‏روایت مجید کاظمی از زندان

من اسلحه نداشتم..هی زدند و گفتند اسلحه‌ها مال توست، گفتم آره مال من است. زدند و گفتند باید بیایی بازسازی صحنه جرم..دوباره زدند و گفتند باید این را در دادگاه بگویی… من همه‌اش زیر شکنجه بودم. من نه اسلحه‌ای داشتم و نه کاری کردم