‏روایت ارس حاجی زاده از قتل کارون

با کارون بازی می‌کردیم. بچه بود دیگر. آدم دلش می‌خواهد ببوسدش، بغلش کند. یک جایی که می‌بوسیدم، سینه‌اش بود. همان‌جا چاقو خورده بود. ۷/۷/۷۷ یک برنامه بود به اسم فف. من و کارون می‌خواستیم در این برنامه شرکت کنیم، ولی همان روز شد هفتم کارون.

View Comments (2)

  • تو را به همه مقدسات انتزاعی قسم می دهم که دیگر داستان کارون و پدرش را که چگونه بقتل رسیدند تعریف نکنید ! من هر وقت یاد کارون و پدرش می افتم که با چه وضعیت فجیعی جنازه هایشان پیدا شد وجودم پر از اندوه می شود ! دلم می خواهد بدانم چه کسی یا چه حیوانی کارون کوچولو رو انطور از هم دریده ؟! می دانم که سربازان امام زمان بوده اند ، ولی می خواهم حداقل عکس او را ببینم ، چه شکلی است این موجود ، آیا شاخ و دم هم دارد ؟ اینطور که گزارش کرده اند عامل قتل بدرستی معلوم نشده که حیوان بوده یا انسان !

  • تو را به همه مقدسات انتزاعی قسم می دهم که دیگر داستان کارون و پسرش را چگونه بقال رسیدند تعریف نکنید ! من هر وقت یاد کارون و پدرش می افتند که با چه وضعیت فجیعی جنازه هایشان پیدا شد وجودم پر از اندوه می شود ! دلم می خواهد بدانم چه کسی یا چه حیوانی کارون کوچولو رو انطور از هم دریده ؟! می دانم که سربازان امام زمان بوده اند ، ولی می خواهم حداقل عکس او را ببینم ، چه شکلی است این موجود ، آیا شاخ و دم هم دارد ؟ اینطور که گزارش کرده اند عامل قتل بدرستی معلوم نشده که حیوان بوده یا انسان !