فدرالیسم یکی از آلترناتیوهای دولت جمهوری اسلامی بعد از سرنگونی است که همواره از سوی اپوزیسیون قومی به خصوص احزاب کرد مطرح شده است.
در این نوشتار سعی می کنم با بررسی تاریخ چندین کشور فدرال نشان دهم که آیا این پیشنهاد مناسب ایران است و یا خیر.
فدرالیسم شیوه حکومتی است که در آن دولتهای مستقل و مستقر برای اهدافی به یکدیگر می پیوندند و با اعطای برخی از اختیارات خود دولت مرکزی قوی را ایجاد می کنند. از جمله این اهداف می توان به موارد زیر اشاره کرد :
شیوه های دیگری برای پیوستن دولتها به یکدیگر نظیر کنفدراسیون و یا اتحادیه نیز وجود دارد. در کنفدراسیون دولت مرکزی دارای قدرت کمتری است و ابتکار عمل در بسیاری از موارد در دست دولتهای پایه باقی می ماند.
برای بررسی این موضوع و درک بهتر فدرالیسم باید به تاریخ کشورهای فدرال مراجعه کنیم.
امپراتوری مقدس روم :
برای دانستن فدرالیسم غربی در ابتدا باید نگاهی به تاریخ امپراتوری مقدس رم داشته باشیم. از اوایل قرن دهم تا ۱۸۰۶، امپراتوری مقدس روم بر بخشهایی از اروپای مرکزی و غربی حکومت کرد. این امپراتوری در بزرگترین حالت خود از کشورهای آلمان، اتریش، اسلوونی، سوئیس،لیختناشتاین، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، جمهوری چک، شرق فرانسه، شمال ایتالیا و غرب لهستان کنونی تشکیل شده بود. امپراتور که منتخب۶ یا در بعضی مواقع ۷ دولت قدرتمند بود، اصولا قدرتمند ترین فرد نبود بلکه باید منافع دول اصلی را تامین می کرد. در دل امپراتوری گاه ۳۵۰ تا ۳۹۰ دولت و شاهزاده نشین و شهر آزاد و … وجود داشت که زبان و فرهنگ و مذهب متفاوتی داشتند. بسیاری از دولت های تشکیل دهنده امپراتوری علیه یکدیگر و یا حتی امپراتوری می جنگیدند.
با ظهور پروتستانتیزم، اختلافات و جنگ های مذهبی نیز به موضوع نزاع میان دولتهای متخلف امپراتوری اضافه شد. مسئله ایی که با پیمان وستفالی در ۱۶۴۸ به جنگ های سی ساله مذهبی پایان داد.
سرانجام، امپراتوری در سال ۱۸۰۶ به دست امپراتوری ناپلئون اول سقوط می کند.
دولت فدرال آلمان
یکی از دولتهای قدرتمند در امپراتوری مقدس رم، دولتی به نام پروس بود. در ۱۸۶۲ بیسمارک با شعار “خون و آهن” به قدرت می رسد و درصدد ساختن دولت-ملت آلمان با متحد کردن تمامی دول آلمانی زبان بجز اتریش می شود. راهکار او برای ملت سازی جنگ بود زیرا می پنداشت این جنگ مشترک با دشمنان خارجی است که هویت ملی را می سازد. به همین ترتیب او در سه جنگ با دانمارک، اتریش و در نهایت با فرانسه پایه گذار آلمان امروزی در ۱۸۷۱ می شود. در جنگ با فرانسه|، آلمان دو استان آلزاس و لورن را با این بهانه که آنها نیز آلمانی زبان هستند، ضمیمه خود می کند. این مسئله زمینه ساز جنگ اول در ۱۹۱۴ می شود.
بعد از شکست اتریش در سال ۱۸۶۷، ۲۲ دولت آلمانی زبان شمالی در یک امپراتوری فدرال یکپارچه می شوند.
همانطور که می بینید، آلمان بر روی دول مستقر و مستقلی که در درون امپراتوری مقدس رم بوده اند ساخته شده است. فدرالیستهای ایرانی باید به این پرسش پاسخ دهند که چه شباهتی میان ایران با قدمت ۳۰۰۰ ساله با آلمان ۱۵۰ ساله وجود دارد؟
جنگ های میهنی و نه تهاجمی ایران به شکست تهاجمات آشوریان توسط مادها و پارس ها، مقاومت در برابر تجاوز اسکندر، جنگ و مقاومت فرهنگی در برابر اعراب مسلمان و … در هزاران سال پیش انجام شده است. در این جنگها همه اقوام ایرانی از لر و کرد و فارس و ترک و بلوچ و … شرکت داشته اند. لذا، ایران بر خلاف آلمان نیازی به جنگ تهاجمی برای ملت سازی بر پایه زبان نداشته است. بلکه این روند به صورت طبیعی شکل گرفته است.
سوییس
در سال ۱۲۹۱ میلادی در دل امپراتوری مقدس رم، سه منطقه منطقهٔ آلمانی زبان آوری (Uri) و شویتس (Schwyz) و اونتروالدن (Unterwalden) اتحادیهای تشکیل دادند که اساس کنفدراسیون سوئیس قرار گرفت.