گوادلوپ ۲ یا جام زهر

محمدرضا سرداری

تهاجم نظامی اسرائیل به ایران وارد هفتمین روز خود شده و تحولات به‌سرعتی پیش می‌روند که تصورش دشوار بود. در واکنش به تهدید دونالد ترامپ برای ترور، علی خامنه‌ای با نمایش ذوالفقار خود در شبکه اجتماعی «ایکس» ایلان ماسک، به آمریکا هشدار داد که ورود به جنگ می‌تواند خسارات گسترده‌ای برای آمریکاییها به‌بار آورد.
در سوی مقابل، ترامپ که مدعی است از محل اختفای رهبر جمهوری اسلامی آگاه است اما فعلاً قصد هدف قرار دادن او را ندارد، اخیراً ادعا کرده ایرانی‌ها پیامی فرستاده‌اند مبنی بر اینکه قصد دارند به واشنگتن آمده و وارد مذاکره شوند. یک منبع در وزارت خارجه ایران نیز به بی‌بی‌سی گفته است، عباس عراقچی قرار است مستقیماً با جیمز وِنس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، در کاخ سفید دیدار کند.

در این میان، اجلاس اخیر گروه هفت (G7) در کانادا بسیار شبیه به کنفرانس گوادلوپ در سال ۱۹۷۸ بود که به باور مورخان مقدمه‌ای برای پایان نظام سلطنتی بود. از این رو به نظر می‌رسد این اجلاس نیز ممکن است نقطه پایان جمهوری اسلامی باشد و در بدترین سناریو زمینه‌‌ساز تجزیه کشور شود.
بیانیه پایانی G7 لحنی بی‌سابقه داشت؛ جمهوری اسلامی به‌عنوان عامل بی‌ثباتی منطقه معرفی شد و دستیابی آن به سلاح هسته‌ای «کاملاً غیرقابل‌قبول» عنوان گردید. این بیانیه نه تنها دفاعی تمام‌عیار از اسرائیل بود، بلکه نشان داد قدرت‌های جهانی در پی حذف کامل نقش منطقه‌ای ایران هستند. فراتر از سیاست‌های تهاجمی جمهوری اسلامی، آنچه در جریان است، طرحی برای تغییر ژئوپلیتیکی ایران است.
اظهارات تند رهبران گروه هفت نیز مؤید این تحلیل است. صدراعظم آلمان گفت: «بازی کثیف ایران باید تمام شود»، و نخست‌وزیر ژاپن تأکید کرد: «نمی‌توان در برابر رفتار غیرقابل پیش‌بینی ایران سکوت کرد.» در همین حال، دونالد ترامپ نه‌تنها جلسه را زودتر ترک کرد بلکه دستور تخلیه تهران و انتقال جنگ‌افزارهای آمریکا به منطقه را صادر نمود؛ گویای تهدیدی واقعی و برگشت‌ناپذیر.

در خود تهران، سردرگمی دیده می‌شود. از یک‌سو تهدید و تنبیه متجاوز و متحدانش و از سوی دیگر پیغام برای مذاکره. آیا حکومت به‌دنبال وقت‌کشی برای تکمیل پروژه هسته‌ای است؟ یا به‌واقع، مانند تابستان ۱۳۶۷، ناگزیر به نوشیدن جام زهر شده است؟ پاسخ این پرسش‌ها در روزهای آینده روشن خواهد شد. اما آنچه قطعی به‌نظر می‌رسد این است که بازگشت به گذشته ممکن نیست.

شاید تنها شانس باقی‌مانده برای نجات، چشم‌پوشی از جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای و پذیرش یک راه‌حل منطقی برای خروج از بحران باشد. همین یک هفته گوشه‌ای از واقعیت جنگ و ویرانی‌های آن را به همگان نشان داد؛ جنگی که هنوز به شکل کامل آغاز نشده. این روزها، انزوای جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری مشهود است.
باید دید آیا علی‌خامنه‌ای تسلیم ترامپ و نتانیاهو می‌شود یا خیر. اما جمهوری اسلامی راه شرافتمندانه‌تری از تسلیم در مقابل آمریکا و اسرائیل نیز دارد. تسلیم شدن به مردم خود و تن دادن به خواسته آنان. مسلما تسلیم شدن به ملت خود بهتر از ننگ زانو زدن در مقابل ترامپ و نتانیاهو است. بسیار ساده است. کناره گیری از قدرت. صدور فرمان رفراندوم، انتخابات آزاد و سپردن اداره ایران به همه ایرانیان.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خطابم با دستگاه قضای جمهوری اسلامی ایران است؛ نهادی که باید به هر طریق قادر باشد این رضایت و شادمانی را برای جامعه مدنی ایران رقم بزند! ده‌سالگی اسارت آزاده‌ی شریف، مصطفی تاج‌زاده، مصادف است

ادامه »

شاید مضحک‌ترین و از یک حیث دراماتیک‌ترین صحنه جنگ اسرائیل و ایران، نقش رهبری خودخوانده و پایان شرمگینانه نقش ایشان است. شاید برای از

ادامه »

«آمریکا یه ظاهر داره، این چیزی که هارت و پورت می‌کنه. یه باطن داره، باطنش رو ما می‌شناسیم. هیچ غلطی

ادامه »