سعید مدنی و بهای گفتن واقعیت

صدرا عبدالهی

در روزهای نزدیک به سالروز تولد دکتر سعید مدنی، جامعه‌شناس که اکنون در زندان دماوند در حبس است، مثل همیشه این پرسش در ذهن ما زنده می‌شود که چرا حکومت‌هایی مانند جمهوری اسلامی، به‌جای شنیدن صدای متخصصانی چون او، آنان را به بند می‌کشند؟ آیا جامعه‌شناس تهدید است یا فرصت؟

سعید مدنی، برخلاف برخی آکادمیسین‌های در خدمت قدرت، همیشه ترجیح داد در کنار مردم و مسائل واقعی جامعه بایستد: اعتیاد، فقر، روسپی‌گری، خشونت، و اعدام. او آینه‌ای شد در برابر چهره قدرت. اما سرنوشت آینه‌داران در سرزمین آینه‌شکنان، زندان است.

در جوامعی که اقتدار سیاسی بیش از آنکه از رضایت عمومی ناشی شود، از منابعی همچون ایدئولوژی، سرکوب و بسیج اجباری قدرت تغذیه می‌شود، رابطه میان علوم اجتماعی و حاکمیت به‌شدت متزلزل و تعارض‌آمیز است. کسانی مثل سعید مدنی – به عنوان جامعه‌شناس و پژوهشگر حوزه آسیب‌های اجتماعی – نمونه‌ای برجسته از برخورد نظام‌مند قدرت با نخبگان مستقل در بستر نظام دینی–اقتدارگرای جمهوری اسلامی  است.

جامعه‌شناسی، خاصه در سنت‌های انتقادی، بر آن است تا «پشت‌صحنه» نظم‌های اجتماعی را افشا کند. برخلاف علوم کاربردی که ممکن است در خدمت تثبیت وضع موجود قرار گیرند، جامعه‌شناسی، اساساً بر پرسش‌گری، تبیین تضادهای ساختاری و پیشنهاد تغییر تأکید دارد. از این منظر، جامعه‌شناس همواره در موقعیتی تعارض‌آمیز با ساختارهای اقتدار قرار می‌گیرد، چرا که حقیقت اجتماعی غالباً با گفتمان رسمی در تناقض است.

پس از شکل گیری حاکمیت جمهوری اسلامی، علم جامعه‌شناسی در ایران با محدودیت‌های ایدئولوژیک و نهادی مواجه شد. در دهه‌های اخیر، حرکت از حذف نرم (محدودسازی بودجه، نفوذ گفتمان‌های دینی در دانشگاه‌ها، سانسور پژوهش) به سرکوب سخت (بازداشت و زندانی کردن پژوهشگران، احکام قضایی سنگین، اخراج از دانشگاه) شدت یافته است. سعید مدنی نمونه‌ای‌ست که به‌واسطه پژوهش و سخن گفتن درباره موضوعات حساس در زیست طبقات مختلف آسیب پذیر جامعه، از حیطه علم به حیطه تهدید امنیتی انتقال یافت.

نظام‌های اقتدارگرا نیاز به بازنمایی یک‌دست، قطعی و بدون تعارض از واقعیت دارند. هر گونه روایت جایگزین از جامعه، تهدیدی برای انسجام گفتمان رسمی به‌شمار می‌رود. جامعه‌شناسی با توان بازنمایی ساختارشکن و داده‌محور، این انحصار روایی را به چالش می‌کشد. به بیان دیگر، در چنین نظام‌هایی، تحلیل جامعه‌شناختی نه تنها «دانش» نیست، بلکه «کنش سیاسی» محسوب می‌شود.

عدم بهره‌گیری از جامعه‌شناسان مستقل، پیامدهای وخیمی برای کارآمدی، مشروعیت، و پایداری سیاسی دارد:

نادیده‌گرفتن پژوهش‌های جامعه‌شناختی موجب عدم پیش‌بینی بحران‌های اجتماعی و سیاسی می‌شود.

در غیاب شناخت دقیق از پویش‌های اجتماعی، سیاست‌گذاری ها اغلب فاقد تطابق با واقعیات میدانی هستند.

با سرکوب نخبگان، اعتماد عمومی به گفت‌وگو و اصلاح تدریجی تضعیف می‌شود و فضای سیاسی دوقطبی و رادیکال می‌گردد.

کاراکترهایی مثل سعید مدنی، نماد تعارض تاریخی میان دانش و قدرت در جوامع اقتدارگراست. اگر جامعه‌شناسی علم شناخت واقعیت و امکان تغییر آن است، هر نظامی که با واقعیت و تغییر دشمنی کند، ناگزیر با جامعه‌شناسی نیز در ستیز خواهد بود. اما این ستیز نه تنها دانش را به محاق می‌برد، بلکه افق‌های اصلاح و تغییر، گفت‌وگو و حکمرانی عادلانه را نیز تیره می‌سازد.

۱۴۰۴/۲/۲۲

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

تهاجم نظامی اسرائیل به ایران وارد هفتمین روز خود شده و تحولات به‌سرعتی پیش می‌روند که تصورش دشوار بود. در واکنش به تهدید دونالد ترامپ برای ترور، علی خامنه‌ای با نمایش ذوالفقار خود در شبکه

ادامه »

  آفتابی، اختری، ماهی نمی‌پرسد نشانم.» «کِی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟» این سطور را با اندوه و نگرانی بسیار در حالی

ادامه »

بی‌تردید، نتانیاهو کذّاب و فریب‌کار و دغل‌کاری توانا و بزرگ است، اما باید انصاف داد که او به همان اندازه

ادامه »