مبارزه با مغالطه در ایران و روزی مختص آن

منوچهر ذاکر

(۱)
روزهای ملی و جهانی فراوانی برای ترویج یک هدف خیر و یا مقابله با یک شرّ تعیین شده که کمابیش تأثیرات خوبی در رشد فرهنگ و جامعه می‌گذارند. شرّ مورد بحث در این مقاله عبارت است از مغالطه. به زبان ساده، مغالطه هر گفتار و کاربرد استدلال‌آمیز از زبان است که در استدلال آن ایرادی باشد. در این مقاله اصطلاح مبارزه با مغالطه، در معنایی وسیع و از مصادیق راسیونالیزه کردن جامعه به کار می‌رود. اگرچه مغالطه‌ها صورت منطقی به فرم چون … پس … بنابراین … دارند ولی در آنها از یک یا چند تکنیک استدلالی نامعتبر و ایراددار استفاده می‌شود که مغلطه نامیده می‌شود. برخی نویسندگان مابین مغلطه و مغالطه فرقی قائل نیستند ولی تفاوتی به شرح زیر بین آنها وجود دارد.

مغلطه هم‌وزن منظره و اسم است ولی مغالطه هم‌وزن مناظره دلالت بر یک فعل و کنش دارد که از نوع زبانی و گفتاری است. بنابر مشاهدات و دلایلی که مفصل است بهره‌گیری از انواع مغلطه‌ها در مجادلات مابین افراد جامعه ایران و نیز در تضارب آراء فراوان دیده می‌شود. در ارتباطات اجتماعی، چنین پدیده‌ای رایج است که فردی که حرفی ناحق زده و زورگویی می‌کند برای کم نیاوردن در استدلال از مغالطه استفاده کرده و به خیال خودش در استدلال گوی سبقت را ربوده و دهان طرف مقابل را می‌بندد. علاوه بر متن جامعه، در تصمیم‌گیری‌های ریز و کلان که مواد قانونی، حقوقی یا آئین‌نامه‌ای مبنا قرار می‌گیرد، استفاده از مغلطه‌هایی مانند تفسیر موردی یک ماده قانونی/حقوقی و یا تفسیر، به نفع یک رأی از قبل تعیین شده و یا تفسیر به نفع منافع یک گروه، شایع و متداول است. مغالطه به عنوان مصداقی از کنش گفتاری غیرعقلانی و ناموجه، نقش مهمی نیز در مبحث تفکیک هنجارهای اجتماعی دارد که به دلیل اهمیتش به طور مفصل و جداگانه به آن خواهیم پرداخت. گرچه حوزه روابط میان‌فردی از میزان بالاتری از دلبخواهی‌بودن نسبت به حوزه هنجارها و قوانین جمعی برخوردار است و نقش امیال فردی در آن بالاست ولی حتی کیفیت روابط میان‌فردی در هر کشوری از جمله ایران نیز گویای فقدان راستی و صداقت در جامعه است.

(۲)
استدلال، مغالطه و قضاوت منصفانه از مفاهیم کلیدی در نظریه تفکر نقّاد هستند که در ایران علاقمندان قابل توجهی دارد و آثار ارزشمندی ترجمه یا تألیف شده‌اند. اصطلاح Critical Thinking گاهی تفکر انتقادی ترجمه می‌شود که نادرست است و تفکر نقّاد ترجمه بهتری است زیرا هدف و کارکرد تفکر نقّاد عمدتاً سنجش سخن گفتاری و متون مکتوب با استفاده از معیارها و فضیلت‌های شناخته شده حوزه تفکر است. با این حال، گاه دیده می‌شود که مبحث تفکر نقّاد صرفاً تبدیل به یک مُد فکری و یا یک جارگون لوکس شده است. حال آنکه اهمیت این مبحث علاوه بر تعلیم اندیشه و رفتار، در ذات انتقادی آن و افشاء استدلال‌های ناموجه در کلام شخصیت‌ها و بیانیه‌های رسمی و غیررسمی نهفته است. به این معنی، جای «تفکر نقّاد انتقادی» در ایران بسیار خالی است. رسالت تاریخی سنت اندیشه نقّاد نیز که به عهد یونان باستان برمی‌گردد جز این نبوده است. سقراط در افکار خود و ارسطو در کتاب خود «ابطالیات سوفیستی» تلاش کردند روش‌های ناموجه استدلال و کاربرد نادرست زبان و به اصطلاح امروزه مغلطه‌هایی که سوفیست‌های هم‌عصر خود به کار می‌بستند را برای عموم جامعه بشناسانند.

(۳)
علاوه بر نقش و حضور مغالطه در مواردی که قبلاً برشمردیم، کنش گفتاری و کیفیت استدلالی زبان در حوزه بسیار مهمی نیز نقش و کارکرد دارد. رفتارهای اجتماعی که در یک جامعه هنجار به شمار می‌روند در موارد بسیاری به قواعد الزام‌آور تبدیل می‌شوند به طوری که عدول از آنها با قوانین مجازات‌کننده همراه است. مسئله اصلی در اینجا، نحوه مشروعیت و مستدلّ بودن این هنجارها و قوانین متناظر با آنهاست. تفکیک هنجارها و قوانینی که برخاسته از علایق و مصالح عمومیت‌پذیر هستند و به دلایل عقلانی و مستدلّ و نیز اجماع نظر عمومی مشروعیت دارند (دسته الف) با هنجارهایی که مناسبات یا انتظام اجتماعی مبتنی بر زور و یا منافع حقوقی/اقتصادی قشری محدود ولی زیاده‌خواه را تثبیت می‌کنند (دسته ب) از مباحث بسیار مهم در فلسفه سیاسی – اجتماعی معاصر است. به عنوان نمونه متفکر بزرگ مکتب فرانکفورت، یورگن هابرماس در کتاب «بحران مشروعیت» در خلال تقابل فکری‌اش با نیکلاس لومان با تفکیک مابین مشروعیت سیستمی (کارکردی) و مشروعیت متکی بر اجماع عقلانی/گفتمانی، این مبحث را بررسی کرده است تا پاسخی برای برخی اساسی‌ترین پرسش‌های فلسفه سیاسی در جوامع غربی ارائه دهد.

مجموعه هنجارها در جامعه ایران را می‌توان به چهار دسته تقسیم کرد. دسته اول هنجارهایی هستند محصول رسومات فرهنگی-اجتماعی مألوف و قالب شده که بسیاری از آنها به دلایل غیرعقلانی و غیرمستدلّ و به پشتوانه تعلقات گروهی، عادت و یا مطابقت تحمیلی به حیات خود ادامه می‌دهند. دسته دوم هنجارهایی هستند محصول احکام شریعت مذهبی و ایدئولوژیک که الزام‌آور تلقی شده و در برخی مواد قانونی از قبیل قانون مجازات اسلامی مندرج هستند. دسته سوم متشکل است از هنجارهای محصول اراده دولت و نهاد قدرت با هدف برقراری نظم و انتظام سیاسی، حقوقی و اقتصادی در جامعه که حافظ منافع سیاسی و یا مصالح عمومی از قبیل حقوق و امنیت فردی و اجتماعی هستند. دسته چهارم هنجارهای برخاسته از مطالبات مدنی و حقوقی بخش‌هایی از متن جامعه هستند که از طریق اجماع و پذیرش متکی بر دلایل عقلانی و مستدلّ (و نه تبعیت از گروه اجتماعی یا فرهنگ مرسوم) شکل می‌گیرند.

(۴)
هر هنجاری معمولاً متکی بر دانشی پذیرفته شده و گزاره‌های فاکت‌گونه است که محتوای شناختی آن هنجار محسوب می‌شود. مثلاً، نخست استدلال می‌شود که سیاه پوستان، نژادی پَست و بی‌لیاقت هستند سپس هنجاری تبعیضانه متکی بر این دانش در فرهنگ و جامعه رواج داده می‌شود. روند کار برخی مواقع برعکس است یعنی به هر دلیلی هنجاری کهن در جامعه جا می‌افتد و سپس دلایلی توصیفی برای توجیه آن جستجو می‌شود. هنجارهای عقلانی، مستدلّ و فارغ از زور، هنجارهایی هستند که بتوان محتوای شناختی آنها را با علم و دانش روز و نیز استلزام و مشروعیت آنها و قوانین متناظر با آنها را با معیارهای موجه عقلانی و استدلالی مورد سنجش و تحلیل قرار داد. مقبولیت هنجارهای سربسته، تحمیلی و غیرقابل نقد به دلیل وابستگی به پیوندهای گروهی/اجتماعی، تبعیت از منافع قشری، تابوهای اعتقادی و ایدئولوژیک، از فیلتر معیارهای عقلانی و استدلالی عبور نمی‌کنند. این فیلتری است که بدون آن افتراق و بی‌اعتمادی بین متن جامعه و نظام هنجارگذار رسمی در کشور ایجاد می‌شود و به نقص مشروعیت حاکمیت ختم می‌گردد. نتیجتاً، اصلاح شیوه مشروعیت‌بخشی قوانین و هنجارها در چارچوب معیارهای صحیح زبان استدلالی به حکم‌رانی مشروع و پایدار یاری می‌رساند. معمولاً وقتی یک هنجار به هر دلیلی در جامعه پذیرفته و اِعمال می‌شود، یافتن دلیل برای دفاع از آن کار چندان سختی نیست. به عنوان نمونه، جمعیتی که خود را با آن هنجار مطابقت داده و خو گرفته‌اند، معمولاً در مقابل اصلاح یا تغییر آن مخالفت کنند. بنابراین، دلایل مدافعین هنجارهای سربسته و غیرقابل‌نقد، محتمل است صرفاً بخشی از محتوای هنجار را توجیه کرده و یا دلایلی مغلطه‌آمیز باشند. به غیر از دسته اول که اشاره شد چگونه به پشتوانه علل غیرعقلانی و غیرمدنی در جامعه ادامه حیات می‌دهند، مشروعیت مابقی هنجارها، مستلزم موجه‌سازی به زبان استدلالی موجه هستند تا باور و نظر عمومی را متقاعد کنند. بنابراین بدون نیاز و یا گرایش به سکولاریسم، هنجارها و احکام قانونی در جامعه باید هرچه بیشتر معیارهای عقلانی و استدلالی از قبیل پاسخ‌گویی در قبال انتقادات، بازخورد از موارد نقض هنجار در جامعه، ارائه دلایل موجه و جامع برای محتوای شناختی و الزام‌آور هنجارها و غیره را احراز کنند. این اقدامات بخشی از راسیونالیزه (عقلانی) کردن جامعه است. هنجارهای ایدئولوژیک غالباً هنجارهای دربست پذیرفته‌ای هستند که پذیرش مشروعیت آنها به مقدسات و اعتقادات مُتقن فرض شده، گره زده می‌شود. نهادهای متولّی هنجارهای نظم‌دهنده جامعه، موظف به موجه‌سازی اینگونه هنجارها هستند. توجیحات آنها در بسیاری موارد مستدلّ و موجه هستند ولی در مواردی، ضرورت‌شان به منابع دیگری ارجاع داده شده و مسئله کماکان باقی می‌ماند. محتمل است هنگام بررسی بازخوردهای حاصل از اِعمال هنجارها در اجتماع، منصفانه قضاوت نشود و آگاهانه یا غیرآگاهانه از دلیل‌تراشی‌های غیرصادقانه و مغلطه‌آمیز استفاده گردد.

سرکوبی علایق و مطالبات عمومی معمولاً به شکل متعارف یعنی توسل به زور است. باید توجه کرد تنها وسیله، زور نیست بلکه استدلال‌های ایراددار و به زبان فنی مغالطه نیز نقشی فعال و مستعمل در مشروع‌سازی هنجارهای محصول مناسبات زور، پاسخ زورگویانه به انتقادات و طفره رفتن از مطالبات با توسل به دلیل‌تراشی‌های ناموجه و غیرمرتبط ایفا می‌کند. این نقش و جایگاه جدید و متفاوت مغالطه آنرا از مبحث منطق و زبان محاوره فراتر برده و به مسئله تفکیک هنجارها گره می‌زند. نتیجتاً حل مسئله تفکیک هنجارهایی که پشتوانه اجماع و علایق عمومی به دلایل کلانی همچون عقلانیت و قدرت استدلالی دارند با هنجارها و احکامی که صرفاً مبتنی بر مناسبات مربوط به زور، تابوهای اعتقادی و یا منافع قشری محدود و زیاده‌خواه در جامعه هستند، قویاً نیازمند توسل به قابلیت‌های سخن عقلانی و مستدلّ در نظریه تفکر نقّاد، دانش مغلطه‌شناسی و از اینها مهم‌تر حساسیت جامعه نسبت به کلام مغلطه‌آمیز است.

(۵)
در بخش‌های پیشین به حد کفایت، ضرورت آشنایی و حساسیت آحاد جامعه به استفاده‌های ناموجه و مغلطه‌آمیز از ابزار کلام و زبان شرح داده شد. «روز مبارزه با مغالطه در ایران» ذیل هدفِ کلان عقلانی و راسیونالیزه کردن جامعه، ضرورتی است شاید فراتر از روز مبارزه با آلودگی هوا، مبارزه با اعتیاد، مقابله با ایدز و غیره. می‌دانیم ۱۴ ژانویه هر سال از طرف یونسکو روز جهانی منطق نامیده شده است. البته در مفاد نامگذاری این روز مهم استفاده از اندیشه منطقی به ویژه منطق صوری مدّ نظر است ولی با توجه به اینکه تفکر نقّاد و دانش مغلطه‌شناسی اشتراک بزرگی با منطق به ویژه منطق کاربردی دارد، می‌توان همین روز منطق را به منزله روز مبارزه با مغالطه نیز احتساب کرد مشروط به اینکه در کنار اهداف مربوط به منطق، برنامه‌های آموزشی و فرهنگی مشخصی برای ترویج مهارت استدلال و دانش مقابله با مغالطه، سرلوحه امور در آن روز قرار گیرد. در چنین روزی می‌توان برنامه‌هایی برای آشنایی افکار عمومی با استدلال و انواع مغلطه‌ها همراه با مثال‌هایی واقعی در حوزه فرهنگ و اجتماع به اجرا گذاشت. در ایران امروز حساسیت افکار عمومی نسبت به دروغ، تزویر و فریب پائین است. دروغ و فریب‌کاری به وفور در تکنیک‌های زبانی ایرانیان در سطوح مختلف جامعه دیده می‌شود. این حساسیت و واکنش بایستی در اقشار جامعه افزایش یابد. وقتی آگاهی و افکار عمومی نسبت به مغلطه و مغالطه حساس نباشد هر دروغ و فریبی، از زندگی روزمره و ارتباطات اجتماعی گرفته تا پروپاگاندا و توجیه‌گری‌های سیاسی بر سرش نازل می‌شود. اگرچه تعصب‌محوری و هیجانات توده‌ای در بخش‌هایی از جامعه ایران وجود دارد ولی افکار عمومی به ویژه قشر جوان طالب ادلّه است و در فقدان آن مقاومت و سرپیچی جامعه از هنجارهای سربسته و ایدئولوژیک افزایش خواهد یافت. بنابراین، شایسته و بایسته است فعالین اجتماعی، تربیتی و حقوق بشری و نیز علاقمندان به حوزه تفکر نقّاد با همراهی ژورنالیسم و شبکه‌های اطلاع‌رسانی مجازی، از هم‌اکنون برای ۱۴ ژانویه، یعنی ۲۵ دی ماه ۱۴۰۲ برنامه‌ریزی و تبلیغ کنند.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

«اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباش پیاله ای بدهش گو دماغ را تر کن» و: «سر بالین فقیهی نومید کوزه‌ای دیدم لبریز سوال/… من قطاری دیدم فقه می‌برد و چه سنگین می‌رفت» به یادگار

ادامه »

جامعه ایران را می توان از نظر سیاسی به سه طیف مخالفان، موافقان و قشر خاکستری تقسیم کرد. باید گفت که مخالفان کسانی هستند

ادامه »

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز

ادامه »