محمد در قرآن | عبدالکریم سروش

View Comments (2)

  • من غریب به ۶ سال است که پیگیر دکتر سروش هستم و نظری به وثوق و معنی داری کامنت بالا در مورد روشنفکری دینی ندیده ام.
    فرید به خوبی نابهنگامی روشنفکری دینی را توصیف کرده ست.
    روشن فکری دینی تا حدودی هم حالت مستبدانه گرفته و تنها راه نجات را خودش می داند. اگرچه حرف از پلورالیزم می زند، اما آن پلورالیزمی که تئوری پردازش از خودی های روشنفکری دینی باشد.
    هیچ اقبالی به علم جدید و روانشناسی و اقتصاد ندارد و با نگاه صوفیانه آنها رو تحقیر می کند که: این همه علم بنای آخور است.
    شخصا باور دارم روشنفکری دینی و در پیش قراول های آن در پاسخ به نیاز های جامعه مخصوصا دهه ی شصتی ها هیچ انعطاف پذیری نشان ندادند و بر همان گفتمان واعظانه و منبری پای فشاری کردند.
    جامعه ی ایرانی کار می خواهد، انصاف و عدالت نسبی می خواد، احترام می خواهد اما روشنفکری دینی در مقابل نگاه قیم مآبانه، نامهربان، دنیا گریز را تبلیغ می کند.
    بنده هم هم رای فرید باور دارم که روشن فکری دینی زمانی شانسی برای تغییر داشت. اما با فرصت ناشناسی، قدرت ناشناسی و عارف مسلکی فرصت اصلاحات را به یک خاطره ی نا موزون تبدیل کرد

  • جناب دکتر سروش. حیف از آن ذوق و استعدادی که در موضوع هایی که اکنون دیگر اهمیت خود را از دست داده صرف میشود. شما خود می گویید به سیره ها و تواریخی که از زندگی حضرت محمد نوشته شده اعتمادی نیست چون قدیمی ترین آنها 150 سال بلکه بیشتر با دوران محمد فاصله دارد و برای شناختن ایشان باید به متن قران مراجعه کرد. از سوی دیگر تحقیقات تاریخی و شواهدی که از قران های قدیمی کشف شده در سالهای اخیر ارایه شده نشان میدهد اصولا معلوم نیست این متنی که در اختیار مسلمانان است همان قران مفروض و یا مجموعه مطالبی است که به قول شما در رویاها به محمد وحی شده است. قدیمی ترین نسخ قران ظاهرا 90 سال از زمان پیامبر فاصله دارد و متونی هم از ایات قران کشف شده که تاریخ نگارش آنها به پیش از تولید محمد بر میگردد!! بنابراین استناد شما به قران برای شناخت حضرت محمد (صرف نظر از شیوه اشتباه آن مثل اینکه کسی بخواهد زندگی شما را از کتابهایی که نوشته اید بازنویسی کند) راه گشا نیست.

    اما اگر قصد شما اصلاحاتی در دین و مخصوصا مذهب شیعه است آنهم به قول انگلیسی ها خیلی دیگر شده (too little too late). اگر روزی مارتین لوتر نجات ملت های مسیحی را در اصلاح دین مسیحیت میدید به آن دلیل بود که مردم در اروپا راهی غیر از آن برای زندگی نمی دانستند. در حالیکه اکنون 500 سال بعد از آن تاریخ الان اگر کسی بخواهد اصلاحاتی به مراتب بهتر و دقیقتر در دین مسیحیت بکند با اقبال مواجه نمیشود چرا که این اکنون مساله مردم در اروپا و هیچ جای دیگر نیست. زندگی مردم در جوامع اروپایی و کشورهای پیشرفته بعد از دوران روشنگری دیگر بر اساس دین مسیحیت نیست که اصلاحات در آن حساسیت زیادی ایجاد کند.

    در ایران هم همینطور است. اگر شما این صحبتها را در دهه 60 میکردید شاید تاثیر داشت همانطور که نظریه قبض و بسط شما اثرگذار بود اما الان با این عملکرد فاجعه باری که جمهوری اسلامی در کشور داشته این صحبتها دیگر نا بهنگام است. گفته میشود اکثریت مردم و بخصوص جوانها از دین و مذهب گریزانند چه برسد به این مباحث فرعی که مثلا وحی به پیامبر کلامی بوده و یا سمعی بصری. چون جوان میگوید این چه مشکلی را از من حل میکند. کاش وقت و استعداد شما صرف پیدا کردن راه حل هایی برای نجات مردم ایران از یوغ سیستم سیاسی ناکارامدی میشد که بهرحال خود شما هم در پیدایش و استقرار آن سهمی داشته اید نه اینکه یا با تمجید از بنیانگذار این سیستم نمک به زخم مردم بپاشید و یا با طرح این مباحث عده ای را مشغول مطالبی کنید که اصولا ارتباطی با واقعیتهای زندگی مردم ایران ندارد. .