نقش هنرمندان به مثابه سرمایه نمادین در جنبش‌های اجتماعی

احمد علوی

هنرمندان -و به‌خصوص هنرمندان زن -نقش غیر قابل انکاری در اعتراض مدنی زن-زندگی-آزادی و پوشش اختیاری نسبت به حاکمیت بازی کرده اند. به همین دلیل هم شمار بسیاری از آنها مشمول مجازات های گوناگون و ممنوع الکاری شده اند. قلع و قمع ورزشکارانی که با خیزش اعتراضی اخیر همنوایی نشان داده اند از جمله اقدامات حاکمیت برای نابودی سرمایه نمادین در جامعه ایران بوده است. آنچه از نقش اعتراضی این هنرمندان یا ورزشکاران در روند اعتراضی ظاهر شد، تنها نوک کوه یخی بود که گاهی خود را به نمایش می گذارد اما بخش عمده آن همواره پنهان و در حال گسترش است. چنین نقشی که هنرمندان بازی می کنند در چارچوب نظری سرمایه نمادین (Symbolic Capital) قابل فهم است. منظور از سرمایه نمادین آثار هنری یا باستانی معتبر، افراد – بخصوص هنرمندان- و گروه های اجتماعی هستند که سبک زندگی و ارزشهای معینی را نمایندگی نموده و مورد توجه، احترام و منزلت خاص در میان گروههای گوناگون جامعه نظیر جوانان، زنان یا حتی جوامع ورزشی و هنری و حتی مجامع بین المللی قرار می گیرند. سرمایه نمادین برپایه توانایی های هنری وعلمی، مهارت و یا دانش تشکیل میشود. نظریه سرمایه نمادین به شکل امروزی آن توسط پیر بوردیو(Pierre Bourdieu) جامعه‌شناس مشهور فرانسوی صورت بندی شده ابزار مفهومی مهمی را در زمینه توصیف و توضیح نقش نمادها، علائم، ارزش‌ها و هنجارهایی می پردازد که افراد و گروه‌ها در جوامع ایجاد می‌کنند . سرمایه نمادین می‌تواند توسط افراد و گروه‌ها به عنوان ابزاری برای جلب توجه عمومی به یک هنجار، ترویج ارزشهای معین بکار گرفته شود. افراد و بخصوص هنرمندان و ورزشکاران و حتی نویسندگان و کنشگران سیاسی میتوانند از سرمایه نمادین خود برای ایجاد شهرت یا جلب حمایت اجتماعی نسبت به ارزشهای معین، جذب گروههای هوادار استفاده کنند. سرمایه نمادین نسبی است و کمیت و کیفیت آن می‌تواند در طول زمان مشمول دگرگونی شود. این تغییرات ممکن است به عواملی مانند دگرگونی ارزش‌ها، تغییرات اجتماعی، و تغییرات در زمینه اعتبار و شناخت مرتبط با افراد و گروه‌ها بازگردد. علیرغم اهمیت سرمایه نمادین در جنبشها، تحولات سیاسی-اجتماعی و اقتصادی جوامع، اما دیربازی نیست که نقش در جنبشهای اجتماعی و فرایند توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفته است. سرمایه نمادین دارای پیوندی ناگسستنی با سرمایه اعتماد اجتماعی، سرمایه نهادی، سرمایه ساختاری و البته سرمایه اقتصادی و مالی است.

کارکردهای سرمایه نمادین

هنرمندان به عنوان یک نوع معین از سرمایه یعنی سرمایه نمادین شناخته می‌شوند که بواسطه تولید ارزشهای هنری، فرهنگی، نمادها به عنوان “سرمایه نمادین” تلقی میشوند. بدین ترتیب هنرمندان با آفرینش هنری و فرهنگی سهم مهمی در ساختار فرهنگی و اجتماعی در اختیار گرفته بوسطه آن بر سایر جنبه های زندگی اجتماعی موثر واقع میشوند.

سرمایه نمادین و انتقاد از وضع موجود

ارزشهای هنری، فرهنگی و نمادین قابل تفکیک از سایر هنجارها، ارزشهای اجتماعی و سبک زندگی نیستند. آفرینش هنری به تصادف و بدون مقدمه ظاهر نمی شود، بلکه در یک بستر و زمینه و شبکه معین اجتماعی فرامی روید. به همین دلیل هم هست که رابطه تنگاتنگی با نارسایی و ناکامی های اجتماعی دارد. از این روست که هنرمندان مستقل و منتقد وضع موجود – خواسته یا ناخواسته- اغلب مسائل و معضلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در فرآوردهای هنری خود بیان می‌کنند راهی را به سوی نقد وضع موجود می گشایند. این نوع هنر به افزایش آگاهی عمومی در مورد تنگناهای گوناگون جامعه کمک می‌کند و می‌تواند مبنایی برای دگرگونی اجتماعی باشد. در همین راستا، هنرمندان منتقد و مستقل معمولاً به ترویج تفکر متفاوت یا نقادانه و مناقشه در مورد تنگناهای گوناگون در جامعه کمک می‌کنند.

سرمایه نمادین و شکل گیری هویت
انباشت و تراکم سرمایه نمادین در شرایط معینی به افراد و گروه‌ها کمک میکند تا هویت اجتماعی خود را شکل داده در عرصه مصاف اجتماعی به نمایش بگذارند. چه پیوند افراد و گروه ها با نمادها، ارزش‌ها، و علائم فرهنگی به افراد کمک کند تا به عنوان اعضای یک گروه معین در جامعه شناخته شوند و در جنبش‌های اجتماعی با یکدیگر هم‌اندیشی نموده و هم‌کاری داشته باشند. با خلق این هویت اجتماعی، روابط میان افراد و پاره گروه ها تقویت شده و چنین امری در پیدایش و پویش جنبش‌های اجتماعی و جامعه مدنی موثر خواهد بود.

سرمایه نمادین و مشارکت مدنی
همانطور که آمد، تولید آثار هنری میتواند به نقد نارسایی ها و تنگناها اجتماعی و سیاسی منجر شوند. از همین مسیر است که هنرمندان معمولاً توانایی قابل توجهی در تأثیرگذاری بر نگرش‌ها، ارزش‌ها، و دیدگاه‌های شهروندان را دارند. بدین ترتیب سرمایه نمادین و جامعه هنری می‌تواند به تشویق مردم به مشارکت در سازمانهای مردم نهاد، جامعه مدنی و فرآیندهای سیاسی کمک کنند. نمونه چنین مشارکتی را میتوان در جمع آوری کمک به مناطق زلزله با محوریت هنرمندان و ورزشکاران مشاهده کرد. حاکمیت با آگاهی از پیامدهای سیاسی چنین مشارکتی همواره سعی می کند تا مانع محوریت هنرمندان و ورزشکاران شود.

سرمایه نمادین و دگرگونی ارزشها و هنجارها
آثار هنری و فرهنگی- اعم از فیلم، موسیقی یا داستان نویسیی آنها میتواند به شکلی مستقیم یا غیرمستقیم نقشی در تعیین و تغییرهنجارها، نگرش‌ها و ارزش‌های جامعه ایفا کنند. هنرمندان مستقل و منتقد حاکمیت خلاقیت هنریشان معمولا در راستای رفع تنگناهای جامعه و ترویج ارزش‌های انسانی نظیر عدالت اجتماعی، برابری و حقوق بشر قرار دارد. به دلایلی که آمد، سرمایه نمادین- می‌تواند بیش و کم میتواند به افراد و گروه‌های تولید کننده آن نفوذ اجتماعی- سیاسی، قدرت و توان تأثیرگذاری بر افکار عمومی عطا کند. در همین راستا، افرادی که بیشترین سرمایه نمادین را دارند، می‌توانند به عوامل تصمیم سازی یا تصمیم‌گیری‌های گروهبندیهای خرد و کلان و تغییرات اجتماعی موثر واقع شوند.

توافق وجود دارد دگرگونی تعادل قوای میان حاکمیت و جنبش اعتراضی شهروندان مشروط به افزایش و هم افزایی کمیت- نیروی اجتماعی- و کیفیت- سازماندهی، کارآمدی کنشگران و مدیران- است با برآورده شدن این شرطها میتوان امید داشت که این خیزش را به مرحله بالاتری ارتقاء یابد. دست بابی تعادل قوا به سود شهروندان ممکن نیست مگر اینکه سرمایه نمادین هم به سهم خود در افزایش سرمایه اجتماعی، نهادی و ساختاری موفق عمل کند.

سرمایه نمادین و انباشت سرمایه اجتماعی

سرمایه نمادین چون دارای موضوع انتقادی نسبت به وضع موجود است میتواند با جلب مشارکت شهروندان و ایجاد هویت گروهی به انباشت سرمایه اجتماعی کمک کند. چنین امری بخصوص در جوامع که هنوز توسعه سیاسی و اجتماعی را تجربه نکرده اند اهمیت دارد چون مشارکت عمومی در چنین جوامعی محدود است. در جوامع پیشرفته غالب شهروندان در چهارچوب جامعه مدنی- نظیر سازمانهای مردم نهاد و احزاب – به گونه‌های مختلفی مسئولیت و مشارکت دارند و فعال هستند. به همین دلیل سرمایه اجتماعی در قالب نهادهای مدنی در این جوامع گسترده رو به رشد است. سرمایه اجتماعی مظهر همکاری درون جوش و متکی به اعتماد متقابل مردم در قالب سازمانهای غیر دولتی و غیر شرکتی است. بنا به پژوهش اقتصادشناسان اجتماعی، سرمایه اجتماعی زمینه ساز اصلی توسعه اقتصادی است. نسبت و درصد شهروند پویا، یا کسانی که پذیرش مسئولیت در جامعه مدنی فعال هستند، در چنین جوامعی بر سایر گروه‌های اجتماعی که با عنوان حاشیه‌نشین اجتماعی و گروه طفیلی مشخص می‌شود، غلبه دارد. منظور از گروه های که حاشیه‌نشین اجتماعی و طفیلی بخشی از شهروندان هستند که مشارکت جدی جامعه مدنی و بالطبع تولید سرمایه اجتماعی سازمان یافته ندارند. چنین گروهای در فرایند دگرگونی اجتماعی منفعل، خاموش و یا حتی وسیله مقابله با فرایند توسعه سیاسی از سوی حاکمیت هستند. شهروند پویا اما در ترکیب با دو مفهوم دیگر یعنی جامعه مدنی و سرمایه اجتماعی است که می‌تواند راه را به روی مدار تازه‌ای از توسعه، یعنی توسعه مردم‌محور (در مقابل توسعه دولت‌محور) باز کند. برای پی بردن به اهمیت طرح مفهوم شهروند پویا، جامعه مدنی و سرمایه اجتماعی ضروری است که ساختار جامعه فعلی ایران که خود یکی از موانع توسعه آن است شناخته شود.
یکی از پیامدهای افزایش سرمایه اجتماعی و شجاعت مدنی در شرایط فعلی میتواند تیغه سرکوب نیروهای امنیتی را کند نماید و سازمان سرکوب حاکمیت را مستهلک نماید. بدنه نیروهای امنیتی که جزئی از مردم هستند کم یا زیاد تحت تاثیر سرمایه اعتماد شهروندان به آنها گرایش پیدا می کنند. در همین راستا ریزش در میان نیروهای سرکوبگر شدت گرفته و دستگاه سرکوب دیر یا زود کارآمدی خود را از دست میدهد. با هر گامی که دستگاه سرکوب به عقب بر میدارد، جنبش مدنی خود را گسترده و مستقر می کند.

سرمایه نمادین و سرمایه نهادی
سرمایه نمادین همچنین میتواند از طریق تشکیل شبکه اجتماعی به توسعه سرمایه نهادی نیز بی انجامد. منظور از سرمایه نهادی بیان توان نهادسازی، نظم و سازمان یافتگی نظامهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است و تضمین کننده ثبات و امنیت در جامعه است. جامعه پیشرفته، متشکل از نهادها و جامعه نهادآفرین است و فرد و گروهای پایه کارکردهای خاص خود را دارند. در جوامعی که سرمایه نهادی محدود است، افراد به شکل «اتمیزه» وجود دارند یا در چارچوب نهادی اولیه (Primary groups)مانند خانواده یا عشیره قابلیت سازماندهی شدن دارند. گذر از جامعه سنتی به جامعه سازمان یافته یا جامعه سازمانی(Organization society) معمولا با دشواری و مقاومت نهادهای سنتی همراه است. تصمیم سازی و تصمیم گیری افراد(یعنی اتم های ) که مبتنی بر عقلانیت فردی است، در مقایسه با تصمیم گیری سازمانی از عقلانیت سازمانی برخوردار نیستند، رنگ عاطفی و موقت داشته و بنابراین ناپایدارترند. در جوامع توسعه نیافته افراد معمولا عامل مهم تغییر و تحولات هستند تا نهادها و سازمانهای اجتماعی. برای همین است که تصمیم گیری های کلان سیاسی در این جوامع معمولا از بالا و مستقل از شهروندان سازمان یافته، طبقات و موسسات اجتماعی صورت میگیرد. توانائی نهادی-سازمانی که هماهنگ کننده کثرت و تبدیل توانائی فردی به توانائی سازمانی است، نشانه بلوغ جامعه و هم زمان قوت مکانیسم ثبات سازی در جامعه است. سرمایه نهادی در این فرایند نقش قابل توجهی را بازی خواهد کرد.

سرمایه نمادین سرمایه ساختاری

سرمایه ساختاری(Structural Capital) مکمل سرمایه اجتماعی و نهادی است و عبارت است از قابلیت یک جامعه برای حل کشمکش ها و چالشهای درونی و بیرونی آن است. این سرمایه شامل زیرساختهای فرهنگی، فرهنگ سازمانی، شبکه اطلاع رسانی و کارآمدی سنت مدیریت حل کشمکش های داخلی و خارجی است(همان). اهمیت این سرمایه از آن روست که به عقیده بسیاری از کارشناسان، هزینه کشمکش داخلی یکی از بزرگترین هزینه های یک سازمانهای اجتماعی در سطح خرد و کلان است. در شرایط فعلی هم هزینه کشمکش داخلی میتواند مانعی برای توسعه سرمایه اجتماعی و نهادی و در نتیجه توازن قوا به سود خیزش عمومی باشد.

پایان سخن
از ویژگیهای جوامع توسعه یافته از منظر سیاسی یکی انباشت و تنوع سرمایه نمادین است. در مقابل در جوامعی که از توسعه سیاسی بی بهره هستند، حاکمیت استبدادی تلاش می کند تا سرمایه نمادین درونزا که خارج از اراده حاکمیت شکل میگیرد را نابود و جنس بدلی خود را به جای آن به شهروندان تحمیل کند. تلاش حاکمیت برای جا انداختن مکتب قاسم سلیمانی یا بناکردن مقبره و تندیس از این شخصیت وابسته به حکومت و همزمان در افتادن را چهره های مشهور هنری و ورزشی در چارچوب همین امر قابل توضیح است. سرمایه نمادین حکومت استبدادی از آنرو که قرین استبداد مذهبی است و درونزا نیست، پایدار و موثر نیست.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

«اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباش پیاله ای بدهش گو دماغ را تر کن» و: «سر بالین فقیهی نومید کوزه‌ای دیدم لبریز سوال/… من قطاری دیدم فقه می‌برد و چه سنگین می‌رفت» به یادگار

ادامه »

جامعه ایران را می توان از نظر سیاسی به سه طیف مخالفان، موافقان و قشر خاکستری تقسیم کرد. باید گفت که مخالفان کسانی هستند

ادامه »

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز

ادامه »