امضاکنندگانی که خود باوری به گشایش روزنه ندارند!

در ابتدا لازم به تاکید است که در این یادداشت، به مسئله انتخابات در ایران بر پایه دوگانه نارسا و ساده‌انگارانه «حق و باطل» یا به لفظ متداول‌تر این روزها «خون‌خواه و خون‌شور» نگاه نمی‌شود. همچنین از اینکه جمعی از دوستداران ایران و حامیان دموکراسی، به دنبال پیدا کردن راهکاری برای خروج کشور از این سیر قهقرایی هستند، پسندیده و درخور تحسین فرض می‌شود، حتی زمانی که راهکار پیشنهاد شده، کارآمد یا منطقی نباشد.

بنابراین نقد مطرح شده در این یادداشت نه به معنای تخطئه امضاکنندگان بیانیه صد و ده امضایی معروف به «روزنه‌گشایی»، که با هدف کمک به حامیان دموکراسی در جهت یافتن راهکاری موثر برای خروج کشور از بن‌بست فعلی است.
با این مقدمه، در ادامه نشان داده خواهد شد که حتی عموم امضاکنندگان این بیانیه، به موثر بودن راهکاری که ارائه کرده‌اند باور و اعتمادی ندارند.

روزنه‌گشایی نابهنگام!
در این بیانیه پیشنهاد شده است که نیروهای توسعه‌گرا، برای جلوگیری از خشن‌تر شدن فضای سیاسی و اجتماعی کشور (یا تقویت دو قطبی شکل گرفته)، از همه فرصت‌ها، حتی فرصت انتخاباتی غیررقابتی و غیرآزاد هم باید بهره ببرند.
این ایده، فی نفسه یک پیشنهاد قابل تامل است و به ویژه طرح آن در فضای سیاسی ایران که امکان و فرصت گفت‌وگو میان فعالین سیاسی بسیار محدود است، یک اقدام شجاعانه می‌تواند باشد. اما سوال اصلی از امضاکنندگان بیانیه این است که چرا تنها کمتر از یک ماه مانده به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی به یاد طرح این راهکار نزد افکار عمومی افتاده‌اند؟
به نظر می‌رسد راهکار توصیه شده در این بیانیه جز از طریق آگاه و فعال کردن نیروهای اجتماعی و سیاسی و تلاش در جهت انسجام بخشیدن به آنان، استراتژی اجرایی دیگری نداشته باشد. بنابراین لازم بود تا این بیانیه در زمانی منتشر شود که فرصت کافی برای نقد و بررسی راهکار پیشنهاد شده در آن توسط فعالین اجتماعی و مدنی و رسانه‌ها وجود داشته باشد. ارائه راهکاری که دال محوری آن، رای دادن به هر کاندیدایی است که تنها اندکی نگاه توسعه‌گرایانه بیشتری در مقایسه با سایرین دارد، در موقعیت زمانی که از آخرین فرصت اعلام کاندیداتوری ماه‌ها گذشته است، در خوشبینانه‌ترین حالت حکم نوش‌داروی بعد از مرگ سهراب را دارد!
از سوی دیگر توجه دقیق‌تر به اسامی امضاکنندگان بیانیه، نشان می‎دهد که اکثریت نزدیک به مطلق همین افراد، خود کاندیدای حضور در مجلس شورای اسلامی نبوده‌اند، یعنی حتی بخت خود را برای گرفتن تایید صلاحیت از شورای نگهبان نیز امتحان نکرده‌اند تا شاید احتمال حضور یک نیروی توسعه گرای بیشتر در مجلس آینده فراهم شده باشد. آیا این واقعیت که بیانیه زمانی صادر شده است که نه امکان تشویق نیروهای توسعه گرا برای کاندیداتوری وجود دارد و نه خود امضاکنندگان برای کاندیداتوری اقدام کرده‌اند، بیانگر مطلبی جز این خواهد بود که حتی امضاکنندگان هم امیدی به تاثیرگذاری راهکار خود ندارند؟

روزنه‌گشایی منفعلانه
سوال بعد آنجاست که چرا این بیانیه بعد از مشخص شدن لیست نهایی کاندیداهای مورد تایید شورای نگهبان صادر شده است؟ امضا کنندگان بیانیه که رسانه‌ها عنوان فعال سیاسی را برایشان انتخاب کرده‌اند (در حالی که اساتید بزرگواری چون مقصود فراستخواه، محمد ترکمان یا حتی محمد فاضلی را نمی‌توان با معیارهای متداول فعال سیاسی توصیف کرد)، با طرح نظر خود در این زمان، به صورت خودخواسته موضعی انفعالی را از خود نشان داده‌اند. انفعال در مقابل قدرت حاکم ضد دموکراتیک که قرار است با تمسک به ایده مطرح شده در بیانیه در مقابل آن روزنه‌گشایی به نفع توسعه صورت بگیرد. انتخاب این زمان برای انتشار بیانیه، تنها نشان‌دهنده عدم خلاقیت و واکنشی از روی ناچاری است. راهکاری که فقط قرار باشد در زمین بازی که دیگر قدرت‌های میدان سیاست چیده و مهیا کرده‌اند، بازیگری کند، آیا سرنوشتی جز شکست خواهد داشت؟
دیگر نشانه مهم منفعلانه بودن این بیانیه، عدم اشاره به تجربه‌های پیشین عمل به این راهکار است. مشخص نیست چرا در این بیانیه، حتی نامی از مجلس دهم (معروف به مجلس امید) نرفته است. در بیانیه به صورت کلی آمده که قهر گروهی از مردم با انتخابات از سال ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۰ ثمرات نامطلوبی داشته است. در حالی که که اکثریت نمایندگان مجلس دهم دقیقا بر اساس ادله‌ای که در این بیانیه ذکر شده و با رای قابل توجه مردم به مجلس راه یافتند. چنین سکوتی در بیانیه‌ای که برخی از نمایندگان مجلس دهم از امضاکنندگانش هستند، جز رویکرد منفعلانه نویسندگانش چه می‌تواند باشد؟ به نظر می‌رسد چنین انفعالی از سوی ارائه دهندگان راهکاری که قرار است در مقابل قدرت مستبد روزنه ای به سمت توسعه و آزادی بگشاید، نشانه مهمی است از نگرانی های این افراد از قوت راهکاری که مطرح کرده‌اند.

روزنه‌گشایی وارونه
در میان امضاکنندگان این بیانیه، طیف‌های متنوعی از فعالین مدنی و سیاسی دیده می‌شوند، اما مشخصا نام تعداد قابل توجهی از اعضای احزاب اصلاح‌طلب قابل شناسایی است. افرادی که احزاب مطبوعشان طی ماه‌های اخیر و از طریق سازوکاری علی‌الظاهر دموکراتیک (که خود احزاب اصلاح طلب مشخص کرده‌اند) به جمع‌بندی در رابطه با انتخابات پیش‌رو رسیده‌اند که در قالب بیانیه جبهه اصلاحات منتشر شد. محتوای این توافق به تایید محمد خاتمی، رهبر معنوی این جریان سیاسی، هم رسیده است.
اما صدور بیانیه موسوم به روزنه‌گشایی دقیقا چند روز بعد از به اتمام رسیدن مذاکرات احزاب و نیروهای اصلاح طلب، گویای آن است که ظاهراً برخی نیروهای حزبی، اگر نظر مطلوبشان طی فرایند دموکراتیک توافق شده محقق نشود، این توانایی را دارند که تعهد حزبی را نادیده بگیرند.
در این شرایط باید از امضاکنندگان بیانیه پرسید، چگونه توانسته‌اند با نقض یک تصمیم جمعی، مدعی حمایت از توسعه دموکراتیک بشوند؟ این چگونه آرمان دموکراتیکی است که از راه تضعیف نهادهای مدنی می‌خواهد تقویت شود؟ حتی در روزهای اخیر مصاحبه‌هایی از برخی امضاکنندگان دیده شده است که ادعا دارند روند حذفی حاکم در میان احزاب اصلاح‌طلب از شورای نگهبان نیز شدیدتر است!
از این دوستان باید پرسید، اگر شما متوجه این واقعیت بوده‌اید، پس چرا عضو چنین ساختاری هستید، و همچنین اگر شما نتوانسته‌اید نگرش توسعه‌گرایانه خود را در میان احزاب اصلاح‌طلب نهادینه کنید، چگونه به عموم مردم وعده می‌دهید که اگر به ایده شما توجه کنند، می توانند گره‌گشای عدم توسعه کشور باشند.
واقعیت آن است که این جمع قابل توجه از امضاکنندگان بیانیه با امتناع از پذیرش یک تصمیم جمعی، در عمل در جهت تضعیف ساختار کم جان احزاب باقیمانده قدم برداشته‌اند. اقدامی که خود بر گره‌های تحقق دموکراسی در این کشور خواهد افزود. زمانی که این نیروهای سیاسی که بعضا متحمل هزینه‌های گزاف هم در راه دفاع از حقوق مردم شده‌اند، همچنان در بزنگاه‌ها چنین رفتارهای ضد دموکراتیکی از خود نشان می‌دهند، چگونه می‌توان به عموم مردم امیدواری داد تا از طریق رای دادن به نمایندگانی ضعیف و ناشناس – که تنها امتیازشان داشتن دیدگاهی احتمالا توسعه‌گرایانه‌تر در مقایسه با نیروهای شاخص ضد توسعه است – می‌توان در مقابل اراده آهنین حکومت استبدادی، به نفع آزادی و دموکراسی روزنه‌گشایی کرد؟ باید به امضاکنندگان بیانیه تذکر داد که اگر حضور این نمایندگان در مجلس بتواند «به احتمال اندک» به توسعه کشور کمک کند، اما تقویت و پایبندی به هرگونه رفتار جمعی و گروهی در حوزه عمومی «قطعا» به توسعه کشور کمک خواهد کرد. موضوعی که با اطمینان زیادی می‌تواند گفت تمامی امضاکنندگان بیانیه از آن آگاه هستند. اما مشخص نیست چرا با امضای این بیانیه، در جهتی وارونه با اعتقادات خود حرکت کرده‌اند؟

*نام نویسنده نزد زیتون محفوظ است.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

«اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباش پیاله ای بدهش گو دماغ را تر کن» و: «سر بالین فقیهی نومید کوزه‌ای دیدم لبریز سوال/… من قطاری دیدم فقه می‌برد و چه سنگین می‌رفت» به یادگار

ادامه »

جامعه ایران را می توان از نظر سیاسی به سه طیف مخالفان، موافقان و قشر خاکستری تقسیم کرد. باید گفت که مخالفان کسانی هستند

ادامه »

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز

ادامه »