آیا خیزش مردمی ایران لزوماً نیازمند رهبر است؟ 

فرزانه جبارزاده

قیامی که جرقه اصلی آن پس از مرگ مهسا امینی زده شد، با شعار زن، زندگی، آزادی، عمدتاً مبارزه برای حقوق زنان تلقی میشود اما در واقع دامنه وسیعی از اعتراضات را در بر می‌گیرد. معترضان برای حق انتخاب سبک زندگی، علیه فقر، وضعیت نابسامان اقتصادی، فساد و اختلاس در سطوح بالای مدیران، حمایت جمهوری اسلامی از تروریسم و تحریمهای فلج کنندهای است که کشور را در عرصه جهانی منزوی کرده است، به پا خاسته اند.

از زمان آغاز این قیام مردمی، پرسش‌های بسیاری در مورد آن مطرح شده است که مهمترین آنها در مورد “رهبری” این جنبش انقلابی‌ست. چه کسی رهبر این قیام است؟ آیا این قیام، بدون رهبر به نتیجه خواهد رسید؟ بسیاری نیز تحلیل‌هایی در مورد چهره‌های فعال خارج‌نشین ارائه داده‌اند که در تایید یا نفی نقش این افراد در مقوله رهبری این خیزش عظیم است. برخی مدعی هستند که عدم حضور رهبری مشخص در قیام اخیر ایران، دلیل اصلی طولانی شدن اعتراضات و عدم حصول نتیجه و دستاوردهای قابل توجه است.

وب‌سایت خبری فرانس۲۴ در این باره می‌گوید: “فقدان یک رهبر مشخص در اعتراضات، هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف است، سرکوب معترضان را سخت‌تر می‌کند و همچنین مانع از دوام این جنبش سیاسی می‌شود.”

آیا قیام ایران لزوماً نیازمند یک رهبر است؟ آیا رهبری، پیروزی قیام را تضمین می‌کند و فقدان آن به معنای شکست است؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش‌ها و بررسی «نقش رهبری» در موفقیت و پیروزی اعتراض‌ها، این نوشتار به بررسی اعتراضات ایران در سال ۱۳۸۹ که منجر به شکل‌گیری جنبش سبز شد پرداخته و در ادامه قیام‌های مشابه در دهه گذشته، مانند بهار عربی و قیام‌های اخیر مانند خیزش علیه نظام‌های حاکم در ونزوئلا، سریلانکا، و سرانجام سقوط نیکولای چائوشسکو در رومانی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد.

به حاشیه رانده‌شدن جنبش سبز با وجود رهبری چون میرحسین موسوی
میرحسین موسوی رهبر جنبش سبز و اعتراضات مردمی علیه نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ توانست تا چند ماه اعتراضات بر حق مردم را رهبری و در مسیری هماهنگ با خواسته‌های مردمی هدایت کند اما دستگیری گسترده چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب که سرمایه اجتماعی و حامی موسوی و قیام تحت رهبری او بودند و کشتار و سرکوب شدید‌ معترضان و نهایتاً حبس خانگی موسوی و همسرش، زهرا رهنورد، و مهدی کروبی، این قیام گسترده را به مغاک برد و برای مدتی، اراده مردم برای براندازی نظام به سستی گرایید.

قیام سریلانکا، پیروزی بدون رهبر
بر خلاف اعتراضات کنونی در ایران که به دنبال سرنگونی رژیم تمامیت‌خواه جمهوری اسلامی است، معترضان در سریلانکا (در سال۲۰۲۲) خواستار استعفای رئیس جمهور سابق، گوتابایا راجاپاکسا و مقامات وابسته به خانواده راجاپاکسا شدند. دلیل اصلی اعتراض آنها، سوء مدیریت دولت، بحران اقتصادی، تورم شدید و کمبود کالاهای اساسی بود.
حامیان اپوزیسیون، به رهبری ساجیت پرماداسا، نماینده پارلمان این کشور، نقش مهمی در اعتراضات داشتند. با این حال، نام ساجیت پرماداسا هرگز به عنوان رهبر اعتراضات ذکر نشده است. قیام سریلانکا در واقع یک اقدام خودجوش عمومی بود که توسط شخص یا گروه سیاسی خاصی سازماندهی نشده بود. در ژوئیه ۲۰۲۲ معترضان خانه رئیس جمهور را اشغال کردند که باعث فرار او و وادار کردن نخست وزیر به استعفا شد.

اعتراضات در ونزوئلا، شکست علیرغم رهبری
اعتراضات در ونزوئلا از ژانویه ۲۰۱۹ با هدف برکناری نیکلاس مادورو از ریاست جمهوری آغاز شد. رهبری این تظاهرات را خوان گوایدو، سیاستمدار و نماینده مجلس ونزوئلا، که توسط اکثر کشورهای غربی به عنوان رهبر برحق این قیام به رسمیت شناخته میشد، هدایت میشد و لئوپولدو لوپز، برجسته‌ترین زندانی سیاسی کشور، که از سال ۲۰۱۷ در حبس خانگی به سر می‌برد، از حامیان اصلی او محسوب می‌شد.
گوایدو، در مارس ۲۰۱۹ اعلام کرد که کمیته‌هایی را برای آنچه «عملیات آزادی» می‌خواند، سازماندهی خواهد کرد تا فشار بر مادورو را افزایش دهد؛ سپس تظاهرات گستردهای را در کاراکاس، پایتخت این کشور، ترتیب داد.
با وجود تمام تلاش‌های خوان گوایدو و هوادارانش به مدت حدودا یک سال، اعتراضات نتیجه‌ای نداشت. طبق یک نظرسنجی که از حاضران پرسیده بود که اگر گوایدو یا مجلس ملی خواستار تظاهرات شوند، آیا به خیابان‌ها خواهند رفت، ۸۴.۸ درصد پاسخ‌دهندگان گفته بودند که به اعتراضات نخواهند پیوست؛ ۱۰.۹ درصد گفته بودند که مایل به اعتراض هستند و ۴.۲ درصد در مورد پیوستن به به اعتراضات مطمئن نبودند. این نظرسنجی در واقع پایان تلاش‌های ناموفق گوایدو برای به دست گرفتن قدرت در ونزوئلا بود و نیکلاس مادورو تاکنون در قدرت باقی مانده است.

وجه مشترک قیام ایران و بهار عربی
اعتراضات کنونی در ایران با هدف سرنگونی رژیم استبدادی، بسیار شبیه بهار عربی است که در سال ۲۰۱۰ در تونس، لیبی، مصر، سوریه و بحرین به پیروزی رسید. انگیزه اصلی بهار عربی، سرنگونی رهبران دیکتاتوری چون بن علی، رئیس‌جمهور سابق تونس؛ معمر قذافی، رهبر لیبی؛ حسنی مبارک، رئیس جمهور سابق مصر و علی عبدالله صالح، رئیس جمهور سابق یمن بود.
معترضان ایرانی نیز همین هدف را دنبال می‌کنند، یعنی سرنگونی علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی. آنها معتقدند که رهبری، منشأ وضعیت اسف‌بار کنونی ایران است. راهبردهای مشاوران او که توسط سپاه، در داخل و خارج ایران، اجرا می‌شود، عامل اصلی انزوای ایران در عرصه بین‌المللی، بن‌بست اقتصادی-سیاسی، از بین رفتن محیط زیست و منابع طبیعی و در مجموع نارضایتی عمومی در داخل کشور است.
در هیچ یک از منابع و اخبار خبری، نام فرد یا گروهی خاص به عنوان رهبر(ان) بهارعربی به چشم نمی‌خورد. قیام‌ها و اعتراضاتی که منجر به بهار عربی در جهان عرب شد، بیشتر یک اقدام جمعی و خودجوش بود که با هیاهوی خیابانی آغاز و به سقوط دیکتاتوری در کشورهای فوق‌الذکر ختم شد. هیچ اثری از نقش شخص خاصی در سازماندهی و رهبری جنبش‌ها وجود ندارد. بهار عربی، بدون «رهبری» موفقیت‌آمیز بود(فارغ از دوران استقرار یا پی از پیروزی) و صرفاً با تظاهرات خودجوش مردمی که از استبداد به ستوه آمده بودند به دست آمد.

رومانی، نمونه خوبی از پیروزی بدون رهبری
اجازه دهید در تاریخ به عقب برگردیم و نگاهی به سقوط نیکولا چائوشسکو در رومانی بیندازیم. در سال ۱۹۸۹ تظاهرات ضد دولتی به سرعت به شورش‌ها و ناآرامی‌های گسترده مدنی در سراسر کشور تبدیل شد. این قیام همه‌گیر، عمدتاً توسط ارتش هدایت و برنامه‌ریزی می‌شد.
تظاهرات ضد دولتی با پخش شدن خبر اخراج لازلو توکس، کشیش مجارستانی که دولت وی را متهم به تحریک نفرت قومی کرده بود، آغاز شد. مجارستانی‌های مقیم رومانی به نشانه حمایت، آپارتمان او را محاصره کردند و ساعاتی بعد، دانشجویان به طور خودجوش به تظاهرات پیوستند، اندکی بعد، اعتراضات به یک تظاهرات عمومی ضد دولتی تبدیل شد. نیروهای نظامی و پلیس در دسامبر ۱۹۸۹ به سوی تظاهرکنندگان تیراندازی کردند و مردان، زنان و کودکان را به گلوله بستند.
پس از روزها تظاهرات، در سخنرانی چائوشسکو در ۲۱ دسامبر ۱۹۸۹معترضان شروع به مسخره کردن او و سخنانش نمودند. روز بعد، شورشیان تمام شهرهای بزرگ کشور را تصرف کردند و ارتش در همان روز طی عملیاتی، نیکولا و همسرش النا چائوشسکو را دستگیر کرد. در ۲۵ دسامبر۱۹۸۹ هر دو آنها در دادگاه محاکمه شدند و در همان روز به اعدام محکوم و به جوخه تیرباران سپرده شدند.
سقوط چاوشسکو، حاصل تلاش خیزش مردمی و پایداری آنها برای حصول نتیجه و هدف بود. از هیچ فرد یا گروه خاصی به عنوان رهبر(ان) این قیام نام برده نمی‌شود؛ اما، بدون شک، ارتش رومانی نقشی پررنگ و غیر قابل انکار در این پیروزی و سقوط دیکتاتور بزرگی چون چاوشسکو داشت.

نتیجه‌گیری
آنچه در تحلیل هر خیزش و جنبش انقلابی اهمیت دارد، بررسی دقیق عوامل مؤثر بر پیروزی یا شکست اعتراضات است. عواملی چون هدف از برپایی اعتراضات، آیا اعتراضات به جنگ با یک نظام حکومتی تمامیت‌خواه (چون حکومت چاشسکو یا نظام تا دندان مسلح جمهوری اسلامی) می‌رود یا هدف آن ایجاد تغییر و برکناری رئیس‌جمهور در یک سیستم نیمه دموکراتیک است مانند آن چه در قیام شکست‌خورده گوآیدو علیه مادوردر ونزوئلا و یا قیام پیروزمند مردم سریلانکا که با تغییر ریاست‌جمهوری به هدف خود نایل شد.
هدف خیزش کنونی در ایران، مانند بهار عربی که به سرنگونی رژیم‌های استبدادی در کشورهای عربی انجامید، سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است که بیش از ۴۳ سال است در ایران مستقر شده است.
عامل دیگر، میزان و گستره همکاری نیروهای نظامی، به ویژه ارتش، با معترضان است. یکی از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ همکاری ارتش در روزهای پایانی مبارزات و پیوستن آنها به مردم بود.
موضوع «رهبری»، اگرچه عاملی بسیار مهم و تعیین‌کننده است، اما تنها یکی از عوامل زیربنایی متعددی است که منجر به پیروزی یا شکست قیام‌های مردمی می‌شوند.
پیروزی انقلاب ۵۷ حدودا ۱۵ سال به طول انجامید (از ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷). قیام کنونی نیز ممکن است سالها به طول بیانجامد. این قیام به جای «رهبری» به «ائتلاف» فعالان سیاسی خارج و داخل کشور نیاز دارد؛ افرادی که تاکنون توانسته‌اند مردم را در قالب تجمع در حمایت از معترضان متحد کنند. آنها تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند تا اعتراضات را در مسیر درست هدایت کنند. در کنار آنها باید به حمایت دیپلماتیک و سیاسی دولت‌های خارجی و از همه مهمتر نقش ارتش در پیوستن به مردم و به دست گرفتن هدایت مبارزات داخلی امیدوار بود.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

یک پاسخ

  1. اگر به عنوان یک ایرانی حق یک رای را داشته باشم و توسط تمامیت خواهان و انحصارطلبان تکفیر نشوم رای من به وکالت تا سرنگونی جمهوری اسلامی به تنها شخص مورد اعتمادم در این زمینه شاهزاده رضا پهلوی است.
    باور دارم دیگرانی هم هستند که به شاهزاده رضا پهلوی بسیار بیشتر از احزاب دوتا و نصفی و قبیله ای-خانوادگی اعتماد دارم.
    حال اگر دیگرانی هم هستند که باور دارند حزب شان یا خودشان محبوبیت و مقبولیت دارند می توانند به جای تخریب و تحقیر و توهین و کنایه و … خود را به معرض داوری مردم بگذارند و حتی اگر شورای رهبری هم بخواهد تشکیل شود وزن کشی ضمنی قبل تر شده باشد

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

جامعه ایران را می توان از نظر سیاسی به سه طیف مخالفان، موافقان و قشر خاکستری تقسیم کرد. باید گفت که مخالفان کسانی هستند که معتقدند جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیر است و باید برود. موافقان

ادامه »

دکتر بیژن عبدالکریمی جزو معدود اندیشمندان و فلسفه‌ورزانی است که اغلب تلاش می‌کند اخلاق‌مدارانه، در اندیشه‌ورزی و کنشگری‌اش، با پرهیز از رادیکالیسم و اتخاذ

ادامه »

بسیاری از شهروندان و بازیگران اقتصادی اعم از مصرف‌کننده، سرمایه‌گذار، تولیدکننده از خود می‌پرسند که چرا با هر تکانه در

ادامه »