آقای خامنه‌ای کلاهتان را قاضی کنید

آقای خامنه‌ای! رهبر جمهوری اسلامی ایران که بیشتر علاقه دارید خودتان را رهبر «انقلاب» بدانید، شما در تاریخ ۱۴ یا ۱۵ خرداد ۶۸ در مجلس خبرگان رهبری در اظهاراتی در اوج فروتنی فرمودید:««باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال [رهبری] کسی مثل بنده در او باشد».

بعد از این اظهارات فروتنانه، با سناریویی که مرحوم آیت‌الله «هاشمی رفسنجانی» طراحی و اجرا فرمودند، شما رهبر این نظام شدید. البته همه اتفاقات آن مجلس از آن زمان، تا زمانناهذا مکتوم و پنهان ماند. و اکنون به‌مرور از کتمان خارج و از پرده بیرون می‌افتد. و مشخص نیست که این اطلاع‌رسانی‌ها؛ از بابت این‌ است که مردم به بلوغ کافی برای دانستن آن حقایق رسیده‌اند، بنابراین از طبقه‌بندی محرمانه مطابق «مصلحت نظام» خارج می‌شود؟ یا این‌که «مصلحت فردی» برخی افراد حاضر در آن نشست اقتضا می‌کند که پیش از آن‌که «استخر فرخ» در انتظار و سرانجامشان باشد، این اسرار را علنی کنند؟
به‌هر حال بر اساس روایات مستندی که اکنون در اختیار عموم مردم قرار دارد و قابل کتمان نیست، حضرتعالی خلاف قانون و با قید موکد «موقت» رهبر نظام شدید و بعدا عده‌ای اندک صلاح دیدند که بدون مراجع دوباره به نظر خبرگان ملت، این «رهبری موقت» را برای جنابعالی «دائم» کنند.

بر همین مردم هم پوشیده نیست که موثرترین فرد در این بین کسی نیست و نبود جز مرحوم آیت‌الله «هاشمی رفسنجانی» که همیشه مورد احترام و اعتبار و اعتماد ویژه‌ حضرتعالی بود.

حضرتعالی پس از پایان دوره ریاست‌جمهوری وی، هنگام انداختن رایتان در صندوق انتخابات دوم خرداد ۷۶ درباره ایشان در اظهار نظری اغراق‌آمیز فرمودید: «برای من کسی هاشمی نمی‌شود». دقت بفرمایید! حضرتعالی که در استخدام کلمات تبحر خاصی دارید، برای این جمله از فعل ماضی «نیست» استفاده نکرده و فرمودید: «نمی‌شود».

اما در خطبه نماز جمعه ۲۹ خردادماه ۸۸ در یک گردش ۱۸۰ درجه‌ای از این موضع خود عقب نشسته و با این عبارت که «نظر آقای رئیس‌جمهور [احمدی‌نژاد] به نظر بنده نزدیک‌تر است» نشان دادید که نه تنها کسی برای شما هاشمی می‌شود، بلکه حتی می‌تواند بهتر از او هم بشود و نظرش به نظر شما از نظر مرحوم هاشمی نزدیک‌تر.

جایی دیگر اشاره فرمودید که بنده در مورد طرح «کنترل جمعیت» خطا کردم. همه می‌دانند که طرح کنترل جمعیت طرح مرحوم «هاشمی» بود و این اظهارنظر شما هم به نوعی اعلام اشتباه در همراهی با ایشان در آن طرح بوده و اکنون که آدم متوهمی ادعا می‌کند ایران کنجایش ۱۵۰ میلیون جمعیت دارد، بدون بررسی‌های کارشناسی نظر ایشان را تایید و بر طبل فرزندآوری بدون ذره‌ای دوراندیشی و محافظه‌کاری می‌کوبید و آمارهای رسمی داخلی که خیلی محتاطانه تهیه شده و نشان از گسترش فقر، حاشیه‌نشینی، طلاق، افزایش جرم و تعداد زندانیان، کوچک‌شدن سفره همین ۸۰ میلیون، افزایش سرسام‌آور مهاجرت نخبگان و فرار سرمایه و … که همگی نشان از ناتوانی این آب و خاک برای سکونت بیش از این جمعیت است، را نادیده می‌گیرید.

باز در جایی دیگر وقتی مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیاز به گفتمان و ارتباط با جهان را مطرح می‌کنند و دنیای آینده را «دنیای گفتمان» می‌دانند، بلافاصله برآشفته شده و در پاسخی عتاب‌آلود، دنیای آینده را «دنیای موشک» اعلام کردید.

کار در کینه‌ورزی نسبت به مرحوم هاشمی که هم در انقلاب، هم در سابقه، هم در مدیریت، هم در درایت بر شما فضل تقدم و تقدم فضل داشت را به‌جایی رساندید که در یک سخنرانی تلویحا آن مرحوم را «شیطان اکبر» خطاب کردید. این در حالی است که مجری طرح «تنظیم خانواده» که اتفاقا دو جایزه بین‌المللی این طرح را به نمایندگی از کشور دریافت کرده‌بود، اکنون مشاور عالی و امین درمانی و بهداشتی حضرتعالی است و کماکان خودش به شما و فرزندش به تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای مشاوره صددرصد غلط می‌دهند و با کلید‌واژه «زمستان سرد» اروپا، سرمای فقر و تورم و رکود و بیکاری و کاهش دهشتناک پول ملی و تحریم را برای ایران به ارمغان می‌آورند. طرفه آن‌که در حالی‌که پدرش در ایران شعار «مرگ بر آمریکا» سر می‌دهد، نورچشمی‌ تابعیت ینگه دنیا گرفته و سکونت در این کشور استکباری را به سکونت در ام‌القرای جهان اسلام ترجیح داده‌است.

حضرت آیت‌الله! دردسرتان ندهم، شما پیش از این برخلاف نظر مرحوم هاشمی فرموده بودید: «دنیای فردا دنیای موشک است». اکنون که ضروری‌ترین زمان ممکن برای استفاده از موشک برای پیش‌گیری از سلاخی ساکنان «غزه» هست، ناگهان دچار تغییر مواضع شده و صلاح را در آن دیدید که موشکی که هنگام احیای برجام، ابزار پاره‌کردن آن شده بود، اکنون باید در انبار خاک بخورد. موضعی که اعتراض نزدیک‌ترین هواداران‌تان را هم برانگیخت و توییت زدند: «موشکی که اکنون بکار نیاید، آهن‌پاره‌ای بیش نیست.».

اما فارغ از این به‌تازگی در اظهارنظری اعجاب‌آور بدون این‌که حواستان باشد پیش از این چه گفته‌اید، فرموده‌اید که «جنگ، جنگ رسانه‌ای [گفتمان] است. هر کس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود

حالا بینی و بین‌الله کلاهتان را قاضی کنید، آیا شما با چنین تذبذب و تزلزلی در رای و اراده، حق دارید که در مقابل اجماع و خواست بیش از ۷۰ درصد مردم که شما را قبول ندارند و برخلاف تمام پیش‌بینی‌های اغراق‌آمیز و با همه تهدید‌ و تشویق‌ها و بسیج همه نیروها تنها ۳۰ درصد را پای صندوق‌های رای کشاندید و از این همه هم نیمی از آراء باطله بود، آیا شما شایستگی آن‌را دارید که بگویید: رابطه با آمریکا خط قرمز من است و جواب خدا را در قیامت من می‌دهم؟

از آن مهم‌تر آیا شما شایستگی رهبری این کشور را دارید؟ یا «باید خون گریست بر جامعه اسلامی که من [شما] رهبرش باشم[باشید]؟

*نام نویسنده نزد زیتون محفوظ است.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

یک پاسخ

  1. سلام
    می نمی دانم این سیاسیون چقدر پرت می زنند. برادر من، خامنه ای و بیت ایشان و سرداران سپاه موضوعشان نه امریکا و نه اسلام است. موضوع یک بنگاه عظیم اقتصادی است که زیر نظر رهبر و دوستانش در حال گردش مالی و پول در اوردن است. همه تصمیمات خامنه ای و مشاورانش برای تدوام سود دهی این شرکت ها است. متاسفانه سود عظیمی در تشکیل محور مقاومت برای این شرکت ها وجود دارد( کاش این شرکت ها محل پول در اوردنی غیر از ایجاد جنگ و تروریسم داشتند ولی متاسفانه سردار های نادان و کم هوش وبی سواد غیر از این کاری بلد نیستند ) هسته اصلی کسب وکار این شرکت ها و رهبر بنگاهدار ایجاد محور مقاومت جنگ و تروریسم است. برای همین تحریم خوب می شود. FATF قبول نمی شود و حتی ورود واکسن و بسیاری دیگر از لوازم خانگی قدغن می شود. اگر موردی واردات وجود دارد در دست دوستان خودشان است. بنابر این اگر تحلیلی می فرمایید باید خامنه ای را از دیدگاه یک بنگاه دار تازه به دوران رسیده بررسی بفرمایید. حتی تحلیل گران باید تغییر رهبر و انتخاب جانشین برای ایشان را از دیدگاه تغییر رییس یک بنگاه ۴۰۰ میلیارددلاری ببینند نه رهبر جمهوری اسلامی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

«اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباش پیاله ای بدهش گو دماغ را تر کن» و: «سر بالین فقیهی نومید کوزه‌ای دیدم لبریز سوال/… من قطاری دیدم فقه می‌برد و چه سنگین می‌رفت» به یادگار

ادامه »

جامعه ایران را می توان از نظر سیاسی به سه طیف مخالفان، موافقان و قشر خاکستری تقسیم کرد. باید گفت که مخالفان کسانی هستند

ادامه »

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز

ادامه »