هیچ یادداشتی ناراحتکنندهتر از این نیست که از فحوای آن بوی حمایت از حاکمیت جمهوری اسلامی استشمام شود که همهاش دلال بازی و مافیای ساختهشده از دلارهای نفتی و سرکوب مردم است. اما هیچ اقدامی هم بدتر از این نیست که زمینهساز شرایط و آیندهای باشیم که بعد از سی سال به این واقعیت برسیم که دوباره به نقطه صفر بازگشتهایم.
نامه سی فعال سیاسی به دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا یادآور آخرین سری از کارتون تام و جری است که یک جوجه زرد رنگ نیز به نقشهای سه گانه این کارتون اضافه شد. جوجه نادان تازه وارد که قاعده بازی و خطرناک بودن بازی جوجهها با گربهها را درک نمیکند، اشتیاق زیادی دارد تا هم بازی گربه شود و مسیر دهان گربه را تا به انتها طی کند.موش در این بازی همه تلاش خود را به کار می گیرد تا جوجه را از خورده شدن نجات دهد اما ندانم کاری جوجه سر به هوا و تلاشهایی که نهایتا منجر به خوردن او میشود در سراسر فیلم پایان ندارد.
نوشتن نامه به ترامپ حاوی خطاهای استراتژیک خطرناکی است به بزرگی اشتباههای جوجه زرد کارتون تام و جری. خطاهایی که ممکن است زمینهساز یک بازی سراسر باخت علیه مردم ایران شود.
نادیده گرفتن نقش اسراییل و سعودیها
نامه سی تن به نحو ناشیانهای مسئولیت همه مسائل بغرنج و تاریخی خاورمیانه را متوجه جمهوری اسلامی میبیند و حتی اشارهای به اسراییل و توطئههای عربستان سعودی علیه مردم منطقه ندارد. آنها حتی هنوز وارد این عرصه نشدهاند که اتحاد جدید عربستان و اسراییل بخش مهمی از بازیهای منطقهای را شکل داده که نه علیه جمهوری اسلامی که علیه هویتی به نام ایران است.
اشاره نامه سی تن به موشکهای بالستیک ایران بیارتباطترین بخش نامه است. نوشتن نامه به ترامپ و اشاره به طرحهای موشکی تردیدهایی را ایجاد میکند و موضوع را اندکی پیچیده و مشکوک میکند.اصرار بر محدود کردن فعالیت موشکی ایران یک درخواست صرفا اسراییلی با حمایت عربستان سعودی است تا تنها برتری احتمالی ایران در مقابل شیوخ تا دندان مسلح منطقه کارایی خود را از دست بدهد.
هنوز هیچ کس نمیداند موشکهای ایرانی در یک کارزار واقعی کارایی بیشتری از موشکهای صدام حسین داشته باشد. اما مطرح کردن موضوع طرحهای موشکی ارتباطی به چنین نامهای ندارد. به همین دلیل این نکته به ذهن متبادر میشود که نیتهای دیگری در پس این نامه فعال بوده است و امضا کنندگان نامه در بازی کسانی قرار گرفته اند که لهجه فارسی ندارند.
تحریمها
اکثریت مردم ایران با قاطعیت معتقدند هر کسی که طرفدار برقراری تحریم باشد از آنان نیست. بدیهی است که درخواست تحریم فرماندهان سپاه یا تحریم امپراطوری مالی رهبر ایران که ردی از آن در جایی دیده و گزارش نشده است منجر به برقراری تحریم علیه نهادهای دولتی ایران میشود که مردم ایران را بیش از پیش درگیر میکند. این در حالی است که تحریم های قبلی تقریبا هنوز برقرار هستند.
احتمالا این سی تن نشنیدهاند که اطلاعاتیها و امنیتیهای ایران مانند همه اطلاعاتیهای سراسر جهان، با دهها پاسپورت و نامهای جعلی و حتی پاسپورتهای دو تابعیتی به هر نقطهای از جهان سفر میکنند و ردیابی آنها تقریبا غیرممکن است. دشوارتر از ردیابی آنها ردیابی اموال و شرکتهای آنان است که بیشتر در خود ایران فعال است اما بیتردید درخواست برای باز کردن پروندهای علیه آنان فقط توجیهگر برقراری تحریمهایی میشود که توان ملی را به یغما میبرد.
هر چند سیاستهای داخلی جمهوری اسلامی ایران به لحاظ سرکوب انواع آزادیهای فردی و اجتماعی به غایت بد ترکیب و غیر قابل دفاع است و بهشدت در بیحیثیت کردن نام ایرانیان و ایران در عرصه جهانی نقش داشته است٬ با این احوال ٬ قضاوت پیرامون جزییات بازی منطقهای ایران چنان دشوار است که شاید لازم باشد تاریخ در مورد آن قضاوت کند.
ایران مقصرتر است یا سعودیها
برای فهم اینکه واقعا کدام کشور در منطقه خاورمیانه از متحجرترین اقشار سیاسی و مذهبی حمایت و جریانسازی کرده است توجه به تاریخچه سیاستهای عربستان سعودی در منطقه بسیار لازم است. درست است که طی ۳۵ سال گذشته از افغانستان ٬ لبنان٬ عراق٬ سوریه ٬ بحرین٬ و امروز یمن هرجا که عربستان سعودی حضور داشته وزارت اطلاعات ایران یا سپاه قدس ایران هم حضور داشته است. اما این امنیتیهای عربستان سعودی یا جریانهای داخلی و غیر دولتی عربستان سعودی بودند که قربه الی الله از القاعده و طالبان حمایت کردند و شمال پاکستان و جنوب افغانستان را برای مدت چهل سال به خاک و خون کشیدند. سعودیها با حمایت مالی و لجیستیکی از تشکیلاتی که بریگادهای حملات انتحاری تربیت میکردند عملا مسئول کشته و تکهپاره شدن صدها هزار شهروند عراقی سوری افغانی پاکستانی بوده و هستند و هیچگاه سندی در جایی منتشر نشد که ایران در این اغتشاشهای هولناک منطقهای نفت بر روی آتش ریخته باشد.
آنچه که در نامه به ترامپ فهمیده نشده این است که امنیتیهای ایران در اکثر موارد با تسبیح و دعای کمیل و نماز جماعت و روضهخوانی و رساله احکام و اصول کافی کار نفوذ در کشورهای هدف را آغاز میکردند و اقدامهای امپریالیستی انجام میدادند، اما سعودیها به عنوان رهبر جهان عرب و خادمین حرمین شریفین همواره با حمایت از افراطیترین جریانهای قبایلی یا مذهبی خود را در منطقه درگیر میکردند.
پیچیدگیهای ترکیب رفتار امنیتیها و سپاه در ایران و منطقه بسیار دشوار است٬ تا حدی که قضاوت پیرامون برآیند این رفتار فقط در یک ظرف زمانی طولانی مدت امکانپذیر است. برای مثال٬ همان برادران سپاهی که با باتوم و میلگرد از تظاهرات مردمی در خیابانهای تهران استقبال می کردند در عراق جلو نفوذ داعش به سوی مرزهای ایران را گرفتند. قضاوت پیرامون درست یا غلطبودن استراتژی همین امنیتیها در سوریه حتی دشوارتر است٬ اما این قدر بدیهی هست که بفهمیم اگر بشار اسد به عنوان عروسک خیمهشببازی ایران سقوط کرده بود هر دو عراق و سوریه با هم تبدیل به منطقهای مطلقا غیر قابل کنترل میشدند و کنترل غرب کشور ایران یا حتی خوزستان بس دشوار می شد .
کاش دانش منطقهای کسانی که نامه به ترامپ نوشتند در حدی بود که میفهمیدند این بازی ایران نبود ٬ بلکه بازی پیچیده و هولناک عربستان سعودی و شیوخ و نهادهای مذهبی عرب خلیج فارس بود که سیلاب داعش را به راه انداخت و عراق و سوریه را جاروب کرد. فقط حساب سعودیها٬ وهابیهای میلیاردر و نیز موسسات مالی قطریهاست که توان تجهیز داعش را با صرف میلیاردها دلارنفتی را دارا بود و چه بسا هست. حال چگونه است که در چنین شرایطی ایران متهم به کشورگشایی و نیات امپریالیستی میشود اما اشارهای به حمایتهای سعودیها از القاعده و داعش و سنیهای افراطی نمیشود.
چرا در نامه به ترامپ از او درخواست نکردند در کنار محکوم کردن جمهوری اسلامی٬ رسیدگی به پرونده سعودیها در جریان حملات یازده سپتامبر را تسریع کند تا ریشههای اصلی داعش سلفی در کل منطقه بازنگری و خشک شود.
درست است که جمهوری اسلامی داعش شیعی است ٬ اما وقتی نامه به ترامپ مینوشتند این را نمیدانستند که تجهیز دهها هزار نفر از نفرات داعش در شمال سوریه زیر نظر ماهوارهها و شبکههای امنیتی کشورهای عرب به علاوه اسراییل و آمریکا انجام شد، اما هیچیک از منابع امنیتی منطقه از جابهجایی هزاران نفربر و تویوتای متعلق به داعش گزارشی در جایی منتشر نکردند در حالیکه ایران مطلقا نقشی در این بازی کثیف علیه مردم مظلوم منطقه نداشت.
اما هرچه هست سعودیها برای زمین زدن رقیب ایرانی خود فقط هزینه جلیقههای انتحاری در عراق و سوریه و افغانستان را نمیپردازند. آنها کمکهای کلانی هم به روندهایی میکنند که قرار بود داعش انجام دهد و نتوانست. یعنی بزرگکردن تهدید ایران. و راه انداختن دوباره تهدید نظامی به جای دیپلماسی.
در نهایت٬ اگر تلاش سعودیها برای سرنگرفتن توافق هستهای ایران به جایی نرسید ٬ ولی آنها هنوز پول خرج میکنند٬ اما برای از هم پاشیدن این توافق و تشدید تحریم ایران. نوشتن نامه به ترامپ که هنوز هیچ بخشی از سیاست خارجیاش معلوم نیست، شبههی افتادن در بازی سعودیها را به ذهن متبادر میسازد. البته هر قدر اوضاع پر تنشتر و نا آرام باشد بیتردید برادران سپاه و هزاران شرکت وابسته آنها سود خواهند برد و مردم با آموزش و تغذیه و آرامش و بهداشت و فرهنگ کمتر و اعصاب خردتر بازنده خواهند بود.
پینوشت: بخشهایی از این یادداشت را از یکی از نوشتههایم در سایت روزآنلاین با عنوان« شعبه کیهان در اپوزیسیون» وام گرفتهام.
View Comments (22)
اولأ احمد باطبی ادعای رهبری اوپوزیسیون و امثالهم رو نداره وفقط یکی از ۳۰ نفر امضا کننده هاست، ثانیأ بخاطر همون پیراهن که خیلی ها جرأت بالا بردنشو ندارند کلی زندانی کشید، ثالثأ شما که راه ایشونو نفی میکنی چه راه دیگه ای سراغ داری؟
با پوزش ، بنده اصلا شناختى نسبت به اين سى نفر ندارم و در مورد نامه هم نظر ندارم ، اگر اينجا كامنت نوشتم فقط نسبت به اظهارات نويسنده محترم اين مقاله است . و اما در مورد احمد باطبى ، اگر اشتباه ميكنم ، اولا مرا اصلاح كنيد و دوما معذرت ميخواهم كه اشتباه نوشتم ( تاكيد ميكنم اگر اشتباه نكنم ) اين اقا نامه اى به شاهرودى نوشته بود و در انجا از چه شكنجه هايى بر او انجام داده اند كه تعداد و چگونگى ان شكنجه ها را برشمرده بود ، بنده بياد دارم كه نوشته بود دندانهايم را شكستند و سرم را ( درون توالت پر از اب و مدفوع ) ميكردند و ان منجلاب را به من ميخوراندند . هرگز شاهرودى ايت الله ِ با تقواى مجتهد ِ داراى حق اجتهاد و هدايت شيعيان ، پاسخى نداد و ( ان نوشته را رد نكرد ) حالا با خود ميگويم ، ايا كسيكه هيچيك از اين رذالتها را تحمل نكرده و با نوشتن در انترنت ، ميتوانم در مورد او براحتى ادعا كنم و تعيين تكليف كنم ؟ ببينيد من چقدر بى مسئوليتم كه به چنين انسانى فقط چون با من مخالف است ، هرچه ميخواهم مينويسم . چرا قوه قضائيه مدعى پيروى از عدالت على بن ابى طالب ، اجازه داد با او چنين كنند ؟ در قران است كه الله ( دوست ندارد ) كسى را كه با فرياد حرف بد بزند ، يعنى فحش بدهد ، ( الا مَن ظُلَم ) مگر كسى كه به او ظلم شده است . وقتى گفته دوست ندارد يعنى شخص مستثى را ( دوست دارد ) . امروز افرادى ، خود را از فرستنده قران بالاتر ميدانند و به مظلومى كه فرياد ميكند ، بد ميگويندو بازداشتش ميكنند . مگر مبناى حكومت اسلامى ادعايى اقايان ، نبايد قران باشد ، چرا از اين ايات ميترسندو معرف اين ايات را شكنجه ميكنند . مرا ببخشيد ، فقط انچه كه در مورد اين شخص به يادم امد را نوشتم . خدانگهدار
بسیار عالی خانم روستایی
طرف به خاطر بالا بردن یک پیراهن و مدتی بازداشت خودش را پبشناز اپوزیسیون می داند. توهم بی پایان!!
درود خانم روستايي، با نوشته شما موافقم و ممنونم از توجهتان به نامه اي كه مي تواند به ناداني؛ بهانه اي مضاعف به ناداني ورزي بدهد.
خانم روستائی،
بنده به نوبه خود با تمامی دیدگاههای شما موافقم، لیکن شما نفرمودید مردم ایران چگونه میتوانند آزادی و احترام و هویت از دست رفته خود و زندگی مرفهی رو که لیاقت آن را دارند دوباره باز یابند و کشور خود را از شر ذلت و تباهی دیکتاتوری ۳۸ ساله جمهوری اسلامی و شبکه مافیائی سیاسی نظامی رهبری خلاص کنند. چنانچه پس از انتخاب خاتمی دیدیم که جناح به اصطلاح اصلاح طلب و مغلطه بازان ملی و مذهبی
(که روزگاری نه چندان دور خود عامل نشر ارتجاع و سرکوب بودند) هیچ قدرت اجرائی برای انجام اصلاحات ادعائی خود ندارند و مرعوب نظام مافیائی رهبری هستند و این نظام کمال استفاده را از آنها (درعرصه جهانی وقتی که در اثر فشار بیرونی جایگاهشان را در خطر می بینند و به نرمش قهرمانانه میافتند و عرصه داخلی بعنوان سوپاپ تخلیه فشار) میبرد. رژیم انحصار گر ولایت فقیه به دفعات نشان داده که هیچ قصدی جهت انجام اصلاحات و واگذاری ذره ای از حاکمیت حتی به قیمت نابودی کل (که خود نیز جزئی از آن است) را ندارد.
در ضمن از روز اول، اهداف تعریف شده این رژیم (مبارزه با استکبار، صدور انقلاب، نابودی اسرائیل، حاکمیت مستضعفین و...) با منافع ملی ایران که تابع فاکتورهای تاریخی، نژادی و ژئوپولیتیک منطقه ای (آسیای میانه و قفقاز) در تعارض مطلق است. این اهداف صرفأ جهت خلق یک بستر ایدئولوژیک برای ایجاد یک تابو بمنظور تحمیق واعمال دیکتاتوری بر مردم به وجود آمده اند.
نکته آخر اینکه صرف نظر از رقابت منطقه ای که امری رایج در همه جاست، دشمنی منطقه ای و رواج وهابیت و سلفی گری و اتحاد عربستان و اسرائیل معلول شعار صدور انقلاب و نابودی اسرائیل بوده و هست.
خانم روستایی عزیز! نخستین کسی که چنین درخواستی از ترامپ کرد حسین شریعتمداری خائن بود.
تسخیر مدرن
بهترین کامنتی که میتوانم زیر این نوشته بنویسم اینه که من اعتقاد دارم که جهان اسلام مورد حمله آمریکا وروسیه و غرب قرار گرفته آن هم به شیوه بسبار زیرکانه و مدرن ،و صاحب این حرف متوهم به نظر خواهد آمد مگر اینکه جواب این دو سئوال داده بشه که چرا و چگونه؟!
جواب چرای آن خیلی ساده و در معنی فریضه کفایی جهاد در اسلام است .و معنی جهاد جز این نیست که تا زمانی که همه این کره خاکی زیر حکم اسلام و احکام اسلامی اداره نشود بر دسته ای از مسلمانان واجب است که برای رسیدن به این مهم جهد کنند .
خیلی کوتاه و مختصر اینکه سازمانهای امنیتی مدرن که صاحبان آنها قدرتهای امنیتی هستند و به حکم مدرن بودنشان بعید مینماید که تهدیدهای احتمالی را مطالعه نکنند و برای رفع آن تدارکی نبینند .همانها میدانند که رفاه حاصل از عصر تکنولوژی مسلمان را بر این اساس که نیازهای اولیه اشان مهیاست به سوی فراگیری کامل دین خود کشانده و در راه تکامل ایمان خویش فروگذار نخواهند کرد و برای غرب راهی جز مقابله با این روند و این تهدید نخواهد ماند و اصول لیبرالیزم خویش را هم نمی توانند زیر پا بگذارند ،حداقل نزد افکار عمومی توابع کشور خویش.
بنابراین چاره چیست و چگونه؟!
جنگ نرم و متوسلل شدن به علوم انسانی از جمله روانشناسی و جامعه شناسی و منطق، آنجا که روابط علی و معلولی در این علم میتواند راهگشای آنه باشد و البته در روانشناسی و آشنایی با مسائلی همچون خودآگاه و ناخودآگاه و تداعی و ..و جامعه شناسی و آنجا که جواب این پرسش را به پرسشگر میدهد که انقلاب چگونه رخ میدهد و آیا میتوان انقلاب مورد دلخواه خود را در مکانی بازسازی کرد و البته علم سینما و جواب دادن این پرسش که چگونه میتوان یک ماجرا را به گونه ای پیش برد که طبیعی جلوه کند .چیزی که من نقشه خدامنشش میخوانم .ایجاد موانع روانی برای جلوگیری از درک وجود توطئه و غیره و شک زدایی و صد البته دشمنیهای ساختگی و.....
و بیت شعری که من مناسب حال سیاستمداران امروز خاورمیانه که دین و کشور و ملت خود را فدای پست و مقام و حسابهای ملیاردی کرده اند را گفته ام
هر که سنگ دین به سینه میزند تو دیندارش مدان شاید او با دین دین سر می برد
غرب و روسیه دوراه برای برداشتن این تهدید تدارک دیده اند 1.گرفتن زمام امور کشورهای اسلامی و ایجاد جنگ بین مسلمانان و ایجاد ویرانی و آوارگی برای جلوگیری از وجود رفاهی که ذکر آن رفت
2.تهیه پروژههای جداگانه برای زدن ریشه هر یک از عقاید اسلامی که رسانه ها از طریق تاثیر گذاری بر ناخودآگاه مومنان این نقش را بر عهده دارند و البته حاکمانی که یه نام دین در حال بدنام کردن دین و تیشه زدن به ریشه آنند.
خلاصه کلام اینکه کشورهایی که به تسخیر غرب در امده اند و نائبان غرب در آنها حاکم اند کشورهای زیر اند
ایران (که من داعش دراز مدتش نامیده ام)ترکیه ی پس از اردوغان
مصر .عربستان (به عنوان مهمترین آنها )
یک نمونه به عنوان چگونگی اجرای این نمایشنامه غربی
قبل از ایجاد بهار عربی !ماجرای اوکراین برای برجسته کردن جبهه گیری ساختگی روسیه و آمریکا ترتیب داده شدو با ایجاد بهار عربی تغییرات لازم در خاورمیانه جدید!که از جمله آن میتوان به تجربه کردن حاکمیت اخوانها که هدف آن ، سقط کردن چنین کودکی بود که در شکم مصر بود .ویرانی و آوارگی سوری و عراقیها ازبین بردن قذافی و...
برای درک بهتر از وجود نفشه غربیها برای سوریه، دخالت روسیه و همزمانی آن با آمدن ترامپ طرفدار پوتین!و جلوگیری از پرسش افکار عمومی که چرا آمریکا در سوریه برخلاف قدرتش و حامی اپوزیسیون سوریه ضعیف ظاهر میشود شاید کاف باشد تا خوانند این سطور بهتر بتواند چگونگی ترفندهای سازمانهای امنیتی غرب را درک کند و انکه صحنه انتخابات آمریکا برخلاف ادعای لیبرالیسمیش چگونه مهندسی
میشود با ذکر این مورد که هرگاه لازم آید و معمولا اگر در چهار سال پیش رو جنگی در پیش باشد طبق توصیه سازمانهای امنیتی نامزد دمکرات باید ضعیف عمل کند و نامزد جمهوریخواه بهتر هر چند در انتخابات اخیر ظاهر هدف آمدن یک آدم به ظاهر احمق و سرسپرده روسیه به دلیل آنچه ذکر شد لازم آمد.
در پایان توصیه میکنم اگر لازم آمد و سعی کردید آنچه را گفتم درک کنید به هر آنچه بر میخورید که به شما اجازه قبول این مطلب را نمیدهد کلمه موانع روانی که عقلا و دانشمندان سازمانهای امنیتی شیطان صفت آنها را طراحی کرده اند میتواند کمک کننده باشد.
تز ترفندهای سازمانهای امنیتی میتوانم به موارد زیر اشاره کنم
1.چند تیر و یک نشان .طراحی چند تیر که تلاشگری را که فهم درک را واقیت متوجه تیرهای فرعی کند و از تیر اصلی غافل بدارد
2. لوس کردن قضایای که دلخواه نیستند ،از طریق به افراط یا تفریط کشاندن
3.مشغول کردن به خویش با ایجاد دردسر و..
4.باردار کردن روانی فرد یا جامعه
5.با یک دست دادن و با دیگری پس گرفتن
6.بهره گیری از زمان طولانی برای ایجاد مانع روانی
7.لحاظ کردن روابط علی و معلولی در نقشه های سیاسی امنیتی(این مورد فربب تحلیلگران را در پی دارد )
8.تداعی
درود خانوم روستائى . مقاله خوبى بود مثل هميشه. صدايتان را من خيلى دوست دارم، كاش چند متن كلاسيك ادبى را با صداى بسيار زيبايتان از خود به يادگار بگذاريد.
دوست عزیز در تازه ترین نمود ج ا وخلق واژه گورخواب در میان خیل تباهی ها و در ماندگی ها ...چرا طرح یک نامه نه به دار و نه به بار باید اینگونه عده ای رابراشوبد....
با اصلاح طلبان صادراتی کاری ندارم ...که گرچه در ماتم سرای کنونی مان چون انان تریبونی نداریم ...اما بدانند که جوانان وطن ماهیت شان را شناخته اند...اما خانم روستایی روزنامه نویسی است که به خاطر سنجیدگی تحلیل هایش. ..اعتباری کسب نموده...حق نبود که چنین شتابزده وارد این معرکه شود...سستی استدلال های ایشان در این مقاله که صدر و ذیل ان باهم نمی خواند عیان و اشکار است...من تا قبل این مقاله ایشان را از خیل اصلاح طلبان صادراتی نمی شناختم...
با احترام و تشكر از توجه تان به خواهش بنده . بنده به دليل شناختى كه از ناتوانى خودم در درك موضوعات دارم ، لذا از خودم چندان توقعى ندارم و با اين اوصاف اميدوارم فهميده باشم . بنده نيز ( اگرچه از طرف والى اين وب سايت ) كه اگر اشتباه نكنم موسوم به عباس هستند ، مورد مواخذه قرار خواهم گرفت . اما بر عكس نامبرده كه قطعا معنى مغالطه را نادانسته بكار برد ، مطمئن هستم و دانسته ، كلمه ( خَلط ِ مَبحَث ) را بكار ميبرم و در متن نويسنده محترم مشاهده نمودم . انجا كه به شخصى كه مدعى است من اورا با چاقو زده ام ، بگويم چرا به فلانى كه با هفتير به تو شليك كرد اعتراض و از او شكايت نميكنى ؟ يعنى نبايد در اين حالت از من شكايت كنى . ان سى نفر به موضوع ماوقع در ايران پرداخته و به زعم خودشان اقدام نموده اند . نويسنده محترم اين مقاله به انها ميگويندجرا از عربستان شكايت نمى كنيد . يعنى نبايد از انچه در ايران انجام كرفته شكايت كنيد ، يعنى شكايت شمارا قبول ندارم . چنانچه چنين منظورى نداشتند ، بايد در متن ميافتيم كه ، بياييد يك شكايت ( هم ) از عربستان بكنيد ، ( كه البته مخاطبين مختارند كه بكنند يانه ، ويا اصلا انرا مربوط به خود بدانند يانه ، بدليل انكه انجا كشور ايشان و حاكمان انجا خود را خادمان اينها نميدانند . )و البته ميبينيم كه ابرازو اعلام فجايع جارى كه حضرتعالى نيز به نكاتى از انها اشاره فرموده ائيد ، و شكايت از امران و فاعلان اين فجايع را محكوم نموده اند . بارى ، مجدد از شما ممنون و از اشنايى با شما خرسندم . شادو كامياب باشيد
دو دوتا چهارتا. چند تا صغرا کبرا کن و سستی را به ماهم نشان بده. یا لااقل اگر مرجعیتی در این حوزه داری بگو ما ، حداقل من، بعنوان شاگرد و انجام تمرین استاد بگردم دنبال سستی استدلال. فرض کن من بگم، جناب همایون شما استدلال نمیدانی، شما باید کتاب بیشتر بخوانی(فقط مثلا). خوب معلوم است که دارم حرف های نامناسب می زنم.
این. نامه کمترین خاصیتش شفافیت سپر دفاعی فکری ج ا در آ نسوی آ بها ودر اروپاست...یکی در قالب این شوخی ازان شوخی ها نیست..دیگری درقالب ..نه این و نه ان....و متاسفانه این مقاله موش وگربه..
همیشه فکر می کردم خانم روستایی مستقل است...واما این نوشته سراپا تناقص همه پندارهایم را به هم ریخت
با احترام ببخشيد ، از مرقومه محترمتان ، مفهوم است كه لااقل مقالات نامبرده را خوانده ائيد . لطفا چنانچه مقدور است و مصلحت ميدانيد ، روشن بفرمائيد كه كدام بخش يا بخشهاى مقالات مورد اشاره شما ، عدم استقلال نويسندگان انها را مينماياند . اميدوارم اگاهى رساندن شما به بنده كه سواد انچنان ندارم و احتمالا افراد ديگر را نيز در تشخيص صحيح ، راهگشا باشد . پيشاپيش از لطفتان جهت راه از چاه نمايى ، به نابينايى چون بنده ، صميمانه سپاسگزارم .
هموطن عزیز جناب عباس..دو پارگراف اول پاسخی است به اینکه عربستان مقصر تر است یا ایران...به گمان من هردو حکومت بسیار شبیه همند و بیشتر اختلاف این دو دنباله اختلاف قبایل عربست و داستان سقیفه بنی ساعده...باضافه اینکه چه کسی می خواهد رهبر مسلمین جهان باشد..
دیگر اینکه هرگز قصد حمله به شخصیت سرکار خانم روستایی را نداشته ام ،بسیاری از نزدیکان من هم که بیش از جان دوستشان دارم نیز به این قانون اساسی رای داده اند...فقط نمی فهمم چگونه است کسانیکه با رای وشعار های ندانسته خود ملتی سرفراز را از چاله ای به چاه یکی ازهولناک ترین حکومت های قرن بیستم و ..انداختند و خود به خارج پناه بردند،هنوز هم دست از شعار بافی و نسخه پیچی برنمیدارند؟چرا یکبار تکرار کنندگان شعار فاشیستی حزب فقط حزب الله ..رهبر فقط روح الله ،که فریاد پذیرش استبداد است از خود انتقاد نمی کنند؟این ستون نویسان و روشنفکران خارج از کشور که تار مویی را در درون دریای اشفته مخالفان جمهوری اسلامی با چشمان تیز بین خود کشف می کنند،دو خط در مورد ابلهانه بودن دیدن عکس اقا در ماه در ان روزگاران و حتی این دوران ننوشتند؟
بگدارید یادی کنم از یکی از ایرانیان که هرگز باد دانایی و روشنفکری در غبغب نینداخت...دکتر عبدالرحمن صدریه در کیهان تحت عنوان از چه می ترسم در ابان ۵۷ نوشت"در المان درس می خواندم که نبرد من هیتلر منتشر شد، ما اینرا میخواندیم و باور نمی کردیم که این افکار قابل پیاده شدن باشد...اقای خمینی نقل به به معنی کفته است ،لایت فقیه بر ناس مثل ولایت فقیه است بر صغیر وسفیه..و من می ترسم...