سخنی چند با طرفدارانِ اصیل سلطنت‌

 

۱- پس از اعتراضات سراسری آبان ۹۶ و طنین شعارهایی در دفاع از خاندان و سلطنت پهلوی در ایران، توجهات بیش از پیش به موضوع و موضع سلطنت‌طلبی و مطالبه بازگشت سلطنت جلب شد. بسامد و تناوب این شعارها در اعتراضات آبان ۹۸ نیز چونان خونی تازه در رگ‌های سلطنت‌طلبان ایرانی بود. بازخوانی اعتراضاتی که در آنها این شعارها سر داده شد نشان می‌دهد در میان طبقه فرودست و فقیر جامعه که مخاطبان اصلی شبکه «من و تو» هستند، و دانش سیاسی و اطلاعات تاریخی‌شان منحصر به تصویریست که در آن شبکه از گذشته ایران پیش از جمهوری اسلامی تبلیغ و ترویج می شود، این شعار و مطالبه، ایجاد و تقویت شده است. (رضاشاه روحت شاد؛ ای شاه ایران، برگرد به ایران؛ ایران که شاه نداره، حساب کتاب نداره و …)

اما در میان طبقه متوسط شهری که دانش تاریخی و تحلیل سیاسی فراتر و متفاوت از شبکه «من و تو» دارند شعارها حاکی از نفی هرگونه استبداد سکولار/ دینی، نفی همزمان و توآمان شاه و رهبر و فراروی از این دوگانه استبداد فردی است. (نه شاه میخواهییم نه رهبر، نه بد میخواهییم نه بدتر؛ مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر)

در واقع در تحلیلی طبقاتی از جایگاه سلطنت‌طلبی ایرانی، جدا از ارزش داوری درباره مطلوب بودن آن، و صرفاً نگاهی توصیفی به آن، تفاوت طبقاتی مشهود است و می توان گفت اگر هدف و قصد اصلی موسسان و بنیانگذاران شبکه «من و تو» جلب و جذب مخاطب از میان قشر متوسط بوده، شعارها، نشان می دهد تاکنون ناموفق بوده اند؛ اما اگر هدفشان جذب مخاطب در میان قشر فقیر و حاشیه نشین ها بوده، موفقیتشان انکارناشدنی است.

۲- سلطن‌ طلبان ایرانی، مانند هر نحله سیاسی و فکری، متشکل از سه گروه و فراکسیون تندرو، معتدل و محافظه کار هستند. رضا پهلوی به عنوان نماد و حاصل جمع هر سه این گرایشات، مواضعی در هر سه سطح داشته است.
اخیراً کودتای ۲۸ مرداد را استهزا نمود (مطلوب تندروهای جریان متبوعش)؛ اما بارها آرمان صرف سلطنت خود را ناکافی دانسته (در جهت تقویت سلطنت طلبان محافظه کار) و گاهی نیز دست همیاری و ائتلاف به سوی دیگران (در جهت تقویت اعتدال در میان سلطنت طلبان) حتی رهبران محصور جنبش سبز دراز کرده است. (در مصاحبه با سیامک دهقانپور در صدای آمریکا، روزی که میرحسین موسوی و مهدی کروبی محصور شدند).
در میان طیف وسیع طرفداران و پشتیبانان مطالبه بازگشت سلطنت، تنها سطحی که میتوان امید داشت در فضایی مدرن و محترم با آنها به گفتگو نشست و با نتیجه از آن برخاست، معتدلین و منصفینی هستند که نه تنها فهم و دانشی بهتر و معتدلتر از تحولات ایران دارند بل اسیر خوانش‌های فضایی و غیرواقعی از دوران سطلنت دو پادشاه پهلوی نیستند و نگاه حذفی به رقبای سیاسی ندارند. حال که روند تحولات سیاسی در ایران شتاب یافته و جمهوری اسلامی را می توان در سراشیب عمر خویش تصور و تحلیل کرد، این گفتگو بیش از پیش بایسته و در جهت امنیت ملی ایران است.

۳- پرسش مقدر و اصلی این نوشته مبتنی بر یک تجربه تاریخی است. بنا به حصر عقلی و تجربه تاریخی ملت‌های جهان به طور عام و ملت ایران به طور خاص، نظام سلطنتی دو صورت و فرم کلی دارد:
سلطنت مشروطه (مدل انگلیس، نروژ، هلند، ژاپن)
سلطنت مطلقه (مدل عربستان، قطر، امارات)

سابقه دو شاه پهلوی نیز نشان داده میان این دو مدل در آیند و روند بوده اند. مثلاً محمدرضا شاه پهلوی را می‌توان از شهریور ۲۰ تا مرداد ۳۲ شاهی مشروطه و سلطانی غیرمطلقه دانست و پس از مرداد ۳۲ تا پایان سلطنتش شاهی مطلقه. رضا شاه پهلوی را نیز می‌توان در ۴ سال نخست سلطنتش شاهی مشروطه قلمداد کرد و مابقی دوران ۱۶ ساله سلطنتش شاهی مطلقه و غیردموکرات.

سلطنت مشروطه با نگاه به نمونه‌های تاریخی و حاضرش دارای این ویژگی‌هاست:
استقلال قوای سه گانه (چه ریاستی چه پارلمانی) از نهاد سلطنت
منع کامل دخالت نهاد سلطنت در انتخابات و احزاب و سیاستگذاری های اداره کشور
استقلال نهاد مذهب و نهاد ارتش از سلطنت (سلطان به نحو نمادین فرمانده کل ارتش و رییس نهاد مذهب است)
شفافیت مالی نهاد سلطنت که وابسته به مالیات مالیات دهندگان است
مدیریت دربار توسط وزیر دربار دولت منتخب مردم یا پارلمان

سلطنت مطلقه اما در روندی معکوس با سلطنت مشروطه، ضمن دخالت در تمام امور کشور، مانند پادشاه عربستان و ولیعهدش، حتی رییس هیات دولت نیز هست و هیچ نهادی مستقل از نهاد سلطنت وجود ندارد. چهار نهاد مهم کشور که عبارتند از ارتش، مذهب، قضا و اجرا و تقنین جملگی در اختیار شاه مطلقه قرار دارند و مفهوم استقلال موضوعیت ندارد.

حال پرسش از سلطنت طلبان منصف و معتدل ایرانی این است (شخصیت‌هایی مانند رضا پیرزاد و نازیلا گلستان)

آیا مدل مطلوب شما سلطنت نمادین و مشروطه است یا مطلقه و خودکامه؟ اگر مطلوب، اولیست چرا در درون یک ساختار جمهوری دموکرات سکولار، ضمن تاسیس حزبی به نام «سلطنت طلبان» درصدد کسب آرای مردم و حضور در پارلمان و سپس تغییر قانون اساسی بر اساس رفراندوم برنمی‌آیید؟ چرا پیش از سقوط جمهوری اسلامی برای تحقق سلطنت تلاش می کنید سلطنتی که تماماً نمادین و سمبولیک است؟ آیا بهتر نیست برای تحقق جمهوری پارلمانی کوشید و در چارچوب حزب مانند دیگر کشورها حزب سلطنت طلب نیز در رقابتی آزاد و دموکراتیک حضور داشته باشد؟

در بریتانیا حزب جمهوری‌خواه ضد سلطنت در نظام سلطنت مشروطه تلاش می کند تا رای مردم را جلب کند و آرمان جمهوری شدن بریتانیا و حذف سلطنت را محقق سازد. می توان تصور کرد در نظامی جمهوری نیز کسانی به دنبال احیای سلطنت باشند و این مطالبه مشروع خود را در فرآیندی دموکراتیک دنبال کنند. در روسیه حزب تزار وجود دارد و سالانه تجمعاتی برگزار می کنند و هدفشان الغای جمهوری و بازگشت حکومت سلطنتی تزاری است. در ایران فردا نیز می توان چنین آرمانی را ذیل یک نظام جمهوری پیگیری کرد.
جدا از این،‌ آیا بهتر نیست در نظامی جمهوری، رضاپهلوی به عنوان نامزد ریاست جمهوری (مدل فرانسه) یا نخست وزیری (مدل انگلیس)، هدایت سکان اداره کشور را برعهده گیرد و با تاسیس حزبی از افراد نزدیک به دیدگاه‌های سیاسی و اقتصادیش، در جهت خدمت به کشورش اقدام نماید؟ چه لزومی است وی تنها شاهی مشروطه و دست بسته و نمادین باشد و توانایی ها و تجارب احتمالی‌اش در چارچوب تشریفاتی دست و پاگیر و بی حاصل هدر شود؟

اما اگر مراد سلطنت طلبان، برقراری نظامی مطلقه از نوع عربستان و کویت و قطر، مبتنی بر خواست و مطالبه اقلیتی از جامعه است، و مشکلشان تنها ناکارآمدی حکومت جمهوری اسلامیست و نه مشروعیت و مردمی بودنش، با چه برهان و استدلالی قصد ایجاد بیشترین طرفدار و جنبش وسیع اجتماعی و مردمی دارند؟ تفاوت نگاهشان با طرفداران تندروی رهبر جمهوری اسلامی در چیست که میل بی پایان وی را به استبداد فردی و دیکتاتوری قانونی توجیه می کنند؟ اگر هدفشان تاسیس نظام سلطنت مطلقه و غیرانتخابی و دخالت در تمام شئون تقنین، اجرا، قضا، دفاع و … است، سیدعلی خامنه ای و تئوری ولایت مطلقه فقیه چه تفاوتی با مطلوب سیاسی آنها دارد؟ آیا در کشوری نفت خیز و وسیع و در خاورمیانه اساساً کارآمدی و فسادزدایی با وجود شاهی مطلقه و قدرت محصور در دستان او، ممکن و متصور است؟ آیا خود استبداد اولین نشانه ناکارآمدی نیست؟ چه اینکه با توجه به ویژگیهای تاریخی، جغرافیایی ایران، حتی سلطنتهای مشروطه نیز به مطلقه میل کرده اند و خواهند کرد.

امیدوارم این پرسشها که دغدغه بخشی از مردم و رصد کنندگان عرصه سیاست ایران است، پاسخ‌های درخور یابد تا کمینه مواضع فعالان سیاسی روشن شود و پرده پوشی های مصلحتی به دچار شدن دوباره به چرخه استبداد این بار سکولار نگردد.

View Comments (22)

  • من از وقتی بچه بودم مردم می گفتند "نور به قبرت بباره شاه" و اون موقع هم خبری از منوتو نبود! تمام جری های منوتو مخالف پادشاهی هستند از صبا خویی دختر چریک فدایی خلق تا رها تا سالومه! پس خودتان را گل نزنید که مردم به خاطر منوتو سلطنت طلب شدند! کل کاری که منوتو می کند یک برنامه نیم ساعته به نام تونل زمان است که نصف بیشترش شامل عکس ها و فیلم های ارسالی خود مردم است! بقیه اش هم تلویزیون آن زمان! سال ها شما مصدقی ها و آخوندیست ها نمی گذاشتید مردم این آرشیو ها را ببینند حالا این شبکه برای جلب مخاطب آرشیوها را به نمایش گذاشته است!
    کودتا تعریف مشخصی دارد! میرزا محمدخان مصدق السلطنه برای فرار از استیضاح مجلس شورای ملی، مجلس سنا و دادگستری را منحل کرد. شاه هم مثل نخست وزیر های قبل او و بعد او، او را عزل کرد! آقای غشی خان هم فرمان عزل را پذیرفت و رسید داد و امضا کرد! حالا چه شد که چهار ساعت بعد خر شد و دستور دستگیری پیک شاه را داد خود مصدقی ها با افتخار می گویند فاطمی مصدق را راضی کرد که از فرصت برای سرنگونی شاه استفاده کند!
    تنها کسی که این وسط کودتا کرد مصدق السلطنه بود!

  • يكي از مهمترين دست اورد هاي تمدن بشر در حوزه اجتماعي و همزيستي، ايده و نظريه نظام حكومتي محدود به زمان معين يعني محدود به تعداد دوره هاي انست (كه فقط دو دوره چهار تا شش ساله ميباشد).
    بنظر من اين قانون حتي از نظام تقسيم قدرت (اجرائي، مقننه، و قضائيه) مهمتر و مؤثر است، زيرا ديده وميبينيم كه نظام هاييي با اجراي تقسيم ظاهري قدرت سه گانه
    هم بدليل منظور نبودن در قانون أساسي و اجرا نشدن محدوديت تعداد دوره زمامداري، چگونه قدرت اجرائي با وجود حضور ظاهرا فعال قدرت مقننه و قضائيه، به نفع خود استفاده كرده و بطور مثال مبارك و صدام و اردوغان وووو ....با اراي ٩٩ در صدي چند ين و چند بار به قدرت باز گشته اند.

    شخصا مهمترين دليل سقوط شاه اخر را طول سلطنت طولاني او ميدانم. جهت تحليل
    اين ادعا، اگر ان دوره سي هفت ساله را مثلا به سه يا چهار دوره هشت يا ده ساله حمكراني تقسيم و مستقلا باز بيني و ارزيابي كنيم، سواي شعر و شعار ها ي سياسي رايج چهل پنجاه ساله اخير - با مقايسه با بيشتر ساير سران ديگر كشورها حتي كشور هاي مترقي و دموكراتيك، در هر مقطع حكمراني اگر با قدري تساهل بنگريم شايد بتوان گفت كه هم وزن است.
    بطور مثال از شهريور بيست تا مرداد ٣٢، از ان زمان تا خرداد ٤٢ و از ان وقت تا نمايش ٢٥٠٠ ساله، ونهايتا تا بهمن ٥٧.
    ولي چون پس از دوره هاي هشت يا دهساله فرضي دو مرتبه و سه مرتبه شخص خودش به قدرت باز گشته بنابر ين تمام ا شتباهات و نارسايي هاي دوره هاي پيش او در حافظه مردم ضبط و به كارنامه دوره جديدش منتقل و تلنبار شده است.
    مضافا به اينكه مردم معمولا جبران اشتباه حاكم وقت را بوسيله و دست خود ان حاكم نميپذيرند (بعلت عدم اعتماد بوجود امده) و از حاكم جديدي انتظار دارند و از او ميپذيرند.
    حالا تصور كنيد در اين سي و هفت سال پادشاهي او
    چهار پنج مرتبه (حتي بوسيله همان نوع انتخاباتي كه به ان عادت داريم) يكنفر دو باره
    و سه باره رئيس جمهور يا شاه شود (تفاوت نميكند) - پيش بيني سرنوشت دوره اخر حكومت او با سرنوشت شاه اخر مشكل نميباشد.
    جهت روشن تر كردن و توضيح بيشتر مدعا، بطور مثال نگاهي به دوره رياست جرج بوش بيفكنيم:
    سواي مورد ابهام انتخاب شدنش در دوره اول، جنگ هاي بي حاصلش به افغان و عراق
    كه حاصلش صد ها هزار كشته و معلول بجا گذاشت، پس از كنار رفتن او با پايان دوره هشت ساله اش، بدون هيچ شاكي و مدعي (البته غير از مدعي تاريخ) باز نشسته شد با احترام و حقوق و مزايا، و كسي هم دنبال خونخواهي ان جان باختگان و معلول افغاني و عراقي و خود امريكائي نيامد و "اعدام بايد گردد" هم شنيده نشد. چرا كه رئيس جمهور ديگري امد با راه و روش جديد و وعده هاي متفاوت.
    نكته قابل توجه ديگر، گفتگو و بحث و اختلاف نظر بي حاصل چهل ساله ماست، كه شاه خوب بود و اطرافيانش بد و يا بدبود اطرافيانش خوب،كه در هر دو موردش تلف كردن وقت و قياس مع الفارق است.
    چرا كه ذات و سرشت بشر از تعريف و تمجيد ارضاء ميشود و لذت ميبرد. و هر شخص
    ديگري غير از او بود غير از ان نبود.
    حالا هر چه دوره زمامداري بيشتر باشد حاكم به تعريف و تمجيد اطرافيان (بخوانيد سرمايه گذاران) بيشتر معتاد شده و غير از تمجيد و تعريف را بتدريج و تدريج تحمل نميكند، بطوري كه به شكل تصاعدي گرفتار خود بزرگ بيني ميشود (همنطور كه ديديم كه شد). در حاليكه اگر دوره هاي زمامداري محدود باشد، حتي قدرت هاي جهاني و همان متملقين ويا سر مايه گذاران هم چون مدت سرمايه گذاري به يك فرد را كوتاه - ونه مادام العمر - ميبينند، هر دو طرف تملق كننده و تملق شدنده كمتر به اين چرخه دل ميبندد و بر روال اين سرمايه گذاري (بخوانيد تملق و رشو ه ) احتياط و تامل ميكنند. ولي وقتي ميبيني قدرت مادام العمر است و بعد هم نوه و نتيجه ونبيره، تركتازي ها سرمايه گذاري ها و تملق ها و از ان طرف ديكتاتوري ها و بي قانوني ها شديد و شديد تر ميشود.
    و نكته اخر اينكه مقايسه نظام سلطنتي چند كشور كوچك اروپائي و با نظام سلطنتي صحاري خاور ميانه اي ايران است كه مغالطه اي در تمثيل است.
    همانطور كه ادعاي پيشرفت و همطرازيايران با ژاپن كه: بله!!! اگر انقلاب نميشد ممكن ميشد، همچنين اتلاف وقت گوينده و شنونده است و نه بيش.
    مگر اينكه فرهنگ سخت كوشي و پشتكار ژاپني و همچنين نظم و قانونمندي
    اروپائي ناديده آيد.

  • بزرگترین بدبختی هر ملتی و حتا هر انسانی از جائی ست از ناهنجاری و بیماری ای ست. آنچه به ایران بر می گردد اصالا دین است و امروز اسلامن و قرآن. از بیماری نام بردم بیماری یک بیمار را باید شناخت و باید آنرا معالجه کرد. باید از قرآن تقدس زدائی کرد باید قرآن مثل هر کتاب دیگری باشد. حتما از سوره مائده و آیه زجرکش کردن هم وقتی دیگر مقدس نباشد میتوان استفاده بهینه کرد. حتما می شود از وقاتلوهم لاتکوپن الفتنه هم میشود استفاده هنری و جامعه شناختی و تاریخی کرد. اما پیش از آن باید و باید از اسلام از پیامبر از علی تقدس زدائی کرد. باید پیامبری که با عایشه سه ساله دوست است و او را در شش سالگی طبق اخبار موثق و نه اخبار ایرانیزه شده او را به بستر می برد مثل هر آدم گناهگار دیگری برسی روانشناختی کرد. باید از روشناختی و رو.انشناسی برای استفهام سربریدن ها ی علی کمک گرفت. اما متاسفانه حتا نواندیشان دینی ما نیز اخته ی ورود به اینگونه مسائلند. اینان حتا در تقدس زدائی از روحانیت که هیچ از نمداحان اهل بیت که مظهر و نتماد فساد اخلاق فساد روحی و حتا فساد جنسی و جسمیند هم سترون و بی کفایتند، چه برسد به پرداختن ازدواجهای پیامبر و حتا عاشق زن پسر خوانده ی خود زینب شدن.من چندان مطمئن نیستم که نظرم را در این سایت اصلاحطلب منتشر کنند. اما اگر حتا سانسورچی این نوشته هم آنرا بخواند غنیمت است. برای همین وقتی جامعه شناس و روانشناس و روشنفکر و شاعر در واکاوی این دین خشونت خفقان می گیرد، خب معلوم است که تنها دری که باز می ماند سلطنت است. چرا که این دین مبین روی تمامی رو سیاهان تاریخ و روی تمامی فاشیستها و نازیها را سفید کرده. با سپاسگزاری و البته احترام

  • همانطور که امام فرمودند حکومت پادشاهی خلاف عقل و حقوق بشر است و امروز بر همگان مشخص شده که غربی ها اعم از انگلستان و هلند و سوئد و اسپانیا و نروژ و حتی ژاپن که دنباله رو آنها است و حکومت پادشاهی دارد از حقوق بشر و عقل بهره ای ندارد.

    جمهوری شورایی شوروی و جمهوری دموکراتیک خلق کره شمالی و جمهوری کوبا و مهم تر از همه جمهوری بولیواری ونزوئلا که به خاطر همین غربی های بی عقل و ضد حقوق بشر چقدر مشکل دارد

    جمهوری بلیواری ونزوئلا که الحمدالله رهبر مادام العمر ندارد و از برادر هوگوچاوز که با مسیح بر می گردد به برادر دیگری رسید

    زنده باد جمهوری و مرگ بر سلطنت و پادشاهی

  • دنبال آب کر در قران گشتن کدام کتاب است
    [=&amp]الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏3 ؛ ص1[/]

    [=&amp]1[/][=&amp]- قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏[/][=&amp] الْمَاءُ يُطَهِّرُ وَ لَا يُطَهَّرُ.[/]

    [=&amp]2[/][=&amp]- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ غَيْرُهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ اللُّؤْلُؤِيِّ بِإِسْنَادِهِ‏[/][=&amp] «1»[/][=&amp] قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏[/][=&amp] الْمَاءُ كُلُّهُ طَاهِرٌ حَتَّى يُعْلَمَ أَنَّهُ قَذِرٌ.[/]

    [=&amp]3[/][=&amp]- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِي دَاوُدَ الْمُنْشِدِ[/][=&amp] «2»[/][=&amp] عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:[/][=&amp] الْمَاءُ كُلُّهُ طَاهِرٌ حَتَّى يُعْلَمَ أَنَّهُ قَذِرٌ.[/]

    [=&amp]________________________________________ب قليل، هم در برابر كر و زياد است، و اين چه حكمى است كه در عين مورد بلوا بودنش كه شب و روز مورد نياز مكلفان است، به ويژه در جو قحطى آب حجاز و آن هم در زمان نزول وحى كه شدت قحطى آب ـ در محيط وحى ـ به مراتب از الآن بيشتر بوده، چنان حكمى اين گونه مجمل و نامفهوم يا با چنان مفهومى نارسا بيان گردد؟ http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27338 مهندس بازرگان و، کتاب «سیر تحول قرآن»ارزش نگاه بازرگان به قران، نه محاسبه «آب کر» از طریق فیزیک و ریاضیات، نه بیان فرمول شيميايی برای تحليل نجاسات و بحث از ميزان ازت موجود در ادرار برای اثبات نجس بودن آن

  • 1- متاسفانه نویسنده طرفداران مشروطه پادشاهی یا پادشاهی را به طیف فرودست تقلیل داده از طرف دیگر کل طبقه متوسط (که به گفته نویسنده دانش و آگاهی بالاتری دارند) و افرادی که در اعتراضات دی 98 شرکت داشتند را ضداستبداد دینی یا پادشاهی می داند. این نوشته بی طرفانه ای نیست. در همین اعتراضات دی شعار درود بر مجاهد هم داده شده اما نشان نمی دهد که مجاهدین طرفداران زیادی دارند.

    2- نکته جالب اینکه خود نویسنده می گوید حزب جمهوری خواه ضد سطلنت در انگلیس فعالیت دارد. مشروطه خواهان هم می توانند در نظام جمهوری با تشکیل حزب دنبال خواسته های خود باشند. اما نمی گوید که جمهوری خواهان هم در نظام پادشاهی مشروطه می توانند با تشکیل حزب درست مثل حزب جمهوری خواه انگلیس تلاش کنند!

    3- من مقاله ای مغرضانه تر از این مقاله در سایت زیتون ندیدم دو مورد بالا مثال هست

  • ایرانیان سال۵۷خطای بزرگی کردند یک دیکتاتور رو اخراج و دیکتاتور دیگری بجای آن نشاندن واقعا عاقلانه نیست این خطا رو یکبار دیگه تکرار کنند
    مطمئنن به محض ریشه گرفتن نظام شاهنشاهی جدید پس از مدتی راه دیکتاتوری و حذف مخالفان را پیش خواهد گرفت
    همین نظام اگر ولایت فقیه نبود مشکلات ما به مراتب کمتر بود

  • ایرانیان سال۵۷خطای بزرگی کردند یک دیکتاتور رو اخراج و دیکتاتور دیگری بجای آن نشاندن واقعا عاقلانه نیست این خطا رو یکبار دیگه تکرار کنند
    مطمئنن به محض ریشه گرفتن نظام شاهنشاهی جدید پس از مدتی راه دیکتاتوری و حذف مخالفان را پیش خواهد گرفت
    همین نظام اگر ولایت فقیه نبود مشکلات ما به مراتب کمتر بود

  • مردم ایران هزاران کشته نمیدن که یک خشک مغز چه شاه چه رهبر همه کاره بشه و به هیچ کسی پاسخ گو نباشه اصلا چرا باید کسی تا آخر عمر منحوسش همه کاره کشور بزرگی مثل ایران شه نگید ما محدودش میکنیم چون وقتی دیکتاتوری ریشه زد تمام اصول رو تغییر میده و ازبین بردنش مساوی هزاران درد و رنج هست
    خمینی هم قرار بود بعد پیروزی قم بره رهبریش قرار بود ۱۰ساله شه و...

1 2 3