‏روایت محمدعلی عمویی از زندان جمهوری اسلامی

اولین شلاقی که به من زدند طوری بود که من را کول گرفتند و داخل سلول آوردند. با قیچی پوست دو‌کف پای من را بریدند، خون زیر پوست دلمه شده بود. این را آدم می‌تواند توصیف کند ولی انفرادی را نه