غنی سازی اورانیوم و راز بقا

محمدرضا سرداری

عباس عراقچی وزیر امور خارجه گفته که پیشنهاد جدید و مکتوب آمریکا را پس از ۵ دور مذاکره دریافت کرده و جمهوری اسلامی بر اساس اصول، منافع ملی و حقوق مردم ایران بدان پاسخ مناسب خواهد داد. برخی رسانه‌های غرب هم فاش کرده‌اند آمریکا در این پیشنهاد از ایران خواسته تا غنی سازی اورانیوم را در خاک خود متوقف کند. در عوض آمریکا نیز حق ایران بر غنی سازی اورانیوم را به رسمیت خواهد شناخت، البته در قالب کنسرسیومی مرکب از عربستان سعودی، امارات متحده عربی و آمریکا خارج از خاک ایران.
غنی سازی اورانیوم با مقاصد صلح آمیز همچون سایر فن آوری‌های علمی و صنعتی، طبق اصول بین المللی یکی از حقوق کشورها است. چه آمریکا آن را به رسمیت بشناسد چه نشناسد. هر چند کشورها می‌توانند خود را با امضای معاهداتی دسترسی خود را به این حقوق محدود سازند. به طور مثال کشورهای عضو معاهده ان.پی.تی متعهد شده‌اند تا از ساخت بمب هسته‌ای پرهیز کنند، معاهده‌ای که ایران نیز به آن پیوسته است. اما پرسشی که امروز پیش پای ایرانیان قراردارد بر سر فایده و کارکرد این « تحفه نطنز» یعنی اورانیوم غنی‌شده است. امروز که ایران با چالش‌های فزاینده در حوزه تامین انرژی و کمبود برق مواجه است، آیا تولید برق با انرژی هسته‌ای راهکار مناسبی برای حل ناترازی انرژی است که بخاطر آن کشور نزدیک ۲۰ سال است زیر تحریم قرار دارد؟ از آن مهمتر آیا ایران برای تولید برق اورانیوم غنی ‌می‌کند یا این قضیه که امروز سرنوشت یک ملت بدان گره خورده صرفا مترسکی است که جمهوری اسلامی از آن به عنوان یک برگه بازدارنده استفاده می‌کند؟

اواخر جنگ ایران-عراق بود و حملات هوایی و موشکی عراق به نیروگاه‌ها موجب کاهش تولید برق و خاموشی‌های سراسری شده بود. در همین اثنا روزی سر درس علوم دوره راهنمایی، معلم از تعطیلی نیروگاه اتمی بوشهر به دستور دولت موقت و مهندس بازرگان می‌گفت و طوری داستان را بازگو می‌کرد که اگر این نیروگاه فعال بود، ایران نه تنها کمبود برق نداشت بلکه برق سایر کشورهای همجوار را نیز تامین می‌کرد. من که از مهندس بازرگان با وجود سن کم، ذهنیت مثبتی داشتم، از این که نخست وزیر دولت موقت چنین خسارتی به کشور وارد کرده! مکدر شدم و از معلم پرسیدم دلیل آن چه بوده و چرا بازرگان، ملت ایران را از چنین موهبتی محروم کرده است؟ معلم نیز در پاسخ گفت: نمی‌دانم. بروید از خودش بپرسید!
چنین ذهنیتی آن روزها شاید در ذهن بسیاری از ایرانیان نقش بسته بود. خصوصا در خاطر کسانی که دوره شاه را زیسته و طرح‌های بلندپروازانه آن روزگار را به خاطر دارند. در دوره پهلوی طرح ساخت دست کم ۲۳ نیروگاه هسته‌ای ۱۰۰۰ مگاواتی تصویب شده بود تا در مجموع ۲۳ هزار مگاوات برق از طریق نیروگاههای اتمی تامین شود.
آن چه معلم سر کلاس درس علوم بازگو نکرد، حدود ۲۰ سال بعد یعنی در شهریور ۱۳۸۶، فریدون سحابی نخست سرپرست سازمان انرژی اتمی پس از انقلاب در مصاحبه ای مفصل با پایگاه خبری آفتاب شرح داد. این مصاحبه خواندنی که همزمان با ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی صورت گرفته است به مشکلات جدی ساختاری و مالی این سازمان در دوره پس از انقلاب اشاره دارد؛ از جمله بدهی‌های معوق، ساختار اداری گسترده، پرسنل بیش از ۲۰ هزار نفر و ۲۳ ساختمان پرهزینه. به گفته سحابی پروژه‌های هسته‌ای در آن مقطع تعطیل شده بودند، همکاری با پیمانکار آلمانی متوقف شده بود و بسیاری از دانشجویان بورسیه‌شده به کشور بازگشته بودند. از سوی دیگر، طرح‌های ساخت نیروگاه بدون هماهنگی با وزارت نیرو یا سازمان برنامه و بودجه انجام و باعث بروز اشکالاتی در تطابق با برنامه‌ریزی‌های ملی شده بود. سحابی تأکید می‌کند که توقف برنامه هسته‌ای نه به علت مخالفت دولت موقت یا شخص مهندس بازرگان، بلکه به دلیل ناهماهنگی‌، نبود توجیه اقتصادی و مسائل مدیریتی، نگرانی‌های زیست‌محیطی، وابستگی شدید به تامین سوخت خارجی، فشارهای سیاسی داخلی و خارجی و مشکلات مالی و فنی پروژه‌ها بود. مشکلی که با وجود راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر از سوی روسیه، همچنان تداوم یافته و این نیروگاه تاکنون در چند نوبت به دلایل مختلف از وجود مشکلات امنیتی گرفته تا کمبود بودجه و مسائل فنی از مدار تولید خارج شده است.

نیروگاه بوشهر، نخستین و تنها نیروگاه هسته‌ای فعال در ایران، ظرفیت تولید حدود ۱۰۰۰ مگاوات برق را دارد. این در حالی است که کل نیاز برق ایران در روز به‌طور میانگین در حدود ۷۰ هزار مگاوات است. بنابراین، نیروگاه بوشهر در صورت فعالیت تمام وقت، کمتر از ۲٪ نیاز برق روزانه کشور را می‌تواند تامین کند. سوخت این نیروگاه در حال حاضر توسط روسیه تأمین می‌شود، چراکه فرآیند غنی‌سازی اورانیوم در ایران هنوز به سطح صنعتی پایدار برای تولید سوخت هسته‌ای نرسیده یا دست‌کم، به‌دلایل فنی و تحریمی به‌طور کامل مستقل نیست. ایران روزانه حدود ۹ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده تا ۵٪تولید می‌کند، در حالی‌که برای تامین سوخت یک نیروگاه مانند بوشهر به ده‌ها تن اورانیوم غنی‌شده در سال نیاز است. طبق گزارش اخیر آژانس ایران تا امروز ۹۲۴۸ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ذخیره کرده است که حدود ۴۰۹ کیلوگرم آن تا ۶۰ درصد غنی شده است. گفته می‌شود نیروگاه بوشهر سالانه ۳۰ تن اورانیوم غنی‌شده با خلوص ۳.۶۷ تا ۵ درصد نیاز دارد. این بدان معنی است که کل ذخایر اورانیوم غنی شده ایران کفاف یک سوم سوخت نیروگاه بوشهر در سال را نیز نمی‌دهد.
بنابراین قضیه‌ای که سال هاست جمهوری اسلامی و جامعه بین المللی با آن درگیرند مسئله سوخت هسته‌ای نیست. جامعه بین المللی به همین سادگی می‌تواند دریابد که صنعت غنی سازی اورانیوم برای ایران توجیه اقتصادی ندارد و راه اندازی تاسیسات پرهزینه و پیچیده تولید سوخت هسته‌ای برای صرفا یک نیروگاه که کمتر از ۲ درصد برق مورد نیاز کشور را می‌تواند تامین کند حماقتی بیش نیست. از این رو هر چه مسئولان جمهوری اسلامی در این رابطه در رسانه‌ها طرح می‌کنند دست کمی از آن چه که معلم علوم در کلاس درس می‌گفت ندارد.
رفتار جمهوری اسلامی تاکنون نشان داده است برنامه‌ای برای ساخت بمب هسته‌ای نداشته ولی می‌خواهد تا به آستانه دانش و امکانات ساخت آن دست یابد تا هر زمان اراده کرد در کمترین زمان ممکن آن را بسازد. در واقع جمهوری اسلامی روی طناب اورانیوم بند بازی می‌کند تا از جهان تضمینی برای بقای خود بگیرد.
از این رو شانس پذیرش پیشنهاد اخیر آمریکا در صورتی زیاد است که تضمینی هم برای بقای جمهوری اسلامی در آن قید شده باشد. اما چه تضمینی آمریکا می‌تواند بدهد که قابل تحقق باشد؟ به نظر می‌رسد هیچ راهی برای تحقق چنین ضمانتی وجود ندارد مگر آنکه جمهوری اسلامی خود امتیازات گسترده اقتصادی به آمریکایی ها واگذار کند به نحوی که زیرساخت‌های کشور با اقتصاد آمریکا پیوند یابد. شروطی که برای بخش سخت قدرت در جمهوری اسلامی بسیار دردناک است اگر نگوییم حکم مرگ و زندگی دارد.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هوس‌بازی و هوس‌رانی در ایران بعد از انقلابی که خود را «ام‌القرای جهان اسلام» خوانده‌بود، به شکل افراطی گسترش یافته و این را می‌توان از شکایات زنان مخفی دوم یا سوم برخی چهره‌های مشهور در

ادامه »

ماجرای بازداشت چند ورزشکار ایرانی در کره‌ی جنوبی به اتهام تجاوز جنسی، بار دیگر بحرانی را برجسته کرد که ریشه‌هایی فراتر از یک خطای

ادامه »

۱- در مطلبی با عنوان «مهدی نصیری؛ نقد ولایت و دفاع از سلطنت» کوشیدم نشان دهم مهدی نصیری در نقدش

ادامه »