پنج نکته در باب جنگ اسرائیل و ایران

رحمان لیوانی

جنگ بین حکومت اشغالگر و آپارتاید اسرائیل و حکومت مستبد و فاسد ولایی، که هر ایرانی صلح‌طلب و میهن‌دوست سال‌ها نگران وقوع آن بوده، اینک متأسفانه به واقعیت بدل گردیده است.
یک واقعیت تلخ و دردناک که پیامدهای زیان‌بار و ناگوار آن، باز هم بر درد و رنج بی‌شمار مردم خواهد افزود و حیات مادی و معنوی آنان را بیش از پیش به سمت فلاکت و تباهی سوق خواهد داد.

به گمان نگارنده، آنچه را که دربارهٔ جنگ ویران‌گر و نامشروع اسرائیل و ایران می‌توان مورد تأمل قرار داد، به شرح ذیل است:

۱) بی‌تردید نخستین نکتهٔ قابل ذکر این است که هر ایرانی، صرف‌نظر از هر دیدگاه نظری و سیاسی که دارد، لازم و ضروری می‌نماید که به حکم منطق و خرد و به‌ویژه به حکم اخلاق، حملهٔ نظامی حکومت و ارتش اشغال‌گر و سنگدل اسرائیل به میهن عزیزمان ایران را، به هر شکلی که ممکن است، محکوم کند.
بدیهی است که تهاجم نظامی اسرائیل به خاک ایران، متعارض با همهٔ حقوق بین‌المللی است که در نتیجه، وظیفهٔ توقف فوری آن نخست بر عهدهٔ جامعهٔ بین‌المللی و نیز حکومت آمریکا است؛ چرا که اسرائیل بدون دریافت کمک‌های هنگفت تسلیحاتی، اقتصادی، سیاسی و اطلاعاتی از آمریکا، هرگز جرأت تجاوز به خاک ایران را به خود نمی‌داد.

۲) به اعتقاد نگارنده، نفرت از نظام ولایی، به هیچ وجه مجوز هم‌دلی با اسرائیل در تهاجم به ایران و نیز ایستادن در کنار آدم‌کش جنایت‌کار و دیکتاتوری چون نیتانیاهو نیست؛ زیرا پشتیبانی از تجاوز حکومت اسرائیل به ایران، و نیز توسل به این حکومت متجاوز برای تحصیل دموکراسی در ایران، نه‌فقط یک ساده‌اندیشی، بلکه یک خطای راهبردی و اخلاقی است.

۳) روشن است که جنگ کنونی اسرائیل و ایران، گرچه با تهاجم ناموجه اسرائیل به خاک ایران آغاز شده است، اما از یاد نبریم که بستر آن را نظام ولایی فراهم کرده است.
در حقیقت، این نظام ناکارآمد و بی‌کفایت و مردم‌ستیز ولایی بود که با سیاست پرهزینه و بی‌فایدهٔ هسته‌ای و غنی‌سازیِ غیرمجاز اورانیوم از یک سو، و در پیش گرفتنِ نزدیک به نیم قرن سیاست خارجیِ تنش‌آفرین با شعارهای محوری و در عین حال ابلهانه‌ای چون «مرگ بر آمریکا» و «نابود باد اسرائیل» از سوی دیگر، بهانهٔ لازم را برای حملهٔ اسرائیل به ایران فراهم آورد. این نکتهٔ مهمی است که نباید آن را از فرط ملی‌گرایی افراطی نادیده گرفت.
بگذریم از اینکه نظام ولایی با حمایت مالی و تسلیحاتی از نیروهای نیابتی‌اش در منطقه، تا آنجا که توانست، آنان را به جان اسرائیل انداخت!

۴) حال اگر با این رأی موافق باشیم که رویکرد ستیزه‌جویانهٔ نظام ولایی علیه آمریکا و اسرائیل، دست‌کم یکی از عوامل مهمِ ایجاد جنگِ مذکور به حساب می‌آید، پس لاجرم باید بپذیریم که شرط لازم برای پایان دادن به جنگ خانمان‌سوز کنونی و استقرار صلح پایدار میان دو کشور، وادار کردن نظام ولایی به دست کشیدن از شعار نابودی اسرائیل، و به‌علاوه تعلیق غنی‌سازی اورانیوم و در پیش گرفتنِ دیپلماسی و مذاکرهٔ مستقیم با آمریکا است.

۵) با این همه، باید گفت که در تحلیل نهایی، امری که ما ایرانیان را به امنیت، عدالت، آزادی و نیز صلح و دوستی با جهان می‌رساند، جایگزینیِ نظام ولایی با یک نظام سکولارِ مبتنی بر دموکراسی و حقوق بشر است.
و این آرمان، البته از قوه به فعل در نخواهد آمد، مگر با حضور مردم در خیابان و اتحاد و همبستگیِ همهٔ نیروهای آزادی‌خواه و عدالت‌طلب و ملی که به‌راستی دل در گرو میهن و مردم دارند؛ نه قدرت‌های خارجی.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خطابم با دستگاه قضای جمهوری اسلامی ایران است؛ نهادی که باید به هر طریق قادر باشد این رضایت و شادمانی را برای جامعه مدنی ایران رقم بزند! ده‌سالگی اسارت آزاده‌ی شریف، مصطفی تاج‌زاده، مصادف است

ادامه »

شاید مضحک‌ترین و از یک حیث دراماتیک‌ترین صحنه جنگ اسرائیل و ایران، نقش رهبری خودخوانده و پایان شرمگینانه نقش ایشان است. شاید برای از

ادامه »

«آمریکا یه ظاهر داره، این چیزی که هارت و پورت می‌کنه. یه باطن داره، باطنش رو ما می‌شناسیم. هیچ غلطی

ادامه »