عمامه‌پرانی چگونه متوقف می‌شود؟ 

آرزو حسینی‌زاد

حالا یک‌ماهی هست که حجاب اجباری، در خیابان‌ها تا حد قابل توجهی پایان یافته است. نه اینکه هیچ تذکری نمی‌دهند یا هیچ برخوردی نمی‌کنند و ترس‌ها کاملاً ریخته باشد. به ویژه در شهرهای کوچک، هنوز خیلی‌ها می‌ترسند. اما لااقل در تهران، خیابان انقلاب را که می‌آیی به سمت چهار راه ولی عصر، دخترانِ جوان با گیسوهای رهایشان، فرارسیدنِ آزادی را نوید می‌دهند. زن‌ها و دختران چادری، انتشارات‌های حکومتی مثل کیهان و آستان قدس، گاردی‌های مستقر در خیابان، دختران بی‌حجاب، پسران بسیجی و زنان و دختران شل حجاب همه در کنار همند، اما کوچکترین برخوردی رخ نمی‌دهد.

هیچ‌کس مأموریت ندارد تذکر دهد. به اصطلاح امر به معروف و نهی از منکر متوقف شده است. چون شرع جدیداً حکم داده که امر به معروف و نهی از منکر باید مؤثر باشد، مفسده نداشته باشد و خلاصه کارِ فرهنگی مهم‌تر است و با اجبار نمی‌شود.

حالا کسی دربارۀ ضرورت حجاب اجباری گلو پاره نمی‌کند. کسی در اعتراض به بدحجابی و بی‌حجابی کفن‌ نمی‌پوشد و امت حزب‌الله به خیابان نمی‌آید. چون حکومت بود و هست که همۀ این دعواها را درست می‌کرد و می‌کند. افسارِ حکمِ شرع، دست حکومت بوده و هست. به مصلحت باشد، متوقفش می‌کند.

بر خلاف آنچه برخی می‌گفتند این روزها معلوم شده است جنگ «مردم علیه مردم» در کار نیست. نه در مترو، نه در اتوبوس واحد، نه کسی از کسی فیلم می‌گیرد، نه تذکر می‌دهد و نه دعوایی درست می‌شود. سالها پیش آقای خمینی این مسیر را ریل‌گذاری کرده است. تذکردهندگان مردم نبودند. عاملان حکومت بودند و دستور داشتند. جنگ مردم علیه مردم در کار نبود. جنگ حکومت با مردم بود. حالا که دستوری در این حوزه در کار نیست، از آنها هم خبری نیست. در حوزه‌های دیگر که دستورها در کارند، درگیری‌ها هم ادامه دارند. جنگ حکومت با مردم؛ در حالی که مردم با هم کنار آمده‌اند، خیلی قبل‌تر در خانواده‌ها، در میان خویشاوندان، در محیط‌های دوستانه، در محیط‌های کار غیردولتی، در جشن‌ها و مراسم و خلاصه در انبوه فضاهایی که امکان ندارد همۀ آنها به کنترلِ حکومت درآید و لاجرم اقشار مختلفِ مردم با سلایقِ متفاوت در آنها با هم برخورد می‌کنند و مجبورند با هم کنار بیایند و زندگی کنند.

حوادثِ اخیر موجی جدید ایجاد کرد و مصالحۀ میانِ اقشار مختلف مردم را به لایه‌هایی عمیق‌تر از جامعه منتقل‌کرد و صراحت بخشید و بخش‌هایی را که تغییر نکرده بودند همراه کرد. دیدگاه‌ها نسبت به زنِ بی‌حجاب در سنتی‌ترین لایه‌های جامعه عوض شد. حتی روحانیتِ سنتی با وضعیت جدید کنار آمده است. هیچ‌ روحانی و مرجع‌تقلید مهمی با دیدنِ دخترانِ بی‌حجاب در خیابان‌ها فریادِ وااسلاما سر نداده است. از بی‌حجابی نگران نشده است. مصلحت، این روزها چیز دیگری است.

جامعه، هر چند مبهم و نگران از پایدار نبودن دستاوردهایش، طعم آزادی و تکثر را دستِ کم در برخی لحظاتِ زندگی روزمره‌اش در رابطه با این موضوعِ مهم یعنی آزادیِ پوشش برای زنان تاحدی چشیده است. آرام، آرام عدۀ بیشتری باور می‌کنند شرایط عوض شده است و تکثر دیدنی‌تر می‌شود. جامعه، به‌رغم سلایق مختلفش راهش را پیدا کرده است.

بیهوده می‌گویند بخش‌های مختلف جامعه با هم گفت‌وگو نمی‌کنند. گفت‌وگو، ضرورتاً چیزی از جنسِ پشت‌ِ میز نشستن و حرف‌زدن و استدلال‌شنیدن نیست. گفت‌وگو، امری است به غایت سیاسی، متأثر از موازنۀ قدرت. حتی حوزۀ سنتی که علی‌القاعده می‌بایست گوشش برای گفت‌وگو از همه سنگین‌تر باشد، صدای دخترانِ جوان را شنیده است و در مشیِ خود تجدید نظر کرده است. از سنتی‌ترین آخوندهای حوزه تا دخترانِ جوانِ بی‌حجاب تا خانم‌های محجبه و مردان سنتی، حالا بر سر اختیاری‌بودن پوشش، با هم توافق کرده‌اند. نه پشتِ میزِ گفت‌وگو که در میدانِ منازعهِ قدرت. قدرتی که از زندگی بر می‌خیزد، امر نو را می‌سازد و طی آن همه‌چیز از نو ساخته می‌شود. حتی ذهن روحانیون سنتی. این دستاورد را باید تثبیت کرد. مسئله گفت‌وگو نیست. موازنۀ قدرت است.

خواهند گفت پس علت عمامه‌پرانی چیست؟ پاسخ ساده است. چون در جنگ حکومت علیه مردم، روحانیت کنار حکومت ایستاده است. عمامه‌پرانی واکنشی است به چنددهه حمایتِ روحانیتِ سنتی از انواع محدودیت‌آفرینی‌های حکومت در زندگی مردم. کافی است روحانیون سنتی، مخالفتشان را با اجبار مذهبی ابراز کنند، با زورگویی به نظام مذهب مخالفت کنند و زندگی در جامعه‌ای متکثر را بپذیرند و اعلام کنند. عمامه‌پرانی متوقف خواهد شد. تا قبل از آن، آنها مهم‌ترین نمادهای فرهنگیِ اجبارِ مذهبی‌اند. آنها برای توقف عمامه‌پرانی باید با مردم گفت‌وگو کنند. عمامه‌پراکنی به سرعت متوقف می‌شود.

روحانیت سنتی به کنار، این حکومت است که مطابق معمول مدت‌هاست از همۀ جامعه عقب افتاده است. نه سنتی‌ها را در کنار خود دارد، نه مدرن‌ها را. نه طبقۀ پایین را و نه طبقۀ متوسط را. حکومتی که پایگاه‌های اجتماعی‌اش را از دست بدهد کارِ سختی برای بقا خواهد داشت. به ویژه در شرایطی که اعتراضات سرِ پایان‌گرفتن ندارند. جامعه راه خود را پیدا می‌کند و همبستگی‌های جدید هر روز خلق می‌شوند. جامعه از نو ساخته می‌شود. روز دانشجو، سالگرد سقوط هواپیمای اوکراینی و سالروزهای دیگری در پیش‌اند…

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

2 پاسخ

  1. به محض اینکه اوضاع آرام شود دو مرته همه این شبه آزادی‌ها موقوف میشود. این از خصایص دین و حکومت دینی است. ترحم بر پلنگ تیز دندان ، ستم کاری بود بر گوسفندان

    1. بسیار قلم شیوای و نافذی داشت نویسنده. تحلیل عمیقی نیز ارائه شد. به امید آزادی ایران.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

جامعه ایران را می توان از نظر سیاسی به سه طیف مخالفان، موافقان و قشر خاکستری تقسیم کرد. باید گفت که مخالفان کسانی هستند که معتقدند جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیر است و باید برود. موافقان

ادامه »

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز از رادیکالیسم و اتخاذ

ادامه »

بسیاری از شهروندان و بازیگران اقتصادی اعم از مصرف‌کننده، سرمایه‌گذار، تولیدکننده از خود می‌پرسند که چرا با هر تکانه در

ادامه »