محسن زال

مرد به مثابه «ستم‌کار»

در فرهنگ بهرهای از «فمینیستهای ایرانی» یک امر بدیهی وجود دارد و آن این است که مردان به‌ذات مهاجم و متجاوز هستند، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. این ذاتی بودن نیز به معنایی ژنتیکی نیست، «ذات» به‌مثابه یک “«پیش

آیا «امیرانتظام» حق دارد «گیلانی» را ببخشد؟

اگر کسی به «من» ستم کند چرا باید بخشیده شود؟ آیا این عدالت است و فضیلت که خیانت‌کاری یا جنایت‌کاری به راحتی بخشیده شود و در آغوش قربانی جا خوش کند؟ چرا بخشیدن فضیلت است، در این سطح نیز بخشیدن ستم‌کار به مثابه نادیده گرفتن مسئولیت فردی است. اگر انسان‌ها به مثابه کنشگری دارای اراده و نه مقهور منطق موقعیت تصمیم می‌گیرند بایست تاوان تصمیم های‌شان را نیز بپردازند. از این رو بخشیدن به مثابه نفی نظامی ارزشی‌ است که خوب را با بد یکی نمی‌داند و فضیلت و رذیلت را هم‌خانه نمی‌بیند. بخشش در ذات خود امری اخلاقی نیست بنابراین بخشیدن می‌تواند یک رذیلت باشد.

داش آکل مرد؛ لوطی ته خندق تو قوطی

به یاد هدی صابر خرداد فصل رفتن است، همه فصل های این سال بوی رفتن می‌دهد. بیش از صد سال است که ما نمی‌توانیم عبور کنیم،سالمان شده سال آرزو وامید و سال شکست (سال کبیسه/شاملو). و در این وانفسا زمینه

شریعتی، فاطمه و مسئله زنان

دیباچه: پرسشی امروزه طرح شده که اصولا الگوها ی زنانه مذهبی به چه کار زن امروز می‌آید و آیا این الگوها برای زن امروز پیام یا فایده ای دارند؟ کسانی بر این هستند که این الگو ها دیگر کارکردی ندارند

جنبشی در خیابان

جنبشی که در خیابان حضور دارد خود جوش است، مطالباتی دارد که حاکمیت از برآورده کردن آنها به دلایل ساختاری و معرفتی نا توان  است. چرا که تقلیل بودجه های فرهنگی که به نهادهای دینی تعلق گرفته عملا غیر ممکن

اصلاحات سیاسی؛ با تکیه بر نظام اخلاقی شریعتی

هر راهی، نظام اخلاقی خود را دارد و در درون خود سنجیده می‌شود و این موضع و جایگاه رهرو است که تعیین می‌کند کدام داوری درست است. اگر در دستگاه حکومت باشد با این منطق که شری را تا حد امکان جلو گرفته و خیری را پیش رانده اعمالش را توجیه خواهد کرد و اگر در تضاد کامل قرار گرفته باشد و به رویارویی تمام قد همت گماشته باشد دیگران را به بی‌تفاوتی و بی‌عملی ومحافظه کاری و جیره خواری متهم خواهد کرد