اربعینِ ایرانیزه

علی ظهیری

«امام حسین(ع)! اگر من چند قدم برای تو پیاده نیایم، زندگی‌ام به چه دردی می‌خورد؟! نسل‌‌های آینده، از بچه‌هایم می‌پرسند: اون موقعی که پیاده‌روی اربعین راه افتاده بود، آیا بابا بزرگ تو هر سال اربعین می‌رفت؟»  بریده­ایی از سخنان حجت­الاسلام علیرضا پناهیان

آئین پیاده روی اربعین برای ایرانیان یک پدیده­ی نوظهور است و سرعت فراگیر شدن این پدیده به حدی بوده که جامعه شناسان و پژوهشگران را غافلگیر کرده است . به همین دلیل هنوز در حوزه­ی جامعه شناسی، پژوهشی در خورِ توجه و به حجمِ اهمیتِ  این پدیده به­ دست نیامده است.(البته به طور کلّی و عمدتا با دید مثبت و کلیشه­ایی مکتوبات و غیر مکتوبات بسیاری در دسترس است.)

تا همین ده سال قبل اگر درصدد تهیه­ی فهرستی از آئین های شیعی در ایران می­بودیم نامی از اربعین در آن نبود، امّا اکنون به اندازه­ایی پراهمیت شده که در ردیف مراسم هایی چون شب قدر ، محرم ، فاطمیه و نیمه­ی شعبان جای می­گیرد. در این نوشتار تلاش می­شود تا با غلبه بر علایق مذهبی و شخصی حتی الامکان با نگاهی تحلیلی در حد امکان به بررسی این پدیده و علل و نتایج حضور پررنگ ایرانیان، پرداخته شود . ناگفته پیداست که این مهم وظیفه­ی جامعه شناسان و اهل این علم است و نگارنده ابدا ادعایی در این حوزه ندارد و صرفا حاصل یادداشت ها و مشاهدات میدانی خود در چهار بار حضور در این مراسم است و نظرات خود را در قالبی منظم آورده. لازم به ذکر است نگارنده از علاقه مندان به این آئین است و ابدا با قصدی سوء قلم به دست نگرفته است و این نوشتار نگاه انتقادی ندارد و فقط تحلیل های شخصی است.

گفتاری که در صدر این نوشته نقل شده از خطیب و سخنرانی مشهور در توصیف اربعین است، پناهیان از جمله­ی مبلغان و مروجّان اصلی پیاده­روی اربعین با ادبیّاتی تهییجی در سال های اخیر بوده و در نتیجه­ی همراهی دیگر خطبا و مداحان و تبلیغات رسمی نهادها و رسانه های رسمی، این پدیده به آئینی پر طرفدار در بین ایرانیان تبدیل شده است.

با سقوط صدام در سال ۲۰۰۳م/۱۳۸۲ش و به قدرت رسیدن شیعیان در عراق و تحسین روابط ایران و عراق در سطح کلان ، تبادلات فرهنگی و مذهبی بین دو ملت ، عمدتا با محوریت زیارت عتبات عالیات از سرگرفته شد. این روند با استقرار دولت جدید در عراق و افزایش نسبی امنیت و بهبود خدمات سیر صعودی به خود گرفت و در اواخر دهه­ی ۸۰ شمسی به مشارکت روزافزون آن انجامید؛ مشارکتی که تا امروز هرسال بر میزان آن افزوده شده­ است.

جدول شماره­ی۱:آمار رسمی شرکت­کنندگان ایرانی در پیاده­روی اربعین(منبع:پایگاه خبری مشرق نیوز)

درصد رشد نسبت به سال قبل تعداد زائران ایرانی سال ردیف
۱۰۰ درصد ۸۰ هزار نفر ۱۳۹۰ ۱
۶۰۰ درصد ۴۸۰ هزار نفر ۱۳۹۱ ۲
۱۶۷ درصد ۸۰۲ هزارنفر ۱۳۹۲ ۳
۱۵۰ درصد ۱ میلیون و۲۰۰ هزارنفر ۱۳۹۳ ۴
۱۴۲درصد ۱ میلیون و ۷۰۰ هزارنفر ۱۳۹۴ ۵
۱۳۰درصد ۲ میلیون و ۵۰ هزار نفر ۱۳۹۵ ۶

 

رشد شتابنده­ی آمار زائران ایرانیِ اربعین را نمی­توان یک رشد معمول دانست. مشخص است که با یک«پدیده­ی غیرمترقبه»(فوق­العاده) رو به رو هستیم. سؤال اصلی این است که چه عواملی  برای این رشد روزافزون ، در یک بازه­ی کوتاه چند ساله، می­توان ذکر کرد؟ به عبارت دیگر ، چه جذابیت‌هایی  اربعین را در عرض چند سال به مراسمی پر کِشش بین شیعیانِ ایرانی تبدیل کرده است؟

اساسا پیاده­روی اربعین یک سلوک ابداعی شیعه های عراق است و اکثر شرکت کنندگان در آن دارای انگیزه های مذهبی­اند، لکن مقصود از انگیزه و جاذبه در این نوشتار بُعد های دیگر این مراسم است که همزان با بُعد دینی، از اربعین ، اربعین ساخته است و آن را فراتر از یک مراسم مذهبیِ محض قرار داده است.

۱- علل گرایش و جذابیّت ها

الف. جذابیت تفریحی: زیارت و سیاحت توأمان

پیاده روی نوعی از انواع زیارت است و زیارت از آنجایی که با سفر همراه است ، فرعی از«گردشگری مذهبی» به حساب می­آید. شخص زائر در این دسته از زیارت ، همزمانِ با بُعد مذهبی کارکرد فراغتی و سرگرمی را ، توأمان درک می­کند. مضافا به این که با توجه به نوعِ خاص مفهوم«نذر» در نزد عراقی ها که مخصوص این ایام است ، هزینه­ای به مراتب کم تر از زیارت امام رضا(ع) بر شخص را تحمیل می­کند. تنها هزینه متعلق به اخذ روادید و حمل و نقل است که اخیرا  روادید نیز در ایام اربعین لغو شده است ؛ علاوه بر این برای طبقه­ی متوسط به پائین اقتصادی که توان سفرهای خارجی را ندارند ، این سفر جذابیّت های یک سفر خارجی را دارد، خصوصا با همراهی خانواده.

ب. جذابیّتِ لمس یک فرهنگ آئینی_مذهبیِ جدید و متفاوت

مشاهده و تجربه­ی یک فرهنگِ مذهبی متفاوت برای زائران ایرانی به خودی خود جاذبه است؛ شاید هیچ ایرانی نباشد که بعد از بازگشت، از مشاهده­ی الگوهای متفاوت عزاداری ، مفهوم موکب و نوعِ خاص از نذر و اطعام برای دیگران با هیجان به اشتراک نگذاشته باشد. بازخورد های این خاطرات و سفرنامه ها در شبکه های اجتماعی به وضوح نشان می دهد که یکی از کِشش های این آئین برای ایرانی ها همین خدمتِ بی چشم داشت اهالیِ عراقی موکب هاست.

پ. جاذبه­ی تفریحی

میان جوانان ایرانی خصوصا نوجوانان و جوانان قشر متوسط به بالا در شهرهای بزرگ، حضور در اربعین یک نوع تفریح مذهبی مفّرح است؛ سفری همراه با نوعی ماجراجویی که از قبل برای حضور در آن برنامه­ریزی کرده و لیستی از موارد مورد نیازشان از قبیل : کوله­پشتی، سربند، کرم ضدآفتاب، کفش مخصوص پیاده­روی و دیگر ملزومات را تهیه می کنند . این قشر با ثبت خاطرات لحظه­ای به نحو: سلفی ، لایواستوری ، عکس از خوراکی ها و… که بعضا جنبه­ی حزن آلود و سوگ ندارد ، سعی دارند از نوعی رقابت عقب نمانند. این جنبه­ی تفریحی زیارت اربعین به بروز«صنعتِ اربعین» کمک کرده. بازاری که تولیدکنندگان برای ارائه­ی محصولات مذکور باهم به رقابت می­پردازند.

نمونه­ای از تبلیغات محصولات مخصوص اربعین در سایت ها

از جنبه­ای دیگر، وجه خاصی از پیاده‌روی اربعین مخصوصا برای جوانان دختر ایرانی برجسته تر است و آن حضور آزادانه­ی آنان و گروه های دوستان  حتی در نیمه­های شب و بدون نیاز به حضور محارم و یا پلیس، بی آنکه مورد آزار قرارگیرند، است.

۲- جاذبه­ی سیاسی: ظهور قدرت شیعیان و جمهوری اسلامی

حداقل برای حامیان جمهوری اسلامی یکی از مهمترین جذابیّت های اربعین ، کارکرد سیاسی است. از شروع دهه­ی نود رسانه های رسمی جمهوری اسلامی تبلیغات عظیمی با ادبیّاتی تهییجی و تحریضی در راستای مشارکت روز افزونِ ایرانی ها، اوج گرفت که به ثمر نیز نشست. در صف اول این تبلیغات مداحان سیاسی، خطبا و صاحب منصبان اند. مسئله­ی اربعین در عراق موضوعی مذهبی-ملی است به خلاف اربعینِ ایرانی که به مراتب فراتر از یک موردِ مذهبیِ محض است و به مانند مراسمی جهانی با کارکرد های سیاسی است ؛ مراسمی که ظاهرا پوشش سیاسی اش بر ابعاد مذهبی­اش سایه­ی سنگینی افکنده است. در چهارچوب های تبلیغیِ جمهوری اسلامی اربعین یک زور آزمایی نظام اسلامی تلقی می­شود . ساده لوحانه است که همزمانی سیر صعودی این آئین را با کشمش های منطقه­ای خصوصا رقابت ایران با عربستان سعودی و ترکیه(دو نمادِ متفاوت از اسلام با ایران) را تصادفی بدانیم. این برجسته سازی سیاسی تا حدی است که از آن به مانورِ قدرت شیعیان یاد می­شود. تعبیر به «تمدن سازی» در اربعین نیز از همین سنخ است .

۳- جذابیّت بین­المللی: اجتماع بین­المللی شیعیان جهان

در هیچ برهه­ای از تاریخ تشیّع گردهمایی  به مانند مراسم اربعین پیدا نمی­شود،  وتا به امروز تنها تجمع بین­المللیِ سالانه­ی شیعیان جهان است. آئینی که هرساله بر جمعیت آن افزوده می­شود و شیعیان از سراسر عالم در آن حاضر می­شوند و به اظهار شعائر  مذهبی خاصِ خود می­پردازند. همچنین  این تجمع سالیانه ، فرصتی است تا شیعیان در فضایی آکنده از«مودت» و «اعتماد»­، به تعامل و ارتباط­ با هم مذهبان خود از دیگر نژاد ها، ملیّت­ ها، قومیّت ها و فرهنگ ها بپردازند.این تجربه­ی ناب و تازه­ای است که شیعیان قبل از اربعین آنرا  فقط در مناسک حج تجربه کرده بودند اما اربعین، به دلایل گوناگونی برای یک فرد شیعه جاذبه‌هایی به مراتب بیشتر از حج دارد: اول این که اربعین از جمله­ی «آئین­های ثانویه» است  که برای دینداران جذاب­تر از مناسک و آئین­های اولیه­اند. چرا که این نوع از آئین­ها قالبی غیررسمی و نرم دارند و آزادی عمل دینداران در آن ها بیشتر است. در مقابل مناسک اولیه که فرم و قالبی سخت ، تغییر ناپذیر و ثابتی دارند. جالب اینکه آئین­های ثانویه در هر دینی جایگاه حاشیه­ای دارند اما در دینداری عوام اهمیتی فراتر از متن پیدا می­کند. مثال روشن این مسأله را می­توان در جایگاه برتر حب اهل­بیت(ع) خصوصا امام حسین(ع) نسبت به اصل «توحید» و یا جذابّیتِ به مراتب بیشتر عزاداری در تشیع مردمی نسبت به مناسک رسمی واولیّه نظیر نماز و روزه و حج دید.

دلیل دوم به جذابیّت­های مذهبی کربلا بر­گردد که در فرهنگِ عام شیعی جایگاهی به مراتب بالاتر از بیت­الله حرام دارد. در روایتی منسوب به امام صادق(ع) چنین آمده است:«…والله ، لو إنّی حدَّثتکم بفضل زیارته وبفضل قبره لترکتمُ الحَجَّ رأساً وما حَجَّ منکم أحَدٌ… .» به خدا سوگند اگر از فضیلت زیارت آن حضرت و قبرش برایتان سخن بگویم ، اساسا حج رفتن را ترک می­کردید و احدی از شما به حج نمی­رفت.(کامل الزیارات، ابن قولویه القمی،ص۲۷۹)

دلیل سوم اینکه شرکت در مراسم اربعین همان‌گونه که پیشتر ذکر شد، هزینه­ای به مراتب کمتر نسبت به حج دارد . برای حج به مناسب محدودیت ها و جمعیت بالای متقاضی یک شیعه­ی ایرانی باید سالها منتظر بماند تا نوبتش برسد. مضافا بر اینکه تنش­های اخیر بین ایران و عربستان سعودی به عنوان یک سرعت­دهنده عمل کرده است ، این باور که حضور در حج منجر به کمک مالی به وهابیت است و حضور در اربعین کمک به دولتِ شیعی عراق، بر  غلبه جذابیت های اربعین بر حج نیز افزوده است.

۲- آثار و نتایج

در تحلیل هایی که تاکنون از این آیین ارائه شده ، فقط نقاط قوت و امتیازاتش برجسته شده است ، این نگاهِ صرفا مثبت و نبود رویکرد انتقادی، می­تواند در آینده مخاطرات و چالش هایی را پدید آورد. در ادامه به چند مورد از این نتایج و پیامدها اشاره می­شود:

الف- تغییر در الگوهای فرهنگِ مذهبی

در دوره­ی پساصدام و با مرتفع شدن موانع سیاسی، ارتباطات مستقیم دو ملت عراق و ایران از سر گرفته شد. این تعاملات تا کنون در قالب گردشگری مذهبی و حضور ایرانیان در عراق به منظور زیارت عتبات عالیات و در مقابل حضور عراقی­ها در ایران برای سیاحت و زیارت اماکن مذهبی بوده و به طور طبیعی زمینه را برای تأثیر و تأثر و تبادلات فرهنگی مستقیم دو ملت فراهم کرده است­ . یکی از بسترهای این تبادل ، فرهنگ مذهبی دو ملت است. در پیاده­روی اربعین، به جهت فضای همزیستی و ارتباط بلاواسطه ، تعامل مذهبی به بالاترین سطح خود رسیده است. حضور جمعیت کثیری از اقشار مختلف مردم ایران که عملا چند روز را در ضیافت مردم می­گذزانند، فرصت های تازه­ای برای تعامل فراهم کرده است. در همین مدت کوتاه ، متأثر از این تعاملات تغیراتی رخ داده است که می­توان انتظار داشت در آینده بر گستره­ی آن افزوده شود . از جمله می­توان به ، رواج واژه­ی «موکب» در سال های اخیر در ادبیات شیعیان ایرانی اشاره کرد. اما شاید مهم­ترین تغییر در فرهنگ مذهبی را بتوان تثبیت فرم «پیاده­روی» به عنوان یکی از فرم های آیینی تشیعِ ایرانی دانست. نمونه­ی شاخص ، شبیه سازی پیاده­روی اربعین در قالب پیاده­روی از میدان امام حسین(ع) تا حرم عبدالعظیم حسنی در تهران است که از سال ۱۳۹۳ آغاز شد و پیش از این هیچ سابقه­ای نداشته است. نکته­ی جالب آن است که در تبلیغات ، از این مراسم به عنوان «جاماندگان» تعبیرشده و برگزارکنندگان آن نیز نام «ستاد جاماندگان اربعین» را برای خود برگزیده­اند. این تعابیر علاوه بر آن که نشان دهنده­ی اهمیت یافتن اربعین در طی چند سال به گونه­ای که به یک معیار ارزشی تبدیل شده است ، «جبرانی» بودنِ مراسم شبیه سازی شده را نشان می­دهد . مشابه این مراسم در شهر­های دیگر نیز برگزار می­شود مانند «پیاده­روی غدیر» در قم و پیاده­روی زائران حرم امام رضا(ع) در انتهای ماه صفر ، و قابل پیش­بینی است که که در سال های بعد فراگیرتر شود. نکته­ی جالب دیگر طرحی با عنوان«قدم­های نیابتی» است که طی آن ، زائران به نیابت از آن ها که محروم مانده­اند، ۱۴ قدم به نیابت بر می­دارند. این طرح ابداعی را می­توان گام دیگری در راستای شبیه سازی اربعین و حج دانست. زیرا انجام حج و عمره­ی نیابتی از دیرباز متداول بوده و حتی در فقه نیز برای آن موازینی لحاظ شده است.

پیاده­روی عیدغدیر در قم عکس از )سایت تسنیم)                                                                                  

ب- حساسیت زایی سیاسی

رشد تصاعدی اهمیت اربعین ، چنانچه با همین میزان ادامه پیدا کند ، احتمال زیادی دارد که حساسیت هایی را در بین کشورهای منطقه (خصوصا اعراب و در رأس آنها عربستان سعودی) ایجاد کند. شرایط بغرنج و گداخته­ی محل برگزاری این آئین یعنی عراق(به ویژه امسال(۱۳۹۸)) و مدیریتِ علنی ایران ، می­تواند بر حساسیت ها بیفزاید. بهره­برداری سیاسیِ افراطی ایران از این مراسم نیز این روند را تشدید می­کند .خصوصا وقتی با تبلیغات وسیعی همراه می­شود طبیعتا می­تواند به بروز واکنش رقیبان منطقه­ای ایران مانند عربستان و ترکیه بیانجامد و رنگ مذهبی و طائفه­ای به این رقابت ببخشد.

پ- درگیری­های درون گفتمانیِ شیعه

فضای آزاد و متکثّرِ موجود در اربعین محل مستعدی برای ابراز وجود و تبلیغات برای هر گروهی از شیعه اعّم از کوچک و بزرگ است. این حضور آزادانه به طبیعت حال بستری برای ظهور تنازع است، مصداق این تنازع تقابل طرفداران آیت­الله خامنه­ای و طرفداران آیت­الله شیرازی است که در پیاده­روی اربعین شکل علنی به خود گرفته است و مضاف بر درگیری­های لفظی و کلامی ، بعضا به برخورد های فیزیکی حامیان دو گفتمان  و تخریب تبلیغات و تصاویر رهبران جریان مقابل  کشیده شده است . این هیجانات در فضای آزاد و کنترل ناپذیر اربعین در صورتی که مدیریت و مهار نشود ، احتمال دارد زمینه­ساز بروز درگیری های بی انتهایی شود و اصل آیین را به حاشیه ببرد.

ج- تعمیق شکاف شیعه-سنی

اجتماع میلیونی پیروان مذهبی که«اقلیت» محسوب می­شوند ، طبعاً به تراکم و تقویت احساسات درون مذهبی در بین ایشان می­انجامد. در سال های اخیر و به ویژه پس از حادثه­ی منا ادبیاتِ تمایزسازی شکل گرفت که تقابل حج و اربعین ، یکی از نمود­های آن است . پیامد این ادبیات واژه­هایی مانند«حج­ شیعه» «حج حسینی» در توصیف پیاده­روی اربعین است. اگرچه این تقابل سازی ها خاستگاه و کارکرد ادبی و احساسی دارند. اما نتایجشان تنها منحصر به این حوزه نخواهد ماند. ترویج تقابل اربعین و حج و کوچک شمردن مناسک منصوص اسلامی «حج ابراهیمی» در مقابل آئین ابداعی شیعیان «اربعین حسینی»، عملاً مرزهای فرقه­ایی و اقلیتی شیعه امامیه در جهان اسلام را پررنگ­تر ساخته و فاصله گذاری و شکاف شیعیان با دیگر مسلمانان را تشدید می­کند.

 

یادداشت «اربعین حسینی،حج شیعیان» از حمید رسایی فعال سیاسی

کلام آخر

همانگونه که گذشت آئین پیاده­روی اربعین یک آئین متاخر و بومیِ شیعیان عراق است که چند سالی است مورد توجه شیعیان دیگر کشورها و به طور ویژه ایرانی ها قرار گرفته است . در این نوشتار تلاش شد دلایل جذاب بودن اربعین برای ایرانیان و کیفیت و پیامد­های شرکت آنان در آن بررسی شود. لزوماً پرداختن به این علل و جذابیت ها به معنای انکار انگیزه­های مذهبی نیست. نتایجی که ذکر شد بعضاً به وقوع پیوسته است و برخی در آستانه­ی وقوع است و از برخی شاید بتوان پیشگیری کرد.

 

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

5 پاسخ

  1. این رفتار:
    ۱- از روی بی سوادی ونا اگاهی مردم از ملیت خود
    ۲- سود جویی حکومت داعش ایرانی.
    ۳- بی سواد بودن اکثریت با سوادن ایران از تاریخ خود و سنگ به سینه زدن برای مبلغان عرب.

  2. با سلام دوباره
    من یک دو حدیث از پیامبر را این جا از “صحیح بخارایی” آوردم. ادامۀ تکمیلی آن را هم می آورم تا فرق و فاصلۀ دین پیامبر با آخوندیسم از سویی و خاستگاه گفتار حکیم ابوالقاسم فردوسی از سوی دیگر بیشتر روشن گردد.

    بخارایی در “صحیح” می نویسد: گفته اند که کسی از پیامبر پرسید: این قیامت که تو هی از آن سخن می گویی کی است؟
    پیامبر گفت: خیلی چیزها هست که من نمی دانم. این که گفتی قیامت کی است را من نمی دانم. این را خدا می داند. چیزهای دیگری هم هست که من نمی دانم و خدا می داند. خدا می داند که این یا آن زن باردار چه می زاید. [من نمی دانم.] خدا می داند این ابری که در آسمان است کی می بارد. [من نمی دانم.] خدا می داند که فردا چه روی می دهد. [من نمی دانم.] خدا می داند که کی کجا می میرد. [من نمی دانم.]
    اما بگویمت که من برخی نشانه های آن بلای ناگهانی را که در پی باژگونی چیزها روی می دهد می دانم؛
    – یکی هنگامی است که کنیزک شکم آرد و بزاید و بگوید هان! این ولی [فقیه یا ولی] نعمت شماست!
    – یکی هنگامی است که لخت و پتی های دیروز [یا پا برهنه ـ کون برهنه های دیروز] بر مسند حکومت بنشینند.
    – یکی هنگامی است که بز چران ها و گوسفند چران های دیروز دست به غارت برند و آنگاه بر سر این که کی کجا کاخ و کوشک بسازد از هم سبقت گیرند.

    «فقالَ: یا رسولَ اللَّهِ متى السَّاعهُ؟ فقالَ: ما المسئولُ عنها بأعلمَ منَ السَّائلِ، ولَکِن سأخبرُکَ عن أشراطِها، إذا ولَدتِ الأمهُ ربَّتَها، فذاکَ من أشراطِها، وإذا کانَتِ الحفاهُ العراهُ رءوسَ النَّاسِ، فذاکَ من أشراطِها، وإذا تَطاولَ رِعاءُ الغنمِ فی البُنْیانِ، فذاکَ من أشراطِها، فی خَمسٍ لا یعلمُهُنَّ إلَّا اللَّهُ، فتَلا رسولُ اللَّهِ صلَّى اللَّهُ علَیهِ وسلَّمَ: إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَهِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ الی آخر. (صحیح بخاری؛ ف؛ ج ۵؛ حدیث ۴۷۷۷ ص ۳۷۱)

    با احترام
    داود بهرنگ

  3. کامنتی ذیل این نوشته نیست. نمی دانم کسی تا به حال چیزی ننوشته یا اصولا کامنتی باز نشر نشده.
    اما سخنی با نگارنده؛ می گویند شهر که خلوت شود قورباغه هفت تیر کش می شود. وقتی در میان ملتی بزرگ تمام تبلیغات و ادبیات رسمی فقط و فقط یک رویه را تبلیغ کند، چه جایی برای انتخاب مردم باقی می ماند؟ ضعف نگاه شما در این است که طرز فکر و تلقی خود را به ۸۳ میلیون ایرانی تعمیم می دهید. سخن به درازا نمی کشم. جان برادر بگذارید تا زائران مقبره کوروش آزادانه در این راه قدم بگذارند تا ببینید و باور کنید که آنچه که شما می اندیشید ، هیچ اکثریتی در بین ایرانیان ندارد. فعلا گوی و میدان در دست شماست و ما اکثریت خاموش نظاره گر چوگان راندن شما.

  4. با سلام
    عزیزی این جا حرف هایی در میان نهاده که من لازم می دانم از برای آگاهی و بیداری نکاتی را به آن بیفزایم:
    ۱/ در چند مورد در این نوشته گفته می شود »در سال های اخیر« چنین و چنان شده است. عزیز نویسندۀ این نوشته را متوجه این معنا می سازم که جمهوری اسلامی ایران [که اسم درستش »حکومت هش و هین شیعی در ایران« است در چند دهۀ اخیر بنیادهای روستانشینی در ایران را برانداخته و مردم را از روستا و زندگی روستایی رانده و به شهرها ـ وبه ویژه حاشیۀ شهرها ـ رانده است. چون کمّیّت این آواره سازی در ابعاد میلیونی است سبب پیدایش فرهنگ ناشناخته ای در ایران شده که در تضاد و مغایرت با فرهنگ شهرنشینی نه تنها در ایران بلکه در تاریخ بشر است. پیاده روی اربعین یکی از فراورده های این فرهنگ بیگانه با خود در معنای شهری و غیر خود در معنای شهری است. [تحقیق میدانی می تواند نشانگر این معنا برایتان باشد که این جماعت شهری نیستند. یا حاشیه نشین و یا نوکیسه اند.]
    ۲/ شاخص رفتاری »حکومت هش و هین شیعی در ایران« خودی سازی بخشی از جمعیت ایران به منظور دستاویز قرار دادن آنان در پیشبرد سیاست های ضد بشری خود به ویژه در ایران است. رانت دهی و امتیاز دهی به خودی ها یکی از ترفندهای رسوای این حکومت است. بلیط سفر از برای سفر به کربلا و مکه و شابدوالعظیم و امامزاده داود [و آنگاه گوشت دم توپ گشتن و مسافرت به آن دنیا] از جملۀ این ترفندهاست. [تحقیق میدانی می تواند نشانگر این معنا باشد که سازمان دهندگان به این گونه حرکت های دسته جمعی »خودی« اند. بیشتر آنان در سرکوب خیزش های اجتماعی در ایران به کار گرفته می شوند و مراد حکومت از اقدام به این کارها انسجام و سازمان دهی به این آحاد است.
    ۳/ از نتایج کوتاه مدت و دراز مدت چنین حرکت هایی نیز در این نوشته سخن به میان آمده است. عزیز نویسندۀ این نوشته را متوجه این معنا می سازم که این گونه حرکت ها موج های مقطعی ای هستند که ایرانی ها در رویارویی با هجوم فرهنگ های ـ هر آن ـ بیگانه از خود نشان داده اند. ما هیچ گزارش تاریخی از این که ایرانی ها درهاشان را به روی عرب یا مغول بسته اند نداریم. اما در نگرش قیافه شناختی این را به عیان می بینیم که ایرانی ها قیافه شان مغولی نشده و این نشانگر این معناست که ایرانی ها این جماعت غیر خودی را از خود رانده یا سر به نیست کرده اند.

    در پایان می خواهم بگویم که پیامبر اسلام نسبت به عواقب بس ناگوار دگرگونی از این دست ـ دگرگونی های بلا خیز ـ هشدار داده است و آن را سر آغاز »قیامت دنیوی« دانسته است. حکیم بی همتای ما فردوسی می گوید: این فراز گویای در رسیدن یک »نشیب دراز« است:
    «چـو بـا تـخت، مـنبـر بـرابــر شود … تــبــه گـــردد آن رنــج‌هــای دراز … نـشیــب دراز اسـت پــیش فـراز … از ایـــرانی و تــرک و از تــازیــان … نژادی پـــدیـــد آیـد انــدر میان … نــه ایــران؛ نـه ترک و نـه تازی بود … سخن ها بـه کــردار، بــازی بـــود … بـرنـجـد یـکـی دیــگـری بـرخـورد … ز پـیـمـان بــگــردنــد و از راسـتــی … گرامـی شـود کـژی و کـاستی.»

    من می دانم که خیلی ها ـ از سر بی خبری ـ این ابیات را نشانگر گرایشات نژاد شناختی فردوسی دانسته اند. در این باره دو نکته را در میان می نهم:
    ۱/ نژاد در زبان فارسی ـ در همه موارد ـ به معنی نرزاد است. نژاد تو کیست؟ یعنی: تو نر زاد کیستی؟

    ۲/ معنای مفهومی آنچه که این جا حکیم فردوسی از آن سخن به میان آورده “باژگونی چیزها” است. این را او از گفتار پیامبر بر گرفته است. پیامبر بارها گفته که »نشان قیامت باژگونی چیزها است.« بخارایی می نویسد: از او پرسیدند: این قیامتی که تو می گویی پس کی است؟ »مَتَی السّاعهُ؟ گفت: این جا ـ و در این مورد ـ پرسش شونده از پرسشگر بیش نمی داند. این را خدا می داند. بگذارید اما ـ با شما ـ از قیامتی سخن به میان آرم که می دانم کی است. این قیامت؛
    – «هنگامی است که آتش به معنی آب سرد و آب سرد به معنی آتش است.» [چیزها باژگون می گردند.] (صحیح بخارایی؛ ف؛ ج۴؛ حدیث ۳۴۵۰ ص ۱۲۶)
    – «هنگامی است که کنیز شکم آرد و بزاید و بگوید هان! این [ولی فقیه یا] ولی نعمت شماست!» (صحیح بخاری؛ ف ؛ ج۱ ؛ حدیث ۵۰ ص ۳۵)
    – «هنگامی است که شترچرانان دیروز دست به غارت برند و با دیگر شترچرانان بر سر ساختن کاخ و کوشک به رقابت پردازند.» (صحیح بخاری؛ ف ؛ ج۱ ؛ حدیث ۵۰ ص ۳۵)
    [» إذا وَلَدَت الأمهُ رَبَّهَا. وَ إذا تَطَاوَلَ رُعاهُ الاِبِلِ البُهمُ فِی البُنیان. «]
    – «هنگامی است که کار به چنگ نااهلان می افتد! «قَالَ إذَا وُسِّدَ الأمرُ إلَی غَیرِ أهلِهِ فَانتَظِرِ السَّاعَهَ.» (صحیح بخاری؛ ف ؛ ج۱ ؛ حدیث ۵۹ ص ۴۱)
    – «هنگامی است که علم زدایی و جهل پروری و زوال اخلاق رواج می یابد.» (صحیح بخاری؛ ف ؛ ج۱ ؛ حدیث ۸۰ ص ۵۶)

    با احترام
    داود بهرنگ

    منبع احادیث: ترجمۀ فارسی »صحیح بخاری« ـ عبدالعلی نور احراری

    با احترام
    داود بهرنگ

    1. جناب بهرنگ سلام
      آنچه بنده در صحیح بخاری ترجمه عبدالعلی نوراحرای دیده ام ظاهرا با نقل جنابعالی قدری مغایرت دارد. به این صورت بیان شده که:
      و سَاخبِرک عن اشراطها: اذا ولدت الامه ربها،
      و اینگونه ترجمه شده: آنگاه که کنیز مالک و مربی خود را بزاید،
      در پاورقی در توضیح مالک و مربی گفته شده که یکی از توجیهات این است که فرزند کنیز پادشاه شود در این حالت مادرش از رعایا خواهد بود.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در ستایش میانه‌روی(۱) تکاپویی است برای گذار از نفرت و کدورتی که اصلاح‌طلبان سیاسی و گاهی مذهبی در جمهوری اسلامی ایران گرداگرد فلسفه‌ی سیاسی پیش‌رو و مترقی اصلاح‌طلبانه کاشته، داشته و درویده‌اند؛ تکاپویی که می‌خواهد

ادامه »

اندیشمند حوزه علوم دینی، خانم صدیقه وسمقی، در یادداشت خود تحت عنوان “نه به ابتذال سرکوب‌گری” منتشر شده در سایت زیتون در ۴ خرداد ۱۴۰۲

ادامه »

سالهاست که کشور ما در رأس بحران‌های فزاینده‌ی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، از یک ابربحران رنج می‌برد، ابربحرانی که

ادامه »