حسن نصرالله علیه حسن روحانی

2014-12-18 Farzaneh Roostaee Foto: Lars Pehrson code 30152

فقط چند روز لازم بود تا معلوم شود سخنان اخیر سیدحسن نصرالله رهبر حزب‌الله لبنان با چه هدفی بیان شده است. پریروز سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد ما می‌دانستیم که پول و موشک‌های حزب‌الله از ایران تأمین می‌شود و درواقع این حمایت ایران از سازمان‌هایی مانند حزب‌الله است که مانع بازگشت ایران به اقتصاد جهانی شده است. عکس‌العمل کاخ سفید هیچ تمرکزی بر آینده حزب‌الله نداشت و حتی تأکید نکرد که گفته‌های نصرالله منفی یا حتی خیلی بد است٬ هر چه بود بحث ایران بود و آینده ایران که نشان می‌دهد رهبر حزب‌الله از جنوب لبنان با همه تشکیلات مخوف خود٬ شمشیر را از نیام کشیده تا وارد یک دعوای ایرانی شود که اصالتاً ربطی به لبنان ندارد. دعوایی که اگر در ایران باخته شود آنگاه حزب‌الله و تشکیلات آن نیز خواهد باخت و دیگر نه از پول مفت و مجانی و حسابرسی نشده خبری خواهد بود و نه از موشک.

درواقع ٬ اظهارات اخیر حسن نصرالله در تأکید بر اینکه نگران آینده و تحریم حساب‌های بانکی حزب‌الله نیستیم و آب از آب تکان نخواهد خورد و موشک‌ها و پول از ایران می‌آید نه از جای دیگری٬ به منزله لگدزدن رهبر حزب‌الله لبنان به ستونی است که می‌خواهند سقف روی آن در آینده فرو بریزد٬ ولی اگر فرو ریخت این حسن روحانی و جریان اصلاحات در ایران است که قرار است در زیر آن دفن شود.

بی‌شک نصرالله معنا و عواقب ویرانگر چنین اظهارات خطرناکی را برای دستگاه دیپلماسی ایران می‌فهمد. اگر سیاستمدار باهوش و سرد و گرم چشیده‌ای مانند حسن نصرالله به خود جرات می‌دهد تا چنین خندق‌های خطرناکی را بی‌مهابا در اطراف ایران حفر کند و بلندبلند یارگیری خود را در دعواهای ایرانی اعلام کند می‌توان گفت که در درجه اول٬ با یک جاهایی در داخل ایران هماهنگ کرده است و در درجه دوم ٬ در ایران طوفان در راه است.

حیف از سوابق حزب‌الله

حزب‌الله لبنان حوالی سال‌های ۱۹۸۰ با حمایت بی‌دریغ ایران در جنوب لبنان ریشه گرفت و به‌تدریج تبدیل به جنبش مقاومت همه مردم لبنان در برابر اسراییل شد. در جنگ ۳۳ روزه حزب‌الله و اسراییل که به مقاومت یک تنه حزب‌الله در مقابل ارتش مجهز و مدرن اسراییل منجر شد٬ حزب‌الله تنها نیروی نظامی کشور لبنان بود که عملاً نقش ارتش رسمی را در مقابله با حملات اسراییل بازی کرد. در همه این دوران ایران و حزب‌الله نقش واحدی را در مقابل فشارهای طاقت‌فرسای ارتش اسراییل در جنوب لبنان بازی کردند. تا حدی که یک سفیر سابق آمریکا در سوریه گفته است که حزب‌الله عملاً ناو هواپیمابر ایران در شرق مدیترانه است که اسراییل را آرام نمی‌گذارد. در واقع می‌توان گفت که مقاومت حزب‌الله تا حدودی توانست معادلات اسراییل و نگاه امنیتی اسراییلی‌ها به‌کل منطقه لبنان را دچار تغییر اساسی کند٬ تا حدی که بدون جنبش مقاومت حزب‌الله لبنان ٬ بی‌تردید اسراییلی‌ها بخش‌های مهمی از لبنان را به خاک جود ضمیمه می‌کردند و شاید فشار سیاسی امنیتی بسیار بیشتری بر ایران وارد می‌شد.

بااین‌حال٬ هر چه هست٬ خاورمیانه بارانداز دلاوران و چریک ها و مجاهدان خوش‌نامی است که به ابتذال بازی‌های سیاسی فرومی‌افتند و از لعن و نفرین مردم سر درمیاورند. شاید یکی از کثیف‌ترین این بازی‌ها کمک حزب‌الله لبنان به سرکوب خیابانی مردم در جریان جنبش سبز ایران پس از انتخابات سال ۸۸ بود. ظاهراً حزب‌الله با مشاوره‌هایی که از جناح‌های خاصی در ایران دریافت می‌کند نه تنها قصد ندارد پیام دو انتخابات اخیر ایران را دریابد٬ بلکه تصمیم گرفته است تا آینده خود را به آینده کسانی در ایران گره بزند که در انتخابات بازنده‌های بزرگ شدند.

حزب‌الله این نکته را نیز درک نکرده است در شرایطی که زنان طبقات فقیر ایرانی برای تأمین هزینه زندگی عادی خود به حراج تن‌فروشی و دلالی مواد مخدر و حتی کارتن‌خوابی رو آورده‌اند و کارگران بیکارند و مردم از زندگی خود ناراضی‌اند بر اساس ابتدایی‌ترین قوانین اخلاقی و شرعی٬ اختصاص بودجه و پول مردم ایران به شیعیان جنوب لبنان غیرمنطقی و غیرقابل توجیه است.

کمک‌هایی که از ایران فقیر شده به لبنان ارسال می‌شود بشدت در بین مردم حساسیت ایجاد کرده است. فقط سیاستمداران کشور بی در و پیکری مانند ایران ممکن است از حساب این مردم غارت‌شده کمک‌های چند صد میلیونی به کشور دیگری ارسال کنند. تا جایی که بارها از زبان مردم ایران شنیده می‌شود آنها راضی به ارسال حتی یک ریال از پول ایران به حزب‌الله نیستند.

ازآنجاکه ظاهراً حزب‌الله لبنان بر اساس گفته‌های اخیر حسن نصرالله قصد کرده است تا در جریانات داخلی ایران نقش بازی کند و به نفع یا علیه کسانی در ایران فعالیت‌های فوق‌العاده‌ای انجام دهد ٬ می‌توان انتظار داشت که حزب‌الله احتمالاً به‌پایان همه نگاه‌های مثبت ایرانیان به جنوب لبنان دارد نزدیک می‌شود٬ در حالی که اسراییل در ایران نفرت زدایی می‌شود.

به‌عبارت‌دیگر٬ اگر حزب‌الله قرار است با فتوای برخی خود را درگیر ماجراهایی مانند تنش‌های انتخابات آتی ریاست جمهوری در ایران کند می‌توان انتظار داشت که به‌زودی ایران شاهد دوقطبی نامیمون همه ایرانی‌ها علیه همه عرب‌ها شود. در آن صورت سید حسن نصرالله همان قضاوتی را از مردم ایران دریافت می‌کند که صدام حسین دریافت کرد.

حزب‌الله و جریان‌های نفوذ موساد در ایران

منابع امنیتی ایران همواره با سند و بی سند به حضور جاسوسانی از موساد در ایران اشاره داشته‌اند که کارمندان و دانشمندان هسته‌ای را ترور کرده‌اند. بنا بر برخی از شنیده‌ها انفجار سیلوی موشک‌های سپاه در سال ۹۰ در ملارد کرج نیز که به کشته شدن حسن تهرانی مقدم مدیر پروژه‌های موشکی ایران منجر شد نیز در اثر نفوذ یک چنین جریان‌های مشکوکی رخ داده است. حسن تهرانی مقدم دوستان بسیار نزدیک و بسیار رده بالایی در حماس و اطلاعات و امنیت سوریه داشته است که از قضا همگی ترور شده‌اند. بعید نیست یکی از مجاری که طی این چند سال موساد و اسراییل از طریق آن توانسته است در دستگاه‌های فوق‌العاده حساس ایران نفوذ کند ارتباطاتی است که ایران با حزب‌الله داشته است. خود حسن نصرالله دو سال پیش تأیید کرد که محمد شوربه معاون رهبر حزب‌الله و رهبر عملیات برون‌مرزی یا جانشین عماد مقنیه جاسوس موساد بوده و همه اطلاعات عملیات‌های حزب‌الله را از پیش برای موساد ارسال می‌کرده است. به غیر از محمد شوربه٬ جنوب لبنان طی سی سال اخیر شاهد مسابقه آدم‌فروشی و جاسوسی برای اسراییل در ازای دریافت پول بوده و هست.

بی‌تردید محمد شوربه به‌عنوان کسی که در جریان همه فعالیت‌های برون‌مرزی حزب‌الله قرار داشت ارتباطات تنگاتنگی با حساس‌ترین دوایر امنیتی و سطوح بالای صنایع موشکی در ایران داشته است. محمد شوربه دستگیر و محاکمه شد ٬ اما شاید او همان مجرای وارد شدن آدم‌های موساد به تشکیلات حساس و صنایع موشکی در ایران بوده باشد که به ترور فعالان و دانشمندان هسته‌ای ایران هم منجر شد.

امید است که اظهارات اخیر سید حسن نصرالله رهبر حزب‌الله لبنان در مورد اینکه همه کمک‌ها و موشک‌ها از ایران می‌آید خط‌وربطی گذرا بوده باشد که پس از جابجایی برخی از معاونت‌های وزارت خارجه به او داده شده است و نه بیش. وگرنه ٬ اگر حزب‌الله در آینده ایران تبدیل به ابزاری شود که برای بر هم زدن معادله‌های سیاسی داخلی ایران از آن استفاده شود شاید آن موقع دیگر لازم باشد همه تعاریف ملی از دوستان و دشمنان مردم ایران از نو نوشته شود.

View Comments (8)

  • پروژه زيتون !!!
    كلنگى كردن انقلاب كور !!
    جماعتى دارند خمينيسم را به پستو تاريخ بازمى گردانند ...
    ظاهرا ديگر فضاى انقلاب دلپذير نيست !!؟

    تا ديروز راديو زمانه و سايت روزجاده صاف كن تيم اعتدال بودند و حالا سايت زيتون پروژه عبور از انقلابىً كه اتفاقى !!!! رخ داد را
    هدايت مى كند !!؟

    مهم نيست ابراهيم نبوىً طنز نويس چرا اكنون بيادش امده
    كه كسى خمينىً را نمىشناخت
    پس چرا او صاحب انقلابى شد
    كه انقلابيون اين انقلاب را نساختند !!! مهم اين است
    چرا مى نويسد و مى نويسند !!!

    چرا در همان سايت فرزانه روستايى انقلاب نور را
    انقلاب انتحارى كور ميخواند !!!

    مسلما اين ها نيز به همان راهى كه توابين خطاكارًىًً امثال
    پرفسور فوكو فرانسوى و
    پرفسور ريچارد فالك امريكا
    كه خمينى را گاندى اسلامى خوانندند دارند ميروند ؛ اما چرا ؟؟

    چرا حالا شريعتى را پدرخوانده
    حجاب اسلامى معرفى مى كنند
    و مطهرىً را مى كوبند ؟؟؟

    چرا در اين دادنامه هاى قلمىً به اصطلاح ضد انقلابى نما ؛ از شاه كه جايگزينى نداشت
    تا همه ى سازمانها و گروهاى سياسى مسلح و غير مسلح
    و كنفدراسيونى ها تقصيرداران
    اين تراژدى پرشكوه كور هستند
    كه گول مثلث بيق ( بنى صدر و يزدى و قطب زاده ) را خوردند و زير عباى انقلابى خمينى كه
    كسى اورا نميشناخت رفتند ؛ اما
    هيچ اشاره يى به ان نيست كه
    چه كسى سناريوى پروژه انقلاب رانوشت ؟؟؟؟

    بحث ايت الله منتظرى همان گربه نره ملاتاريا هست اما
    حرفى كه زد و كارتر را عامل پيروزى انقلاب خواند و راز انقلاب ساختگى را فاش كرد ؛ در نوشتارها نيست !!!
    بهر حال گوش بزنگ باشيد ؛پستچى تاريخ دارد ميايد !!!

    (فیس بوک مانوک خدابخشیان)

    کامنت یکی از خوانندگان فیس بوک مانوک خدابخشیان :
    ترس از یک انقلاب دیگر ، انهم با این شرایط ، همه رژیم و دلقک های خارج نشین رو به تکاپو انداخته ، که به مردم یادآور بشوند که انقلاب چیز خوبی نیست و با همین ارازل یه جور بسازید ،،،،

  • سلام خانم روستایی،
    یکجا نوشته اید حزب الله لبنان در سرکوب جنبش سبز مشارکت فعال داشته است و اظهار نگرانی کرده اید که وارد مناقشات سیاست داخلی ایران شود به نفع ستبداد. برای من شؤال است که آیا برای این ادعا شاهدی هم دارید؟
    نمیدانم بیاد دارید یا نه که سال56 پس از سرکوبهای خونین در ایران شایع شد شاه از اسرائیل سرباز آورده چون ارتش و گارد حاضر به انجام دستورات او نبوده اند. اما این خبر دروغ بود. بعدها حسین نصر در خاطراتش آورد که ملک حسین اردن به شاه پیشنهاد داده سرکوب محکمی بکند و شر مطلب را بکند اما شاه تن به چنین کاری نداده. نگرانم که تصور مشارکت حزب الله لبنان در سرکوب جنبش ایرانیان مانند تصور مشارکت اسرائیلیها در آن سالها از یک ریشه آب می خورد: ما مردم ایران که همه مان فرشته ایم، پس این کثافتکاریها را دیگرانی انجام می دهند.
    نه خانم روستایی. هم در زمان شاه و هم امروز دسته ای از ایرانیان بر اکثریت ایرانیان دست چپاول و تطاول گشوده اند. مشکل از خود ماست. اسرائیل و حزب الله مقصر گرفتاریهای ما نیستند.

    • گروههايي از كساني كه در خيابان با مردم زد و خورد مي كردند ولي خيلي هم خود را درگير نمي كردند عربي صحبت مي كردند. موارد ي هم گزارش ميشد كه به مردم شليك مي كردند. تنها گروهي كه ممكن است به ايران فراخوانده شده اند تا كار سركوب اينچنيني يا امنيتي انجام دهند فقط مي تواند حزب الله باشد كه ارتباط با آنان ننه اصلا مشكل بود و نه دردسر زيادي محسوب مي شد.
      البته فشار طاقت فرسايي هم كه به بسيج و سپاه وارد شده بود در چند ماه باعث شده بود تا از كمك مزدوري امثال حزب الله استفاده شود

  • وقتي مي گوييم پول هاي حسابرسي نشده و ايران فقير شده، منظور همين است . البته شما كمك به آفريقا و آمريكاي لاتين را هم جا انداختيد
    بله درست مي گوييد ميلياردها دلار ايران خرج مي كند بدون اينكه ثمري داشته باشد متاسفانه !

  • شما کمکهای حداقل سالی5 میلیارد دلار به سوریه (اعتراف فرمانده سپاه )و ساخت بزرگراه و بیمارستان و فروشگاههای مختلف در لبنان و حقوقهای ماهیانه به حزب اله و پرداخت خسارت جنگی ( به هر خانواده لبنانی تا 15هزار دلار) و فرستادن انواع سلاح ها و موشکها به سوریه و لبنان و....... همه را در کمک ناقابل چند صد میلیونی که حقوق یکی از مدیران دولتی است را خلاصه کردی؟؟ و این مصیبت عظما را به شدت کوچک و ماستمالی کردی!!؟؟ خدا کنه که برنامه ریزی نباشه..یعنی شما هم؟؟ بی بی سی هم فجایع ایران را کوچک و بی اهمیت جلوه میده

  • اصولاً باید این پرسش مطرح شود که ایران در لبنان چه می کند؟ خود این مسئله که ایران در لبنان (و ایضاً دیگر کشورهای عربی) دخالت می کند، برای بسیاری از ایرانیان محل پرسش است، که بارزترین نمود آن را در شعار "نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران" مردم در جریان جنبش سبز دیدیم. بنظر می آید که نویسنده با اصل مداخله ی جمهوری اسلامی در لبنان و دیگر کشورهای عربی مخالفتی ندارد، و فقط شاکی است که چرا حس نصرالله خودرا وارد درگیری های سیاسی درون ایران کرده است! باید از ایشان پرسید، وقتی که دولت جمهوری اسلامی بدون کسب اجازه از مردم ایران در امور داخلی کشورهای دیگر، به ویژه لبنان، دخالت و سوگیری می کند، چرا ایشان انتظار دارد که حزب الله(که خود دولتی در دولت شده است) در امور داخلی ایران دخالت نکند؟ ایران، یکبار برای همیشه باید خودرا از مسایل کشورهای عربی، چه سنی، چه شیعه، کنار بکشد و به مشکلات بی پایان داخلی خود برسد. والسلام!

  • منشاء نفرت ایرانیان از اسرائیل چیست ، اسرائیل نه منافعی در ایران دارد و نه طمعی به خاک آن . طرف اسرائیل اعرابی هستند که بعضا ایران را دشمن تر از اسرائیل میدانند و معرفی میکنند .ولی ما کاسه گرم تر از آش شده ایم !

    • اشتباه نكنيد
      اسراييل رقيب كه نه ,بلكه دشمن استراتژيك ايران است كه بر اساس محاسبات خود معتقد است منطقه خاورميانه جاي كافي براي ايران و اسراييل ندارد.اسراييل هميشه در كنار همه كساني بوده است كه عليه ايران اقدام مي كردند، براي مثال با تنش در روابط ايران و عربستان سعودي اين اسراييل است كه تبذيل به دوست نزديك رياض مي شود. اسراييلي ها معتدند كه يك ايران امن و آرام ارزش استراتژيك اسراييل را در آمريكا كاهش مي دهد بنابراين اسراييلي ها هموا ه در كنار همه بحران هايي قرار دارند كه عليه ايران چيده مي شود.
      براي مثال در جريان مذاكرات هسته اي اسراييل هموا ه بر بمباران تاسيسات ايراني ها اصرار مي كرد و هنوز براي توافق نامه لوزان اعتباري قائل نيست.
      فراموش نكنيم معادله هاي دور و بر ايران خيلي پيچيده است اما ناداني سياست خارجه در ايران معمولا همه جريان هاي سياسي را عليه ايران بسيج مي كند.
      اما علت ماندگاري و تداوم نفوذ اسراييل در منطقه اين است كه اين كشور يكي از سالم ترين و شفاف ترين نظامهاي سياسي و دستگاه قضايي را داراست. در حاليكه در همه كشورهاي منطقه دمكراسي يا قوه قضاييه به نحو هولنامي ناكاراست و فاسد.با اين احوال ، در صورتي كه ايران بتواند تعريف دوباره اي از دوست و دشمن ارائه بدهد و از بحران اعراب فاصله بگيرد به احتمال زياد ممكن است اسراييل را از يك دشمن غدار به يك دوست مطمئن تبديل كند،. و اين شدني است.