
اعتراف به نقش قاسم سلیمانی در سرکوب اعتراضات داخلی
زیتون– شب گذشته (یکشنبه) اکانت توییتری منتسب به محمدعلی جعفری٬ فرمانده سابق سپاه٬ توییتی منتشر کرد مبنی بر نقش قاسم سلیمانی در سرکوب اعتراضات داخلی.
زیتون– شب گذشته (یکشنبه) اکانت توییتری منتسب به محمدعلی جعفری٬ فرمانده سابق سپاه٬ توییتی منتشر کرد مبنی بر نقش قاسم سلیمانی در سرکوب اعتراضات داخلی.
زیتون ـ مرتضی کاظمیان: ۲۸ مهرماه علیرضا رجایی ۵۵ ساله میشود؛ سرمایهای که استبداد دینی مانع شد تا به جایگاهی نایل شود که در خور
سالروز تولد علیرضا رجایی است. این یادداشت کوتاه* که با چشم تر نوشته شده، شامل پنج نکته است: آن خنده ملیح! علیرضا و شکایت؟! وی
تولد علیرضا خجسته، کسالتش اندوهبار ولی شجاعتش دلیریزاست و فقط کسانی که از چنین شجاعتی برخوردارند حق دارند پا در راه مبارزه آزادیبخش بگذارند. اورا
اگر کسی از من بپرسد با شناختی که شما از دکتر علیرضا رجایی دارید، او را در چند جمله معرفی کنید، بیدرنگ خواهم گفت: نماد
علیرضا رجایی الگوی روشنفکر نیکاندیش، کمگفتار، خوشرفتار، شجاع، صبور و حقیقتا مردمی است. علیرضا دری نادر در عرصه سیاسی و اجتماعی ماست. این سخن از
هرچه کوشش میکنم که بهخاطر بیاورم نخستین بار کی علیرضا رجایی را ملاقات کردم، موفق نمیشوم؛ انگار همیشه بوده است؛ از اول اول، پررنگترین تصویری
مجسمهای باقی مانده از قرون وسطی در موزه کاتادرال شهر استراسبورگ فرانسه نگهداری میشود که پیشتر یکی از دو مجسمه اصلی درگاه کلیسای شهر بوده
مجلس شورای اسلامی طی ده دوره گذشته حدود سه هزار نماینده را به خود دیده است؛ خیلیها آمدهاند و رفتهاند اما آنها که نامشان مانده
آن نیمنفس که با تو بودم سرمایه عمر جاودان شد پاییز ۸۷ بود. نشسته بودیم در بنیاد فرهنگی بازرگان. مدتی از شروع پخش سریال “روزگار
«چه خوب یادم هست عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد:/ وسیع باش و تنها، /سر به زیر و سخت»؛ سطور پیشرو را به مناسبت
داستان تلخی است داستان رجایی؛ اما حکایت انسانی است، و داستان وفاداری به اصول. اری، حدیث صبوری و نرمی و مدارا در برابر بیرحمی است
مساله روحانیت و بسط ایدئولوژی در ایران نگاهی به طرح علیرضا رجایی از تاریخ معاصر اشاره: این نوشته مروری بر رساله دکتری علیرضا رجایی است.
تردید نیست که علیرضا به سنتی در روزنامهنگاری ایران تعلق دارد که بدون توجه به ملاحظات و بقا میکوشد تا مرزها و خط قرمزهای نظام
حالا وقتی چشمها را میبندم و به سالهای دور میروم به آخرهای دهه هفتاد که جوانی بود و شور بود و امید و آن تحریریه
سال ۷۷ بود. سال شکوفایی مطبوعات مستقل پس از سالها اختناق سیاسی و من جوانی ۲۳ ساله بودم و در آن فضای پرنشاط اجتماعی حاصل
پرده اول، اول مرداد ۱۳۷۸ به خون آغشته و زخمی از بازداشت سپاه تبریز به قید قرار تأمین تا زمان دادگاه آزاد میشوم؛ روزنامههای اصلاحطلب
روزگاری نشانهی دانایی، بیقراری بود؛ سخن علیبنابیطالب دهان به دهان میگشت که خداوند از دانایان پیمان ستانده که بر زیادهخواری ظالم و نداریِ مظلوم قرار
علیرضا به صبوریات حسودیام میشود. آدم حسودی نیستم. در طول تحصیلم با خیلیها رقابت درسی داشتهام. کمتر به یاد دارم حسودی کرده باشم. اما حالا
در زمانه پرتلاطمی که رفتارها و گفتارها، هر روز به رنگی، سعی بر اختفای اندراس و کهنگی و آز نام و نآن خود دارند، چقدر
یک هفتهای است که قرار است درباره علیرضا رجایی چیزی بنویسم. نمیتوانم. کلمه فرمان نمیبرد. یک ماهی میشود که با خودم در کلنجار حرف زدن
چهرهشان را از روزهای نمایشگاههای کتاب در غرفه “گام نو” بهخاطر میآورم؛ با همان لبخند همیشگی، آرام به سخنانت گوش میدهد؛ نقدت را میشنود و
اگر اصلیترین دغدغه آدمیان در هستی و زندگی را مسئله “چگونه زیستن” بدانیم به جرئت میتوانم بگویم که علیرضا رجایی پاسخ آنرا برای خود یافته
یکی از روزهای پاییز ۷۸ اعضای شورای تهران دفتر تحکیم وحدت در ساختمان این تشکل در کوچه «شهید رجب بیگی» مشغول تکمیل فهرست انتخاباتی مجلس
۱. مقدمه علیرضا رجایی (زادهی۲۸ مهر١٣۴۱خورشیدی) دانشآموختهی دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران (موضوع تز دکترا: بسط ایدئولوژی در ایران)، فعال ملی ـ مذهبی، نویسنده
علیرضا رجایی از نوادر روزگار ماست؛ نماد برجستهی نحلهای از تفکر است که میخواهد بین تشیع و تجدد، ایمان فردی و دموکراسی اجتماعی، آشتی و
علیرضا رجایی یکی از مظلومترین و شریفترین روزنامهنگاران و کنشگران سیاسی ایران است که ویژگیهای ممتاز متعددی دارد. او از معدود فعالانی است که در
بازنشر مطالب با ذکر منبع آزاد است. ۱۳۹۴-۱۴۰۰