بنده گردن و دهان ایشان را گرفتم، مسلم دستهای ایشان را گرفت و برادر هاشم آمد و با دستمال آغشته به مواد بیهوشی، بیهوش کرد و محسنی چند ضربه چاقو زد که بنده دیدم تکان میخورد. گفتم تکان می خورد، چند ضربه دیگر زدند.
بنده گردن و دهان ایشان را گرفتم، مسلم دستهای ایشان را گرفت و برادر هاشم آمد و با دستمال آغشته به مواد بیهوشی، بیهوش کرد و محسنی چند ضربه چاقو زد که بنده دیدم تکان میخورد. گفتم تکان می خورد، چند ضربه دیگر زدند.
View Comments (2)
لطفا یا بیشتر بنویسید یا منبع را ذکر کنید خودمان بخوانیم.
بازجویی خیلی کوتاهی بود و ناقص... ، قبل و بعدش رو نگفتین؟؟؟!!! قابل تحلیل و نتیجه گیری نیست...