خاتمی و نافرمانیِ مدنی

سروش دباغ

سیاست‌ورزی امری‌ست تخته‌بندِ زمان و مکان. لازمۀ این سخن این است که در این قلمرو، احکام و داوری های قطعی و تخطی ناپذیر نداریم. همانگونه که آقای خامنه‌ای کنونی، آقای خامنه‌ای دهۀ هفتاد نیست و شیوۀ حکمرانی اش تفاوت محسوسی کرده و با نظارت و هدایت و رضایتِ ایشان، تیغ نظارت استصوابیِ شورای نگهبان روز به روز تیزتر گشته و رکن جمهوریت نظام بیشتر مچاله شده و به محاق رفته؛ آقای خاتمی امروز نیز خاتمیِ رئیس جمهور دهه های هفتاد و هشتاد شمسی نیست.

سال گذشته، خاتمی از جنبش/ خیزش مبارکِ « زن، زندگی، آزادی» حمایتِ جدّی کرد؛ بیانیه ای پانزده ماده ای منتشر کرد که «نظام» بدان هیچ وقعی ننهاد. او اسفند امسال در کنار اکثریت خاموشِ معترض و ناراضی ایستاد؛ از حق شهروندی خود بهره برد، به سخنان ناتراشیده و ناموجه روحانیانی که مشارکت در انتخابات را به دیانت و فقاهت و اطاعت گره زدند عنایتی نکرد، «نافرمانی مدنی» پیشه کرد و رای نداد. به تعبیر دیگر، از آنجائی که در شرایط فعلی، با در نظر گرفتنِ تمام جوانب، خاتمی امیدی به گشودن روزنه ای و کاستن از حجم درد و رنج قاطبۀ شهروندان وافزایش خیرعمومی از طریق صندوق انتخابات نداشت، عطای مشارکت را به لقایش بخشید.

پیشتر نوشتم که ملاک و محکِ اخلاقی موجه دربارۀ کنشگری سیاسیِ رهگشا به روایت نگارنده، عبارت است از مدّ نظر قرار دادنِ «اصل فایده» و فایده‌گراییِ قاعده‌محور. به تعبیر دیگر، بیشینه‌ شدن فایده و کمینه‌شدن درد و رنج برای اکثریت مردمان، قوام بخش و معیار تصمیم گیری برای انجام یا ترک فعلی در حوزۀ سیاست است. فایده گرایی اخلاقی در حوزۀ سیاست از طرق گوناگون محقق می گردد و یک شیوه ندارد. بسته به شرایطی که در آن بسر می بریم، می توان از صندق رای و مشارکت در انتخابات به افزایش خیرعمومی دامن زد و حکمرانی خوب را تحقق بخشید؛ همچنین می توان به مدد نافرمانی مدنی به سر وقت خیرعمومی رفت و بر آن افزود .

چنانکه در می یابم، رئیس جمهوردورۀ اصلاحات به این جمع بندی و داوری رسید که مشارکت در انتخابات مجلس و خبرگانِ اسفند ماه، با در نظر گرفتنِ تمام جوانب، عملا کمکی به افزایش خیرعمومی نمی‌کند و روزنی را نمی‌گشاید؛ بلکه سبب تحکیم مناسبات ظالمانۀ موجود می گردد؛ که پروای پاسداشت حقوق بنیادینِ شهروندان را ندارد و در این میان ازهیچ امری دریغ نمی کند و خط قرمزی ندارد. از اینرو از حقوق شهروندی خود استفاده کرد، نافرمانی مدنی را بر کشید و از طریق رای ندادن که مصداقی از کنش اعتراضیِ خشونت پرهیزاست، در افزایش خیرعمومی کوشید. با چنین کنش ِسنجیده و بهنگامی، موضع خاتمی با نگرش و راهبرد عزیزانِ محصور و محبوسی چون میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مصطفی تاجزاده، سعید مدنی… قرابت بیشتری پیدا کرد.

به عنوان «گذار طلبی» که به تفکیک نهاد دیانت از حکومت عمیقا معتقد است و استبداد دینیِ مستقرّ را مضرّ و رهزن می انگارد؛ این کنش سیاسیِ اعتراضیِ سید محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق را به فال نیک می گیرم، ارج می نهم و در راستای تحققِ خیر عمومی در سپهر سیاستِ سرزمین مادری می انگارم.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

7 پاسخ

  1. .
    سیدمحمد خاتمی اصلاح‌طلب گفت: رأی ندادم تا اعتماد آسیب دیده‌ی مردم از حکومت ترمیم شود.

    آقای خاتمی،
    فرمایشتان نهایت پوپولیسم است زیرا مردم خدازده در اثر ۴۵ سال دیکتاتوری جمهوری اسلامی در نهایت خرافات و تعصب و ناآگاهی به سر می‌برند شما با رأی ندادن نالایق‌ترین ملتزمین عملی به ولایت مطلقه‌ی فقیه را بر صدر نشاندید.
    بسوزانیم سودا و جنون را، درآشامیم هر دم موج خون را.
    چنان پیر و چنان عالم فنا به، که تا عبرت شود لایعلمون را.

    سرور گرامی،
    تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که هم‌صدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
    ۱- قطع دشمنی با آمریکا برای دفع تهدیدات خارجی.
    ۲- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی.
    با تشکر از توجه شما.

  2. جناب آقای سروش دباغ،

    برای باور بسیاری از رفتارها و کنش ها ی افرادی همچون آقای محمد خاتمی که سال سوزی های ایرانیان را پرچم داری می نمود، زمان و تداوم و بویژه تکامل در اندیشه و عملکرد ضد استبدادی ولایت فقیه را اثبات لازم است.

    برداشتن پرچم پیروزی تنها و تنها در پی یک واکنش که آن را می توان شاید انتزاعی و بناچار نیز نامید نمی تواند نماینده عملکرد جمعی افرادی شبیه ایشان باشد که حتی اکنون نیز به فرقه ضاله ولایت فقیه اعتقاد دارند و حکومت اسلامی را تنها راه نجات ایران می دانند. نمی خواهیم وارد مقوله اطمینان بودن سوپاپ رژیم شویم که ادله فراوان است در طی بیست و اندی سال گذشته.

    لذا تنها می توانید فال نیکی بگیرید که شاید و انصافا شاید، کور سوی بازگشتی بر ایشان مستولی شده است و بس. تحلیل جامع خود را با یک واکنش که به لحاظ مدنی حتی کودکی خرد نیز توان تصمیم گیری آن را داشته است هرگز نبایست مورد این همه تفاسیر و تحلیل های روشنفکرانه باشد.

    با تأسف بایستی خاطر نشان سازم، اندیشه تکسو گرایانه شما و افراد همراه، در حبابی بزرگ ساختن از جمعیت اصلاح طلبی با دیدن رفتار و عمل حتی ناچیز، و تاخیر طولانی پذیرفتن عدم تاثیر پذیری رژیم ولایتی از روند اصلاح خواهی آنان، بسیار هم مایه شگفتی نیست.

    بهر شکل، با تک گل بهار را فرض کردن خطاست.

    حزب مردم ایران
    جبهه ۲۵ شهریور

    1. درود مسعود آقا با یک گل بهار نمیشود سخن بجا وبا ارزشی بود که فرمودید کسی به رئیس فرقه ولایت فقیه ایمان دارد اگر جرات داشت باید در اعتراض گذشته و قیام مردم برای افزایش بنزین وسایر اعتراضات ومرگ مهسا و کشتار ناجوانمردانه رژیم سفاک معترض بود نه اینکه در طول روز انتخابات در منزل نشسته سخنی از تحریم ورای ندادن بمیان نیاورد چه سود بحال ملت ایران ملت که قبلا تصمیم گرفته بود که رای ندهد ونداد

  3. «چنانکه در می یابم، رئیس جمهوردورۀ اصلاحات به این جمع بندی و داوری رسید که مشارکت در انتخابات مجلس و خبرگانِ اسفند ماه، با در نظر گرفتنِ تمام جوانب، عملا کمکی به افزایش خیرعمومی نمی‌کند و روزنی را نمی‌گشاید»

    خیر ایشان اگر توسط مردم در جنبش ژینا استهزا نمی‌شدند، هیچ وقت نمی فهمیدند چقدر از مردم عقب هستند. شما اصلاح طلبها هم خیلی دیر شده برای قهرمان سازی سراغ این آدم برید. فرصت شما ۱۵ سال پیش (همراه با حوونی ما) سوخت. الآنم برین بشینین فروغ و مثنوی و قرآن‌تون رو بخونین بذارین این مردم بدبخت این نهضت رو به انجام برسونن.

    جناب زیتون، شما بذار کامنتها رو سال بعد منتشر کن. چه وضعیتیه؟ شما هم خودتون یه پا سانسورچی هستین. من خیلی ها رو میشناسم که به خاطر همین عدم شفافیت دیگه زیتون نمیخونن.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

«اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباش پیاله ای بدهش گو دماغ را تر کن» و: «سر بالین فقیهی نومید کوزه‌ای دیدم لبریز سوال/… من قطاری دیدم فقه می‌برد و چه سنگین می‌رفت» به یادگار

ادامه »

جامعه ایران را می توان از نظر سیاسی به سه طیف مخالفان، موافقان و قشر خاکستری تقسیم کرد. باید گفت که مخالفان کسانی هستند

ادامه »

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز

ادامه »