بخشی از اعتراضات مردم عراق و لبنان معطوف به «جمهوری اسلامی» است؛ که البته در ادبیات معترضان «ایران» نامیده میشود.
در واقعیت تفکیک بین نظام جمهوری اسلامی٬ ایران و مردمش تنها در ذهن ما ایرانیهاست که رخ میدهد٬ برای مردم دنیا٬ خصوصا مردم منطقه٬ تفاوتی بین ایران، ایرانی و جمهوری اسلامی نیست.
نفرت مردم منطقه از «ایران» در حقیقت مربوط به سالهای اخیر و اوج تفکر «آخرالزمانی» «افزایش عمق نفوذ استراتژیک» نیست.
اولین بار سال ۸۹ در مواجه با یک دانشجوی فلسطینی در مالزی٬ همانطور که در ذهنم مشغول به محاسبه میزان هزینه مادی و معنوی که ایران برای حمایت از «مردم فلسطین» پرداخته است بودم٬ با برخورد تند او مواجه شدم. دانشجویی عصبانی که معتقد بود «اگر شما ایرانیها دست از سر ما بر میداشتید٬ ما به صلح میرسیدیم.»
تجربه مراوده چهارساله با پناهجویان سوری و مهاجران عراقی نیز نتیجه جز دیدن نفرت از نام ایران٬ ایرانی و جمهوری اسلامی در چشمهای ایشان نداشت.
سالها هزینههای بیحساب جمهوری اسلامی برای ساخت مدرسه٬ بیمارستان٬ خانه و جاده در کشورهای تحت «نفوذ استرانژیک» جمهوری اسلامی نیز نتوانسته است از میزان نفرت مردم این کشورها بکاهد.
آنچه اما این بار در جریان اعتراضات دو کشور عراق و لبنان توجه جلب میکرد نه فقط شعارهای پرتعداد علیه ایران که شادی مردم ایران از این شعارها بود.
ویدئوهای حاوی تصاویر از معترضان عراقی و لبانی که خواستار خروج «ایران» از کشورشان هستند٬ مرگ آیتالله خامنهای را میخواهند و حتی پرچم ایران را میسوزانند٬ بارها و بارها توسط ایرانیان همراه با جملات در تایید و تشویق در شبکههای اجتماعی بازنشر میشوند.
تصاویر حمله معترضان عراقی به کنسولگری ایران در کربلا٬ پایین آوردن پرچم ایران از فراز این ساختمان و به اهتزاز درآوردن پرچم عراق نیز از جمله تصاویری بود که از سوی ایرانیان با استقبال مواجه شد.
ایرانیان نشان دادند که در این زمینه٬ مانند مسائل پرشمار دیگر٬ ملتی یگانه هستند.
مرگ بر خامنهای
بخشی از خشم مردم عراق و لبنان معطوف به رهبر جمهوری اسلامی است٬ فردی که با ایده «احیای تمدن اسلامی» و «افزایش عمق نفوذ استراتژیک» به دنبال گسترش مرزهای ایران از افغانستان و پاکستان تا ساحل دریای مدیترانه است.
مردم معترض در این دو کشور بارها تصاویر آیتالله علی خامنهای را به آتش کشیدند٬ علیه او شعار دادند و مورد استقبال ایرانیان قرار گرفتند.
یکی از دلایل این استقبال میتواند هزینه زیاد انتقاد از رهبر جمهوری اسلامی در داخل کشور باشد.
کوچکترین انتقادی از رهبر جمهوری اسلامی در داخل کشور از سوی منتقدان یا مخالفان رویکرد آیتالله علی خامنهای حداقل به دو سال زندان با اتهام «توهین به رهبری» مواجه میشود؛ اما مردم کشورهای دیگر این روزها و شبها در خیابانها علیه او فریاد میزنند.
تصویر رهبر جمهوری اسلامی و بنیانگذار آن در ایران حرمتی در حد اوراق قرآن دارد؛ یکی از عمده انتقداتی به جنبش سبز از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی صورت گرفت٬ انتشار پی در پی تصویر عکس آیتالله خمینی زیر پای معترضان بود.
حال تصویر آیتالله خامنهای زیر پای معترضان در عراق و لبنان است؛ کاری بخشی از ایرانیان در سودای آن هستند اما امکان آن را ندارند.
حمله به سفارت ایران
گذشته از احساس و قضاوتی که در مورد جمهوری اسلامی داریم٬ کنسولگریها یا سفارت خانهها در کشورهای دیگر خاک کشور ایران به شمار میآیند.
با این حال اما ما اخبار حمله معترضین به کنسولگری ایران در کربلا را٬ فارغ از اینکه حمله کنندگان به آن منتسب به کدوم گروه هستند٬ با هیجان دنبال میکنیم.
یکی از علتهای این امر را باید در رویکر جمهوری اسلامی در قبال سفارت خانه دیگر کشورها ریشه یابی کرد.
اذهان ما ایرانیها با خبر حمله به سفارت خانهها آمیخته است؛ سفارت آمریکا٬ انگلیس٬ فرانسه و عربستان٬ به هر بهانهای آماج حمله هواداران جمهوری اسلامی است.
در طی چهل سال گذشته بارها به سفارت خانههای مختلف در ایران حمله شد و از تریبونهای رسمی از این حمله دفاع شد.
ما هزینههای هنگفتی نیز برای تعدی به سفارت خانه کشورهای دیگر در ایران پرداختهایم؛ با توجه به این شرایط چرا نباید معترضان به سیاستهای جمهوری اسلامی در کشوری دیگر حق حمله به سفارت خانه یا کنسولگری ایران را نداشته باشند؟ و چرا نباید ما از این حمله شاد نشویم؟ مایی که خود با سیاستهای توسعه طلبانه جمهوری اسلامی تضاد منافع داریم.
پرچم ایران زیر پای معترضین
مردم ایران چهل سال پس از انقلاب و تغییر پرچم٬ هنوز صاحب یک پرچم واحد نشدند.
جمهوری اسلامی٬ هوادارانش و بخشی از مردم پرچم رسمی کشور را نماد آن میدانند؛ هوداران پادشاهی و سازمان مجاهدین پرچمی با نشان شیر و خورشید را به اهتزاز در میآورند و بخش دیگری از اپوزسیون پرچم سه رنگ بدون نشان.
اما این پرچم برای مردم داخل ایران نیز هنوز هویت بخش نیست٬ کما اینکه در طول اعترضات کوی دانشگاه٬ جنبش سبز و دی مال سال ۹۶ نیز مردم پرچم به دست نگرفتند؛ برخلاف آنچه که در عراق و لبنان میگذرد.
حتی در ترکیه نیز پرچم به عنوان نماد وحدت بخش ملی٬ نقشی اساسی در تمامی اعتراضات دارد٬ اما در ایران نه.
از سوی دیگر ایرانیها عادت دارند به دیدن پرچم کشورهای مختلف زیر پایشان یا در حال سوختن. در کشوری که نمایندگان مجلس در صحن علنی پرچم کشور دیگر را به آتش میکشند٬ چشمها به تصویر دیدن سوختن پرچم عادت میکند.
ما نه این پرچم را آن خود میدانیم٬ نه آن کنسولگری را و نه حتی رهبری را که با خشم و غضب بر زبان معترضان عراقی و لبانی میآید. در اذهان ما این نامها به صورت اتوماتیک تبدیل میشود به «جمهوری اسلامی» که با ایران تفاوت دارد.
جمهوری اسلامی همچنان بعد از گذشت چهل سال برای ما معادل ایران نشده است و با رویکری که در پیش گرفته است٬ روز به روز فاصله بیشتری نیز با آن پیدا میکند.
View Comments (30)
به امید سرکوب شدن دیکتاتورها و دزدان اموال مردم ایران سر نماز دعا کنین انشالله به حق اسلام نابود بشند .
ساده بگم یه جماعتی بفهمند، کسی که با این مطلب حال نمی کند، دلی در گرو آن جمهوری اسلامی دارد.
حالا برو ببین با خودت چند چندی ?
برادر ناشناس ایشان خیلی مشخص و به صراحت حرف دلشان را زده و بلکه آنرا تیتر کرده است که همه از دور و مقاله را نخوانده هم بفهمند چه خبر است : " وقتی از شعار مرگ بر ایران شاد می شویم " .تقصیری اگر هست به گردن ما مخاطبان است که کمی دیر متوجه می شویم . والا همنوائی خانم نویسنده با تبلیغات رسمی عربستان و آمریکا و........دیگر بستگان آنها که از روز هم روشن تر است . اینطور که پیش می رود خیلی یکه نخورید که سایت زیتون هم از سانسور یواشکی و کم اثر کردن کامنتهائی که گزنده ترند به تدریج به برچیدن همه آنها گام بردارد !
سلام جناب ناشناس
اینگونه نیست که فرمودید. اگر میشناختید میدانستید که کار ما از این حرفها گذشته، آن زمان هم که نگذشته بود مانند اکنون اهل این حرفها نبودیم وگرنه کارمان به اینجا نکشید که کشید.
این مطلب سه بخش است که برای نوشته دیگری نوشته بودم. ولی دیشب از شدت خستگی و سردرد بخطا بخش یکم را اینجا گذاشتم و بعد که دیدم اشتباه شد یادداشتی دادم و خواهش کردم نشان ندهند زیرا مال جای دیگری است. ولی می بینم که نشان دادند (در هر حال سپاسگزارم).
نمیدانم با آنچه عرض کردم پیش حکومت مقدس جا باز میکنم یا چه کس دیگری؟ به نظر خود واقعیت هایی را نوشتم که توجه به آنها بسیار مهم است. پیداست شما نظر دیگری دارید. خواهشمندم (چنانچه صلاح بدانید) راهنمایی فرمایید تا دیدگاهم را اصلاح کنم و از این ننگ پاک شوم !
آذران خانم انشای پر احساس ولی چند پهلویی بود. حتما از آن دسته انساتهایی هستید که میخواهید در دل همه جا باز کنید. منظور اینکه مخاطبتان را با آدرس مشخص خطاب نکردید.
سلام
1. این گونه کنشها را باید جدی گرفت و روشنگری کرد. آقای خمینی و باند حزب الله تبلیغ گسترده ضد ایرانی پیش گرفتند که هنوز ادامه دارد. از جمله در همه فیلم های صدا و سیما بر نقشهای فرومایگان نام ایرانی میگذارند و بر خوبان نام عربی! همه چیز را فدای «اوجب واجبات» یعنی حکومت و قدرت کردند و باعث دلسردی و ناامیدی عمومی شدند. هرکه با حاکم باشد خودی است، هرکه خواهان حقوق شهروندی برای همه ایرانیان است اگر آخوند و آیت الله هم باشد با او برخورد میشود. ناآگاهان هم به جریانهای ضدایرانی داخل و خارج گرایش یافتند.
2. ناآگاهی ما هم زمینه میدهد. کاش ناآگاه بودیم ولی برداشتمان وارونه نبود. میهن دوستی ایرانی در این روزگار، نخست در آذربایجان، بویژه تبریز آن هم در برابر ترکان عثمانی سپس در برابر روسها نمود یافت. ولی در این دهه ها ناآگاهانی ایران دوستی را فارسگرایی و پان فارسی میخوانند ! نام پارسی یا فارسی، هم در پیوند با تیره پارس در جنوب ایران است و هم با کل ایران. زبان پارسی دری بیشتر در بخارا و پیرامون آن ریشه دارد تا از تیره پارس در جنوب. درباره این نام بسیاری در اشتباه هستند و بدخواهان هم سؤاستفاده میکنند !
3. نمیدانم دوست داشتن کورش و سخن گفتن از او چرا بد است؟ مگر کورش تنها برای تیره پارس بود؟ مگر تنها یهودان از پشتیبانی ایرانیان بهره بردند؟ یهودان اگر میتوانستند چنان شاهنشاهی را در اختیار بگیرند که دچار آن همه مصیبت نمیشدند. ادیبان و تاریخدانان لبنان و مصر و برخی جاهای دیگر بیشتر از ما بزرگان ما را میشناسند و ارج مینهند. هیچ انسانی بی خطا نبوده و نیست. ولی کسانی از خود ما از روی ناآگاهی ضد خود تبلیغ میکنند !
مقاله در مورد نقش جمهوری اسلامی در این کشورها و بازتابش در میان مردم این کشورهاست. نه در مورد داعش و عربستان وتایید یا رد اون. موضوع چیزدیگست .این نشان ندیدن نیست.
مقاله درباره ایران بود و شعارعلیه ایران وجمهوری اسلامی و نقش و دخالت آن و بازتاب این اقداماتش درمیان مردم کشورهای تحت نفوذش..ادعا نکرده بود که داعش خوبه یا سیاست های دولت عراق مشکلی نداره.
این هم نظر شماست
دوستان گرامی ما به طور معمول در مواجه با نظر مخالف خود موضع واکنشی می گیریم و واز نظر موافق خود خشنود می شویم .این است که علی الاصول عزیمت از نظر فعلی به سمت نظری که بیشتر مطابق حقیقت باشد همواره علاوه بر رعایت برخی ملزومات منطقی و متعارف به نوعی تعهد اخلاقی هم نیاز دارد که با انواع منافع ملی ، سیاسی ، مذهبی قومی و....تداخل پیدا می کند .این است که گفته اند هرکس اول کلاه خود را قاضی بگیرد !
کل نوشته و مجموع مشاهدات و مراودات خانم ایکدر نشان می دهد که ایشان از شعار " مرگ بر ایران " واقعا" شاد شده اند . اگر نه می تواند ضمن احترام به خوانندگانش در بحث شرکت کرده و به اصطلاح بد گمانی هارا بر طرف کنند ! ایشان از قول دانشجوی عصبانی فلسطینی نقل کرده است " اگر شما ایرانی ها دست از سر ما بر می داشتید ، ما به صلح می رسیدیم " ! حالا خدا وکیلی نظر این دانشجوی فلسطینی باز گوئی مطالب نیویورک تایمز ، لوموند ، اشپیگل ، بی بی سی ، سی ان ان ( از میان رسانه هائی که متاسفانه هنوز نزد برخی نیمچه اعتباری دارند ) و رسانه های لوس آنجلسی خو دمان و همه اینها نشر دهنده تبلیغات و طرفندهای ناتان یا هو ی معرکه گیر است و یا نظرات به تکرار اعلام شده نه فقط جناحهائی مثل حماس و حزب الله بلکه تمام رهبران فلسطینی از جمله محمود عباس است که همگی بر عدم تمایل اکید دولت اسرائیل ، به ویژه بعداز ترور اسحق رابین ، به صلح و سازش تاکید کرده و می کنند ؟ از استاد محترم آقای برقعی انتظار است از نام و قلم خود در تنویر افکار و تذکر به سایتی مثل زیتون همچنان فعال باشند .سایت " ملی - مذهبی " که مدتهاست به خاطر نوعی مماشات حتی به اندازه نشریات داخل کشورهم جسارت انتقادات اصولی به گروهای فاسد درون حکومتی از خود نشان نمی دهد .