مقدمات درست و نتایج نادرست!

حسن یوسفی اشکوری

در ارتباط با رخداد خونین و فاجعه‌بار جاری در سرزمین فلسطین و غزه، برخی افراد از سر جهل و غفلت و یا با انگیزه‌های خاص سیاسی و در واقع عملا به سود اسرائیل، گاه سخنانی می‌گویند که در جای خود درست و معقول می‌نماید ولی از آن نتیجه یا نتایج نامعقول و نادرست گرفته می‌شود و در واقع عملا نوعی فریبکاری و اغفال ذهنی رخ می‌دهد. از جمله گفته می‌شود که اولا جنگ را حماس علیه اسرائیل آغاز کرد و ثانیا اسرائیل دارد از خودش و مردمش دفاع می‌کند و ثالثا همان اندازه که اسرائیل محکوم می‌شود باید حماس و دیگر گروه‌های فلسطینی هم محکوم شوند، چون آنان هم دست به عملی زده‌اند که قانونا (قوانین بین المللی) جرم است و اخلاقا نیز مذموم و محکوم است. در این نوشتار کوتاه با اختصار کامل به هر سه مورد اشاره می کنم.

در باب دعوی اول، باید دانست که آغاز این جدال خونین به حدود یک قرن پیش باز می‌گردد و آغازگر این جدال‌ها نیز مهاجرین صهیونیست غالبا اروپایی بوده‌اند و نه بومیان. این درگیری‌های خونین با ترور و قتل و کشتار در این حدود یک قرن در جریان بوده است. دولت یهودی با حمایت همه‌جانبه قاطع از سوی قدرت‌های بزرگ و حتی کوچک غربی و حتی شرقی (شوروی سابق) به پیروزی رسیده و دولتی نژادپرست و ضد حقوق بشری را در سرزمین غصبی ایجاد کرده است. در هرحال تاریخ را از آخر و حتی از وسط نمی‌خوانند بلکه از آغاز می‌خوانند.
اما در باره دفاع؛ درست است که به ویژه پس از رخداد هفتم اکتبر ۲۰۲۳ عموم رهبران جهان از حق دفاع مشروع اسرائیل سخن گفته و غالبا با صراحت تمام به اسرائیل اجازه داده‌اند که تحت عنوان «دفاع مشروع» هر کاری که خواست بکند؛ اما انصافا آنچه در این حدود پنجاه روز در غزه رخ داده است، دفاع بوده است؟! دفاع عقلا و شرعا و حتی وفق قواعد بین المللی امری است عقلایی و حتی شرعی و اخلاقی. اما فکر نمی‌کنم هیچ وجدان بیداری این همه جنایت و کشتار گسترده و قتل حدود پانزده هزار انسان بیگناه و بی‌دفاع و حدود شش هزار کودک و این همه ویرانی نامش جز جنایت علیه بشریت و جز نسل‌کشی عنوانی دیگر داشته باشد! در هرحال بهتر است در این باب حقوقدانان و اهل انصاف نظر دهند. اگر مدعا دفاع مشروع باشد، می‌بایست حق را به کسانی داد که دیری است از خانه و کاشانه خود رانده شده و سالهاست که در زیر چادر سازمان ملل زندگی می کنند و از حداقل حقوق انسانی متعارف نیز بی‌بهره‌اند و هر روز از طریق ترور و قتل عام مستقیم سلاخی می‌شوند؛ خانه و زمین‌هایشان غصب شده و غاصب حتی حاضر نیست یک آلونک را هم به صاحبان اصلی بدهد.

اما در باب محکومیت دو طرف؛ کاملا درست است که وفق شهرت حداقل بخشی از رفتار مهاجمان هفتم اکتبر غلط بوده و باید بدون لکنت زبان محکوم شود. حداقل از نظر اسلامی و شرعی، حمله نظامی و قتل افراد غیر نظامی و از جمله زنان و کودکان و دیرنشینان و راهبان (معابد) حرام شرعی قطعی است. ترور یعنی قتل غافل‌گیرانه مطلقا حرام است و هیچ فردی به ویژه به نام دین نمی‌تواند چنین کند. من در این سالها به ویژه در ارتباط با اعمال داعش بارها این مدعا را مستندا نوشته و منتشر کرده‌ام. و در ارتباط با هفتم اکتبر نیز به تنهایی یا در طی چند بیانیه به این موضوع تصریح ورزیده‌ام.
از این رو سخن در لزوم محکومیت این نوع اعمال نیست. اما نکته نادرست در سخنان برخی منتقدان آن است که گویا توقع دارند هر روز و هر لحظه و در هر گفتار و نوشتار پیوسته دو طرف، آن هم به اندازه هم، محکوم شوند و این یک مغالطه شگفت و آشکار است. به تعبیر امام علی سخنی حق ولی نتیجه‌ای باطل.

سخن حق آن است که تجاوز و قتل بیگناهان دو سوی منازعه اصولا قیاس‌ناپذیرند. یک طرف غاصب است و طرف دیگر مغصوب؛ در یک طرف یک دولت مجهز به یک ارتشی قدرتمند و با کلاهک‌های اتمی ایستاده و در طرف دیگر چند میلیون انسان عادی و بیگناه و تحت محاصره و حداکثر یک یا چند گروه چریکی. چگونه می‌توان این دو را با هم مقایسه کرد؟! نباید گفت از قیاسش خنده آمد خلق را؟! این ماجرا دقیقا مانند مدعیات دولت ایران است که در هر جنبش مردمی (۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱) در برابر کشتار وسیع چند صد نفری مردم معترض و بی‌سلاح در خیابان احیانا چند نفری از مأموران سرکوب هم اسیر خشم مردم می‌شوند و به قتل می‌رسند اما حکومتیان پیوسته می‌گویند چرا از قتل بسیجی‌ها و یا خودی‌ها نمی‌گویید؟! درست است که کشتن انسان محکوم است اما به راستی این دو نوع قتل برابرند و به یک اندازه محکوم‌شدنی؟! آیا منتقدان در مورد ایران هم، همین مدعا را تکرار می کنند؟!

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

4 پاسخ

  1. اینجانب ، جدای از اصل مساله به مغالطه ذکر شده ا؟ سوی آقای اشکوری تاکید دارم وبه عدم موضع گیری حقوق دان ها ، ویا اعلان موصع از زاویه محکوم کردن هردو طرف؛ بدون التفات واشاره ای به بانیان جنگ ومظالم دولتی تا بن دندان مسلح ، وتاکید بر پذیرش دودولت، همچنان ساز خود را کوک می کنند واینهمه کشتار وجدال غیر متناسب را نمی بینند ویا از تبیین وتحلیل ماجرا عاجزند‌؛ شخصاً نقد دارم ومعتقدم که تحلیل بالا، تبیین درستی از ماجراست .موفق وسلامت بمانید.

  2. عجب، شما شرم نمیکنی‌ که خباثت خالص حماس را با عملیات یه ارتش کلاسیک مثل اسرائل مقایسه می‌کنید؟ یعنی‌ کشتن و به اسارت بردن غیر نظامی‌ها اینقدر برای شما چندان محلی از ارعاب نیست که یک بار محکوم کردنش را کافی‌ میدانید و بعد از آن باید به اسرائل فقط پرداخت؟ آیا خودتان هم باورتان میشود که باید تاریخ را در ارزیابی یه عمل ش ر مطلق در نظر داشت؟ آیا خدای اسلامی که به آن باور دارید این را در عذاب همیشگی‌ گناه کاران در قیامت در نظر می‌گیرد؟؟ آیا این طور نیست که در پس ذهن شما دشمنی ذاتی خدایتان با یهود مدم نظر است و به همین دلیل عمل شرم آور حماس چندان هم عجیب نیست، چون پیامبر شما هم همینگونه به یهود رفتار کرد؟؟

  3. آقا اشکوری، شما درک نمیکنید که وقتی در همان پاراگراف نخست نظرات مخالف خود را “از سر جهل یا غفلت یا با انگیزه‌های خاص سیاسی” میخوانید، در همان لحظه تمام نوشته خود را بی‌ارزش میکنید؟! مگر حمایت شما از فلسطین دارای انگیزه‌های خاص سیاسی،یعنی از اهمیت انداختن بحرانهای مهیب داخلی،نیست؟! فرموده‌اید تاریخ را از اول میخوانند نه از آخر،بسبار خوب ولی این درگیری بر خلاف گفته شما از یک قرن پیش آغاز نشده است. از چهارده قرن پیش آغاز شده که مسلمین یکباره به سراسر همسایگان خود تاختند و دین و فرهنگ و بعضاً حتی زبان خود را بر همگی تحمیل کردند. دیگر این که قابل انکار نیست که در زمان ظهور اسلام سرزمین فلسطین/اسرائیل یک ایالت امپراتوری روم شرقی بود و سکنه آن عموما یهودیان آرامی زبان،مانند خود عیسی مسیح،بودند. بروید همان قرآن را باز کنید و ببینید خداوند حضرت موسی را مأمور کرد که بنی اسرائیل را به سرزمین اجدادیشان،یعنی کنعان،برگرداند. یعنی شما دستور خداوند به پیامبر اولی‌العظم خود را هم قبول ندارید؟! من نمیخواهم سیاسی حرف بزنم چون در قاموس شما معنایی ندارد. ولی مگر خدای شما در آیه ۱۶۱ سوره اعراف این سرزمین را به بنی اسرائیل نبخشیده است؟! دیگر مانند ناسیونالیست‌های عرب از قماش عبدالناصر آیه قرآن را هم قبول ندارید؟! میدانید عاقبت ناصر چه شد؟! می‌فرمایید حداقل “بخشی”(!) از کارهای حماس در هفتم اکتبر غلط بوده. بسیار عالی، حالا بفرمایید کدام بخشش درست بوده است؟! بخش آخر مقاله تان در مورد انواع قتل هم با منطق قرآن تضاد ۱۸۰ درجه‌ای دارد. از نظر قرآن هر کس بی‌گناهی را بکشد گویی تمام مردم زمین را کشته است. ما قتل کوچک و بزرگ نداریم.قتل گناه کبیره است و حماس با تجاوز از دستور قرآن و راه انداختن کشتار مردم فلسطین را در مهلکه انداخته است و طبق دستور قرآن باید مرتکبان آن قتل‌ها اعدام میشدند تا حیات بقیه حفظ شود. شما ناسلامتی خود را عالم قرآن میدانید. این است میزان پایبندی تان به آن،که آن را نردبان رسیدن به امیال و مقاصد خود کنید؟!!

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

«اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباش پیاله ای بدهش گو دماغ را تر کن» و: «سر بالین فقیهی نومید کوزه‌ای دیدم لبریز سوال/… من قطاری دیدم فقه می‌برد و چه سنگین می‌رفت» به یادگار

ادامه »

جامعه ایران را می توان از نظر سیاسی به سه طیف مخالفان، موافقان و قشر خاکستری تقسیم کرد. باید گفت که مخالفان کسانی هستند

ادامه »

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز

ادامه »