکنان نیویورک‌تایمز نباید ایاب‌وذهاب یا اقامت رایگان یا باتخفیف را بپذیرند، به‌جز جایی که شرایط خاص برای ما انتخاب‌های کمی باقی می‌گذارد یا چاره دیگری نداریم. این شرایط در سفرهای نظامی یا علمی یا مسافرت‌های دیگری به وجود می‌آیند که فراهم‌کردن سفری جایگزین برای آن غیرعملی است؛ برای مثال، پرواز خارجی یک هواپیمای جتِ تجاری که در حین آن با یک مدیر مصاحبه می‌شود؛ وقتی چنین شرایط ویژه‌ای پیش می‌آید کارکنان باید با افراد بالادست خود، دبیر استانداردهای حرفه‌ای یا معاون سردبیر مشورت کنند.
٣٠. کارکنانی که برای نمایش‌های هنری نقد می‌نویسند یا اتفاقات ورزشی یا دیگر وقایعی را پوشش می‌دهند که شرکت در آنها مستلزم پرداخت پول است (برای مثال، نمایشگاه خودروی نیویورک) می‌توانند دعوت‌نامه‌های مطبوعاتی یا بلیت‌هایی را که بنا به عرف در دسترس آنها قرار داده می‌شود بپذیرند. هیچ‌یک از دیگر کارکنان، حتی دبیران بخش‌های فرهنگی و ورزشی، نباید بلیت‌های رایگان را بپذیرند، حتی وقتی که قیمت یک بلیت هم پرداخت می‌شود کارکنان نباید از موقعیت خود در نیویورک‌تایمز استفاده کنند تا جای نشستن یا صندلی‌ای را انتخاب کنند که سخت به دست می‌آید، مگر اینکه نمایش ربط روشنی به کار آنها داشته باشد.
٣٣. کارکنان نباید هدیه، بلیت، تخفیف، بازپرداخت یا دیگر مشوق‌هایی را بپذیرند که از هر شخص یا سازمانی ارائه می‌شود که به وسیله نیویورک‌تایمز پوشش داده می‌شوند یا این احتمال دارد که پوشش داده شوند. (استثنا در این زمینه می‌تواند شامل وسایل پیش‌پاافتاده‌ای با ارزش اسمی کمتر از ٢۵ دلار باشد، مانند ماگ یا فنجانی که لوگوی شرکت روی آن حک شده است)؛ هدیه‌ها باید با یک توضیح مؤدبانه بازگردانده شوند. کلیشه نامه برای استفاده در این موقعیت، در ضمیمه یک آمده است.
٣۵. کارکنان نباید هر چیزی را که نوعی پاداش برای پوشش‌دادن مطلوب یا مشوق برای جایگزینی یا چشم‌پوشی از پوشش‌دادن نامطلوب یک موضوع تعبیر شود بپذیرند. ممکن است کارکنان سهمی در پول بازچاپ مطالبی که در نیویورک‌تایمز نوشته‌ است و طبق قراردادهای مربوط به حق‌ مؤلف به روزنامه پرداخت می‌شود داشته باشند. همچنین ممکن است کارکنان، در پول پرداخت‌شده از سوی طرف‌های غیررسانه‌ای برای اجازه استفاده یا بازچاپ محتواهای نیویورک‌تایمز در آگهی‌ها یا تبلیغات سهمی داشته باشند. بااین‌حال، سهم آنها نباید برای هر مطلب بیشتر از ٢٠٠ دلار شود.
٣۶. کارکنان می‌توانند هر هدیه یا تخفیفی را که در دسترس همه مردم است بپذیرند. به طور معمول، آنها همچنین آزادند از تخفیف‌های مرسوم «شرکت نیویورک‌تایمز» که به همه کارکنان خبرنگار و غیرخبرنگارش ارائه می‌کند (مانند پول کرایه خودرو) بهره ببرند و کارکنان می‌توانند بلیت رایگان موزه‌ها یا دیگر مزایایی را بپذیرند که به همه کارکنان شرکت نیویورک‌تایمز به دلیل حمایت‌های این شرکت از مؤسسات فرهنگی گوناگون ارائه می‌شود.
٣٧. بااین‌حال،‌ کارکنان باید مراقب باشند تخفیف‌های بزرگ – حتی آنهایی که با مذاکره شرکت نیویورک‌تایمز ارائه می‌شوند- ممکن است باعث به‌وجودآمدن تعلق خاطر شود؛ به‌ویژ‌ه در کسانی که دستی در پوشش‌دادن شرکت‌ها یا صنایع ارائه‌کننده آن تخفیف دارند. برای مثال،‌ اگر جنرال‌موتورز تخفیف‌های تجاری مهمی برای تمام کارکنان شرکت نیویورک‌تایمز ارائه کرد، گزارشگر پوشش‌دهنده نمایشگاه خودروی دیترویت بدون این که امکان بروز جانبداری از این شرکت را با دبیر مسئول خود مطرح کند نباید آن را بپذیرد. اگر هریک از این تخفیف‌ها باعث بروز شَکِ تأثیر در کار شود، کارکنان باید با آن را با دبیر گروه خود در میان بگذارند و قبل از پذیرش آن، دبیر استانداردهای حرفه‌ای یا معاون سردبیر را مطلع کنند.
٣٩. برای کارکنان نیویورک‌تایمز انجام کار روابط‌عمومی، چه با دستمزد چه بدون دستمزد، با کار اصلی‌شان تعارض ذاتی دارد. کارکنان نباید به افراد یا سازمان‌ها مشاوره بدهند که چطور در تعامل با رسانه‌های خبری موفق باشند (حتی اگر فعالیت‌های معمولی روزنامه را شرح دهند و فرد مناسبی در روزنامه را به کسانی در بیرون معرفی کنند). برای مثال، آنها نمی‌توانند به کاندیداهای انتخابات مشاوره بدهند، گزارش‌های سالانه مؤسسات را بنویسند یا ویرایش کنند یا در برنامه‌ریزی تیم‌های ورزشی همکاری داشته باشند. آنها نباید در کارگاه‌های روابط عمومی‌ای شرکت کنند که برای دسترسی به افرادی از نیویورک‌تایمز، از شرکت‌کنندگان هزینه ورودی می‌گیرند یا آن دسترسی را جزء مزیت‌های کارگاه به شمار می‌آورند. همچنین آنها نباید در یک نظرسنجی شرکت کنند که عقیده آنها را درباره روابط مطبوعاتی یک سازمان یا تصویر عمومی آن می‌پرسد؛ بااین‌حال، آنها آزادند برای کمک به مؤسساتی مانند مدرسه فرزندشان، یک موزه کوچک، یک اجتماع خیریه یا مذهبی، مسئولیت قبول کنند.
۴٠. کارکنان نمی‌توانند به‌عنوان نویسنده اصلی، نویسنده پشت پرده یا نویسنده همکار برای افرادی کار کنند که آن افراد در مطالبی که کارکنان روزنامه می‌نویسند یا ویرایش، جمع‌آوری یا مدیریت می‌کنند حضور دارند یا احتمال حضور آنها وجود دارد. همچنین کارکنان نمی‌توانند چنین مأموریتی را برای سازمان‌هایی که از آن افراد حمایت می‌کنند بر عهده بگیرند.
۴١. کارکنان نباید درگیر مشاوره‌های مالی شوند (به‌جز در مطالبی که می‌نویسند). آنها، چه در قبال پرداخت پول چه بدون پرداخت پول، نباید سرمایه دیگران را مدیریت کنند، توصیه‌هایی درباره سرمایه‌گذاری پیشنهاد کنند یا یک شرکت سرمایه‌گذاری یا نظایر آن را اداره کنند یا به چنین شرکت‌هایی کمک کنند. آنها نباید دست به انجام کاری بزنند که نیازمند ثبت‌شدن نامشان به‌عنوان مشاور سرمایه‌گذاری باشد. با این حال، آنها می‌توانند با برنامه‌ریزی‌های مالی معمول، به اعضای خانواده خود کمک کنند یا در نقش مدیر اجرائی یا اداره‌کننده دارایی‌های خویشاوندان و دوستان‌شان یا در نقش قیم و نگهدارنده اموال منصوب‌شده از جانب دادگاه خدمت کنند.
۵٠. کارکنان نباید وارد مسابقاتی شوند که از سوی افراد یا گروه‌هایی حمایت می‌شوند که در مطالب پوشش‌داده‌شده به وسیله نیویورک تایمز دارای منافع مستقیم هستند. آنان نباید داور این مسابقات باشند یا جوایزشان را بپذیرند. مثال متداول، مسابقاتی است که به وسیله انجمن‌های تجاری، سیاسی یا حرفه‌ای برای قضاوت پوشش امور آن انجمن‌ها برگزار می‌شود. دبیر استانداردهای حرفه‌ای یا معاون سردبیر می‌توانند استثناهایی را برای رقابت‌هایی قائل شوند که در آنها حامیان مالی متعهد شده‌اند مسابقات دارای زاویه نگاه وسیع و قضاوت‌های مستقل باشد؛ مثل جوایز دانشگاه میسوری برای روزنامه‌نگاری مصرفی که مدت‌هاست به وسیله جی‌سی‌پنی حمایت مالی می‌شود.
۵۴. کارکنانی که ناخواسته جوایزی را از گروه‌هایی برنده شده‌اند که پذیرش آنها در این دستورالعمل منع شده باید مودبانه این جوایز را نپذیرند. یک کلیشه پاسخ به این جوایز در ضمیمه ٢ آمده است.
۵۵. معمولا کارکنان روزنامه در پذیرش مدارک افتخاری، مدال‌ها و دیگر جوایز از کالج‌ها، دانشگاه‌ها و دیگر مؤسسات آموزشی آزادند. کسانی که حوزه خبریِ آموزش عالی را پوشش می‌دهند یا دبیر این حوزه‌ها هستند باید نسبت به ظهور هر نوع صمیمیت یا مطلوبیت نسبت به این مؤسسات حساس باشند. اگر شکی در این زمینه وجود دارد باید با دبیر استانداردهای حرفه‌ای یا معاون سردبیر مشورت شود.
۵۶. کارکنانی که تجهیزات، وسایل نقلیه یا دیگر کالاها را برای ارزیابی یا نوشتن مرور و نقد بر آنها قرض می‌گیرند، باید موارد قرض‌گرفته‌شده را در سریع‌ترین زمان ممکن بازگردانند. به صورت مشابه، مواردی که برای عکاسی قرض گرفته می‌شوند، مثل لباس‌های مُد روز یا مبلمان، باید سالم بازگردانده شوند.
۵٧. روزنامه‌نگاران می‌توانند کتاب‌ها، موسیقی‌ها، نوارها، دیسک‌های فشرده و برنامه‌های رایانه‌ای را که به قصد نوشتن مرور و نقد فرستاده می‌شود نزد خود نگه دارند، اما نه اینکه آنها را به فروش برسانند یا کپی کنند. چنین اقلامی می‌تواند در نشست‌های خبری هم عرضه شود. اگر روزنامه‌نگار نمی‌خواهد تولیدات ضبط‌شده یا دیجیتالی و همچنین نوارها و دیسک‌ها را نگه دارد باید آنها را از بین ببرد یا به فرستنده‌اش بازگرداند؛ آنها نباید کپی شوند، دور انداخته شوند یا جایی رها شوند که این احتمال وجود داشته باشد به دست کسانی بیفتد که غیرقانونی آنها را کپی کنند یا مورد استفاده مجدد قرار دهند.
۶٢. روزنامه‌نگاران جایی در زمین بازی سیاست ندارند. کارکنان روزنامه حق دارند که رأی بدهند اما آنها نباید کاری کنند که پرسشی درباره بی‌طرفی حرفه‌ای آنها یا نیویورک‌تایمز پیش بیاید. به خصوص، آنها نباید به نفع کسی کارزار تبلیغاتی راه بیندازند، به نفع کسی در تظاهرات شرکت کنند، از یک نامزد انتخاباتی پشتیبانی کنند، رأی جمع کنند یا تلاش کنند که یک قانون تصویب شود.
آنها نباید دکمه (بَج) کارزارهای تبلیغاتی را به لباس‌شان بزنند یا از دیگر نشانه‌های هواداری سیاسی استفاده کنند. آنها باید تشخیص دهند که یک برچسب روی صندوق عقب خودروی خانوادگی‌‌شان یا علامت یک کارزار انتخاباتی در زمین چمن جلوی خانه‌شان ممکن است به اشتباه تعبیر شود؛ بدون اهمیت داشتن اینکه چه کسی از اهل منزل واقعا آن برچسب یا نشانه را زده است.
۶٣ . کارکنان روزنامه نباید خود به هیچ نامزد یا جریان انتخاباتی پول بدهند یا برایش پول جمع کنند. با آسان‌شدن دسترسی به اسناد عمومیِ شرکت‌کنندگان در کارزارهای انتخاباتی به وسیله اینترنت، هر پرداخت پولی از سوی کارکنان نیویورک‌تایمز، خطر بزرگِ این تأثیر نادرست را به‌همراه دارد که روزنامه از کسی جانبداری می‌کند.
٧٢. نیویورک‌تایمز همان‌قدر منصفانه و با روی باز با آگهی‌دهندگان خود رفتار می‌کند که با خوانندگان و منابع خبری خود. روابط بین نیویورک‌تایمز و آگهی‌دهندگان به این شرط ادامه دارد که خبر و آگهی کاملا از یکدیگر جدا باشند؛ هر یک از طرفین، اجبارها و منافع متفاوتی دارد و هیچ‌کدام نباید سعی کنند بر یکدیگر تأثیر بگذارند.
٧٣. اعضای بخش خبری روزنامه با اجتناب از بحث درباره نیازها، اهداف و مسائل آگهی‌‌ها باید بی‌طرفی و عینیت خود را حفظ کنند، به جز جایی که نیازها یا مشکلات آنان به طور مستقیم به کار بخش خبری مربوط باشد. برای مثال،‌ در بسیاری از موارد، بخش‌های خبری و آگهی‌ می‌توانند به‌درستی درباره صفحه‌آرایی و شکل ظاهری روزنامه یا زمان‌بندی بخش‌های ویژه تبادل‌نظر کنند.
٧۶. هیچ‌کس که زیر لوگوی روزنامه نیویورک‌تایمز در بخش خبری کار می‌کند (به جز وقتی که به وسیله دبیر اجرائی مأموریت داشته باشد) نباید اطلاعاتی را با بخش آگهی یا با متصدیان آگهی درباره زمان‌بندی یا محتوای آگهی‌ها، یا زمان‌بندی یا محتوای مطالب، یا مأموریت‌هایی که کارکنان، خبرنگاران آزاد، دبیران، هنرمندان،‌ طراحان یا عکاسان انجام می‌دهند، ردوبدل کند.
٧٧. نام نیک نیویورک‌تایمز متعلق به هیچ‌یک از ما نیست. هیچ‌کس حق ندارد برای اهداف شخصی آن را خدشه‌دار کند.
٧٨. کارکنان نباید از کارت‌های پرسنلی نیویورک‌تایمز برای اهدافی که به کار در این روزنامه ربطی ندارد، استفاده کنند. کارت‌ها نباید برای جلب توجه ویژه یا مزایای سازمان‌های دولتی، تجاری یا دیگر سازمان‌ها مورد استفاده قرار بگیرد (مگر هنگامی که این کارت‌ها برای یک مزیت قابل دسترس برای همه کارکنان نیویورک‌تایمز به خاطر روابط خیرخواهانه آن مورد نیاز باشد؛‌ مثل بلیت‌های رایگان موزه متروپلیتن).
٧٩. کارکنان نباید از نوشت‌افزار، کارت‌های ویزیت، کاغذهای سربرگ‌دار یا دیگر محصولات نیویورک‌تایمز برای هر هدفی جز کار روزنامه استفاده کنند.
١٢١. کارکنان بخش اخبار کسب‌وکار و امور مالی دائما با اطلاعات حساسی کار می‌کنند که روی نرخ‌های مالی تأثیر می‌گذارد. به دلیل این حساسیت،‌ آنها در معرض الزامات اضافی و سخت‌تری قرار دارند؛ کارکنان در بخش اخبار فناوری و بخش اخبار رسانه‌ها نیز در معرض مقررات مشابهی قرار دارند چراکه در همان وضعیت بخش امور مالی به‌سر می‌برند.
١٢٢. اعضای این سه بخش (مورد اشاره در بند ١٢١)، نباید در بازار نقش بازی کنند. به عبارت دیگر، آنها نباید دست به خریدوفروش کوتاه‌مدت بزنند (سهامی را بخرند و آنها را تا کمتر از سه ماه بعد بفروشند). آنها نباید در کوتاه‌مدت حق خرید یا حق فروشی را معامله کنند، چیزی را پیش‌خرید یا پیش‌فروش کنند یا سهامی را بفروشند. هرکدام از این کارها می‌تواند این‌طور تلقی شود که یک عضو روزنامه در حال معامله از طریق سوءاستفاده از اطلاعاتی است که در دسترس عموم قرار ندارد.

 

منبع: روزنامه شرق

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز از رادیکالیسم و اتخاذ رویکرد بینامرزی، میان گفتمان‌های مختلف و متضاد ایرانی، نوعی سازش و

ادامه »

بسیاری از شهروندان و بازیگران اقتصادی اعم از مصرف‌کننده، سرمایه‌گذار، تولیدکننده از خود می‌پرسند که چرا با هر تکانه در بازار ارز، قیمت‌ها در

ادامه »

«دحترِ هفت-هشت ماهه‌ای سرش را گذاشته است روی شانه‌ی چپِ مادر، سرش روی شانه‌ی راست‌ش خم شده است و پنداری

ادامه »