اصلاح‌طلبان و جنس و جنم علیرضا رجایی

افشین حکیمیان

آرام. بی‌هیچ جار و جنجالی. گریزان از جار و جنجال بی‌خود و بی‌جهت. ولی سرشار از آرمان. آرمانی که در آرامش او مستور است. آرمانی که به پوستینِ محافظه‌کاری نغلتیده است و در حضیض همه مصلحت‌گرایی‌های بی‌سر و سامان، به نام و نشان و اتهامِ رادیکالیزم از ذهن و ضمیرش پاک نشده است. آرمانی که به حکم سیطره‌ی التقاط و آسمان و ریسمان‌بافی‌های متلونِ این ایام ناخوش، در نزد کلی جماعت اصلاح‌طلب نام و نشان‌اش از زبان‌ها افتاده و رنگ و نقش خود را گم کرده است.

ولی او، سرنوشت و سرگذشتِ او نماونمودی از این آرمان و آمال را روایت می‌کند. از چشم اوست که درد و رنج جان به لب رسیده‌گان به شماره می‌آید. از ذهن و ضمیر آزادِ از خمیره‌ی التقاط اعتدال و اصلاح چون اوست که غم و غصه‌ی پابرهنگان قلمی می‌شود. همان‌ها که اصلاح‌طلبان را دستور رسیده است که در گیروگرفتاری‌شان داخل نشوید و سر در لاک خود فرو برید تا از تندباد جنگ و جدال کارگران و عمله‌ی قدرت در امان بمانید.

او شاقول آمال و آرمان را از دست نداده است تا که بدین سرگردانی‌ها و آسمان و ریسمان بافتن‌های بی‌سر و سمان دربیافتد. او اضطرار و ضرورت آمال داشتن و آرمان اندیشی را یادآور می‌شود. او به همین نشوونمای آرام پر از سؤال و پر از تذکر، حضور و بروز آمال را جان می‌بخشد. از خموشی و گریختن‌اش از ذهن و ضمیر حیات جامعه مدنی مانع می‌شود. در همهمه و در اوج قیل و قال همه نشانِ پریشانی و سرگردانی جنبش اصلاحات، راه فراموش شده را یادآور می‌شود. دلیل استیصال‌شان را متذکر می‌شود.

دکتر علیرضا رجایی، سمبل راه مقاوت و ایستادگی است. سمبل فحوای کلامی است که از زبان اصلاح‌طلبانِ این روزه، افتاده است. او جا مانده از همه اصحاب آرمان‌اندیشی است که به سیطره‌ی استیصال و درماندگی اصلاحات در برج و باروی قدرت، از یادها رفته‌اند و انگار که همه کاسه‌ و کوزه‌ها را بر سر این اصحاب می‌شکنند که مصلحت نمی‌دانند. که ضرورت نمی‌شناسند و به آزادی‌خواهی تمام و کمال، عقل دنیااندیشی را از دست داده‌اند.

پسِ رخدادهای هشتادوهشت، مصلحت‌گرایی بی‌سروسامان قاعده‌ی روزگار شد و آمال و اندیشه‌ی محصوران به فراموشی سپرده شد. ولی جنس و جنم دکتررجایی و سبک و سیاق اندیشه‌پردازی او، استیصال و کج‌روی آن راه کذایی را نمایان کرده و می‌کند. و امکان فرافکنی‌ها و سیطره‌ی خام‌اندیشی‌های اصلاح‌طلبان را ناممکن می‌کند. تا به یادونام و نشان راهی که از این محافظه‌کاری بی‌حدوحصر اصلاح‌طلبان می‌آورد؛ بتواند خلق‌الله را از خبط و خطای فاحشی که رخ داده است را آگاه کند.

او چون شمعی روشنی راه آتی را می‌نمایاند.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

جامعه ایران را می توان از نظر سیاسی به سه طیف مخالفان، موافقان و قشر خاکستری تقسیم کرد. باید گفت که مخالفان کسانی هستند که معتقدند جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیر است و باید برود. موافقان

ادامه »

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز از رادیکالیسم و اتخاذ

ادامه »

بسیاری از شهروندان و بازیگران اقتصادی اعم از مصرف‌کننده، سرمایه‌گذار، تولیدکننده از خود می‌پرسند که چرا با هر تکانه در

ادامه »