زیتون-محمدرضا سرداری: مردی با استعداد، جذاب و رهبری بی چون و چرا. این واژهها توصیف رهبر روسیه از دونالد ترامپ است که بار دیگر سکان هدایت ایالات متحده آمریکا را در دست گرفته است. شاید این پرسش بسیاری باشد که چگونه با گذشت کمتر دو ماه از روی کار آمدن مجدد او در کاخ سفید، ایران و آمریکا پس از پشت سر گذاشتن چهار دهه خصومت پشت میز مذاکره نشستهاند و خوش بینیها برای دستیابی به توافقی جامع و پایدار میان دو کشور رو به افزایش است.
برخی معتقدند تهدید ترامپ به حمله نظامی و اوضاع اسفبار کشور حاکمان جمهوری اسلامی را سخت نگران کرده که اگر توافق نکنند، سقوط حتمی خواهد بود. اما اوضاع و احوال را میتوان از پنجره دیگری نیز نگریست. نگاهی به مراودات دیپلماتیک میان تهران و مسکو در همین روزهای اخیر و اعتراف عباس عراقچی وزیر امور خارجه به بیسابقه بودن نزدیکی میان دو کشور و امضای معاهده همکاریهای راهبردی با مسکو نشانههایی از پشت پرده این ماجرا است. اما قضیه چیست؟ مذاکرات اخیر ایران و آمریکا چه نسبتی با منافع روسیه دارد؟ آیا روسها رضایت دادهاند تا ایران و آمریکا به خصومتها پایان داده و روابط سیاسی و اقتصادی برقرار کنند؟
این روزها موضوع روابط آمریکا و روسیه در دوره ترامپ مورد توجه ویژه رسانههای غربی است. نگاه ویژه ترامپ و پوتین به یکدیگر، برخورد ترامپ با موضوع جنگ روسیه و اوکراین و معاف کردن روسیه از پرداخت تعرفه واردات شبهات جدی در این زمینه ایجاد کرده است. پیشتر ماجرای نفوذ روسیه در روند انتخابات آمریکا از طریق نفوذ در کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ خبرساز شده بود. این قضیه محل توجه قرار گرفت که روس ها تلاش کردند با روی کار آوردن ترامپ در آمریکا مانع گسترش ناتو به سمت شرق شوند. اما چگونه روسها توانستند در واشنگتن نفوذ کنند تا جایی که در مهمترین عرصه تصمیمگیری این کشور یعنی انتخاب رییس جمهوری اثرگذار باشند.
اخیرا شبکه تلویزیونی هلندی «زمبلا» مستندی بر پایه کاوش منحصر به فرد روزنامه نگاران فرانسوی ساخته که نحوه نفوذ کرملین در کاخ سفید را در طی چهار دهه اخیر به تصویر میکشد. این مستند که «عملیات ترامپ» نام گرفته به پروژه اطلاعاتی سرویس مخفی روسیه «ک گ ب» در زمان اتحاد جماهیر شوروی اشاره دارد که در آن روسها کوشیدند تا با نزدیک شدن به جمهوری خواهان و سرمایهگذاران بزرگ امریکایی روی تصمیمات این حزب در انتخابات تاثیر بگذارند تا بدین ترتیب با پروژه جنگ ستارگان ریگان مقابله کنند.
این مستند با سرگذشت یکی از جاسوس شوروی آغاز میشود که نامش برگرفته از کودک یهودیتبار آمریکایی است که در ۱۱ سالگی فوت کرده بود. ک. گ. ب برای جاسوس خود یک گواهی رسمی تولد به نام «جک بارسکی» جعل کرد و در ۲۶ سالگی با این نام به استخدام ک. گ. ب درآمد و سپس به آمریکا اعزام شد. او پیش از اعزام به آمریکا تعلیماتی در موسسه آندروپوف در مسکو دیده بود تا به صورت تخصصی مهارت جاسوسی در حوزه سیاست خارجی را فرا گیرد. بارسکی در این مستند گفت که ولادیمیر پوتین نیز که در زمان افسر جوانی بود، دوست داشت به عنوان نفوذی به آمریکا برود. آنها در کلاسهای زبان انگلیسی ویژه شرکت میکردند تا بدون لهجه بتوانند صحبت کنند اما سطح زبان انگلیسی پوتین برای چنین ماموریتی کافی نبود و او را نهایت به آلمان شرقی فرستادند.
«بارکسی» پس از اعزام به آمریکا ابتدا به کالج رفت و سپس برنامههای کامپیوتری را فراگرفت. در آن مقطع تاکتیکهای ک.گ ب دستخوش تغییراتی شد. روش های قدیمی از جمله ملاکهای ایدئولوژیک برای همکاری صرف با چهرههای چپ آمریکایی کنار گذاشته شد، درعوض، تلاشهای تازه ای برای جذب آمریکاییها در دستور کار قرار گرفت. از این رو بارسکی با ماموریت ویژه ای به یک تینک تنک نزدیک به محافظهکاران و رونالد ریگان نفوذ کرد. ماموریت او ایجاد رابطه با رهبران آینده حزب جمهوریخواه بود. او پس از ازدواج با یک دختر آمریکایی ماموریت جدیدی یافت. نفوذ نه تنها در حوزه سیاست بلکه در میان بنگاه داران و کارفرمایان آمریکایی. برنامه این بود که او شرکتی راه اندازی کند. سپس تا سقف ۱۰ میلیون دلار بدان تزریق شود. ک. گ ب راه جذب این سرمایه را به خوبی می دانست. یکی از روشها حضور یافتن در کلوپهای گلف بود. جایی که همیشه میلیونرها حضور دارند.
مستند سپس به سراغ «اولگ کالوگین» میرود که هدایت عملیاتهای مخفی ک. گ. ب در سراسر جهان را بین سال های ۱۹۷۴ تا ۱۹۹۰ به عهده داشت و صدها جاسوس زیر نظر او کار می کردند که پوتین یکی از آنان بود. به گفته کالوگین در زمان او بیش از صد جاسوس روسی در آمریکا حضور داشتند.
به گفته کالوگین تاجران و سرمایه داران آمریکایی از جمله دونالد ترامپ در آن زمان اهمیت زیادی برای ک. گ. ب داشتند چون اطلاعات آنان در حوزه تکنولوژی و مالی آمریکا اهمیت زیادی داشت. ک. گ. ب فهرستی از ویژگیها، از جمله نقاط قوت و ضعف آنان تهیه کرده بود. آن روزها گزارشهایی از مشکلات مالی بنگاه اقتصادی-مالی ترامپ در رسانههای آمریکایی منتشر میشد تا جایی که دادستان عمومی نیویورک دستور داد تا درخصوص فعالیتهای مالی او و شریک روسیاش تحقیق و تفحص صورت گیرد. به گفته دادستان نیویورک ترامپ بدهی بالایی را پس از احداث یک کازینو در تاج محل هند و دیگر شرکتهای ورشکسته خود به بار آورده بود و مشتاقانه به دنبال منابع مالی جدید برای جبران این ضرر و زیانها بود. در آن زمان بود که الیگارشی روس دست به کار شد تا از فرصت برای رسیدن به منافع خود بهرهبرداری کند.
در آن مقطع دونالد ترامپ یک سوم از آپارتمانهای خود را به اشخاص و شرکتهای وابسته به روسیه فروخت از جمله «موگیلویچ» رئیس باند مافیای روس. به گفته بارکسی فعالیتهای اقتصادی ترامپ همیشه لب مرز قانون بود و از این رو می توانست برایش بسیار آسیب پذیر باشد. او برای مسکو یک نام آشنا و هدف بزرگ بشمار میرفت. در سال ۱۹۸۷ ترامپ دعوت نامهای از یک شرکت توریستی دریافت کرد تا در شوروی یک هتل بسازد. در آن مقطع تنها یک شرکت در زمینه توریسم در شوروی فعالیت میکرد که زیر نظر مستقیم ک. گ. ب قرار داشت. ترامپ با هماهنگی ک. گ. ب به مسکو دعوت شد. پس از بازگشت ترامپ از مسکو او به طرز غیر منتظرهای به سیاست علاقهمند شد در حالیکه هیچ وقت در این حوزه وارد نشده بود. ترامپ تبلیغاتی را در روزنامههایی چون نیویورک تایمز و واشنگتن پست منتشر کرد که برایش صد هزار دلار هزینه داشت با این مضمون که آمریکا نباید از هیچ کشوری جز خودش دفاع کند و در حالی که ظاهری بسیار جوان داشت در مصاحبهای با سی.ان.ان پیمان ناتو را زیر سوال برد و از این که آمریکا هزینه ناتو را میپردازد،انتقاد کرد و آن را مسخره توصیف کرد.
وقتی در این مستند از کالوگین سوال شد آیا ترامپ از سوی ک. گ. ب کنترل میشد در پاسخ گفت خیر. اما در عین حال عنوان کرد چیزهایی در این رابطه درباره ترامپ می داند که نمیتواند در فضای عمومی مطرح کند.
پروژه ساخت هتل در مسکو توسط ترامپ البته محقق نشد و چهار سال بعد اتحاد جماهیر شوروی از هم فرو پاشید. جنگ سرد به پایان رسید و تعدادی از جاسوسان شوروی در آمریکا بازداشت شدند. نقاب از چهره «جک بارکسی» نیز کنار رفت. اما به دلیل دوستانی که در سطح بالای دستگاه امنیتی آمریکا داشت از معرکه گریخت و سپس به استخدام اف. بی. آی درآمد.
پوتین پس از فروپاشی شوروری در ک. گ. پ رشد کرد تا نهایت در راس آن قرار گرفت و تا مقام رهبری روسیه پیش رفت. پس از مطرح شدن دونالد ترامپ به عنوان نامزد انتخابات جمهوریخواهان در سال ۲۰۱۶، اف بی آی از حمله هکرها به هیلاری کلینتون نامزد دموکراتها پرده برداشت. اف. بی. آی هکرهای روسی را مسئول سرقت ایمیلها و مکاتبات شخصی هیلاری کلینتون و اعضای تیمش شناخت. در همان زمان جان برنان رئیس وقت سی. آی. ای به دونالد ترامپ نسبت به نفوذ جاسوسان روسیه در کمپین انتخاباتیاش هشدار داد. وی در این مستند گفت که ابتدای ماه جون سال ۲۰۱۶ به برج ترامپ رفته تا درباره تحقیقاتی که درباره نفوذ روسها در امور انتخابات در حال انجام بود با ترامپ صحبت کند. به باور وی رفتار ترامپ بسیار مشکوک بود و تلاش میکرد تا توجه را از روی روسیه منحرف کند و میگفت دخالت در انتخابات میتوانسته کار چینیها باشد. ترامپ کنجکاو بود که سی. آی.ای چگونه به این قضیه پی برده است.
نتایج تحقیقات اف بی آی در این پرونده اما غیر منتظره بود. پنج عضو ستاد انتخاباتی ترامپ به همکاری با سرویس مخفی روسیه متهم شدند. به گفته مقام پرونده تحقیقات اف. بی. آی چنین اتفاقی در آمریکا بیسابقه است. اف. بی. آی اطلاعات بسیار مهمی را از طریق دادستان پیشین ضد مافیا «کنت مکلین» که اکنون به کار وکالت مشغول است، دریافت کرده بود. یکی از اعضای متهم شده مدیر کمپین انتخاباتی ترامپ بود که برای الیگارش معروف روس که با سرویس مخفی روسیه ارتباط داشته پولشویی کرده بود. آنها رد پول را گرفتند تا به «موگیلویچ» رسیدند.«موگیلویچ» یکی از نخستین سرمایه گذاران برج ترامپ است که رابطه نزدیکی با پوتین دارد. شریک دیگر ترامپ «فیلیکس ساتر» است که پدرش یکی از اعضای بلندپایه تشکیلات مافیایی «موگیلویچ» است. دفتر ساتر در برج ترامپ، دو طبقه پایینتر از پنت هاوس ترامپ قرار داشت. سانر به ترامپ گفت که میتواند اجازه ساخت یک برج با ترامپ را در مسکو از پوتین بگیرد. درست زمانی که او خود را برای رقابتهای انتخاباتی آماده میکرد. ترامپ تلاش کرد تا مخفیانه از طریق ساتر با پوتین وارد معاملهای شود که میلیونها دلار برایش سود داشت. برای حفظ همین منافع مالی و اقتصادی بود که او از گفتن هر سخن منفی درباره پوتین پرهیز میکرد.
در این مستند اظهارات جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی ترامپ هرچند شاید تکراری به نظر رسد، اما در خور تامل است. بولتون که از سوی ترامپ از سمت خود اخراج شد بر یافتههای این مستند در خصوص رابطه ترامپ با کرملین صحه گذاشته است. ملاقات ترامپ و پوتین بدون حضور مشاوران و اظهارات ترامپ پس از این ملاقات در کنفرانس مطبوعاتی در تکذیب نقش روسیه در مداخله در انتخابات از مواردی است که بولتون روی آن دست گذاشته است. به باور بولتون، ترامپ هدف آسانی برای پوتین بود چون می دانست در پرونده دخالت در فرآیند انتخابات فشار زیادی روی او قرار دارد.
این مستند نشان میدهد که مجموعهای از دموکراتها، جمهوریخواهان، مقامات امنیتی، اطلاعاتی و قضایی آمریکا به نفوذ روسیه روی دونالد ترامپ اذعان دارند. روابط نزدیک میان ترامپ و کرملین حتی میتواند تحلیل برخی وقایع در آن دوره را نیز دستخوش بازنگری کند. از جمله کشته شدن قاسم سلیمانی به فرمان ترامپ و سرنگونی هواپیمای اوکراینی. با وجود این که قاسم سلیمانی بسیار نزدیک به روسیه توصیف میشد، این احتمال که حذف او دستخوش یک تسویه حساب سیاسی علیرغم همکاریش با روسها علیه داعش در سوریه باشد، فرضیهای قابل بررسی است. سرنگونی هواپیمای اوکراینی نیز که در آن فرضیه دست داشتن روسیه بسیار پررنگ است میتواند بخشی از این پازل گمشده باشد.
با در نظر گرفتن موارد ذکر شده میتوان درباره این فرض که در مذاکرات میان ایران و آمریکا، پوتین صحنه گردان اصلی است و مسکو به نیابت جمهوری اسلامی پشت میز مذاکره با آمریکا نشسته است نیز تامل کرد. بار دیگر اظهارات اخیر عباس عراقچی را میتوان یادآور شد که روابط تهران-مسکو هیچ وقت تا این اندازه نزدیک نبوده است! یا گفته محمد مهدی شهریاری عضو کمیسیون امنیت ملی و دانش آموخته دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه که جمهوری اسلامی از دو سال گذشته که زیر نظر علی خامنهای در حال مذاکره پنهانی با تیم ترامپ بوده است