زیتون-کریم آقاخان یا آقا خان چهارم، چهلونهمین امام شیعیان اسماعیلی (شعبه نزاریه) است که پیروان آن بالغ بر ۱۵ میلیون نفر برآورد میشود و در حدود ۱۰٪ درصد از مجموع شیعیان جهان را تشکیل میدهند. متن پیشرو مصاحبهی سردبیر مجلهی فرانسوی لاکوهورت، هانری ويل، با امامِ فعلی شیعیان اسماعیلی است که به مناسبت اهدای نشان گراندکروآی لژيون افتخار، در سپتامبر سال ۲۰۱۸ انجام شده است. «زیتون» برای آشنایی بیشتر خوانندگان با دیدگاههای این امامِ شیعی، این مصاحبه را ترجمه کرده که در ادامه میآید. *** هانری ویل: حضرت والا، شما رئيس يک دولتايد ولی رئيس دولتی بدون کشور. واقعيّت اين است که من امامِ يک جماعتِ بينالمللی هستم. همانطور که میدانيد، هیچ کشوری وجود ندارد که تماماً اسماعیلی باشد. اجزای این جماعت در جنوب آسيا، آسيای ميانه، خاور ميانه، آفريقا و حالا در اروپا و شمال آمريکا و استراليا حضور دارد. بخشی از این جماعت در اتحاد شوروی بود؛ جماعتی بزرگ در تاجيکستان. پس از وفات پدربزرگم در سال ۱۹۵۷ اين جماعت بينالمللی شده است. هانری ویل: ولی از حیث بينالمللی شما را چگونه باید ديد؟ به عنوان رئيس دولت؟ به عنوان شاهزاده؟ به عنوان امام؟ به عنوان امام. هانری ویل: جماعتی که شما چهل و نهمين امامش هستید چگونه جماعتی است؟ اين جماعت يک جماعت مسلمان شیعه است که طی قرنها با هدايت امامانی پیدرپی وجود داشته و شايد اکنون بيش از هر زمان ديگری بینالمللی شده باشد. فکر میکنم مهمترين تفاوت اکنون با گذشته همين است؛ ما در کشورهايی که پيشتر هيچ حضوری نداشتيم، بهویژه در غرب، نهادهایی ايجاد کردهایم. دانشگاهها، مدارس و نهادهايی مالی در بسیاری از کشورها تأسیس کردهایم که هم در خدمت جمعیت محلی هستند و هم به جماعت ما کمک میکنند. عکس: لورنس فون در واید هانری ویل: هدف شما چیست؟ کاهش دادن فقر؟ بهبود کيفيّت زندگی، و اين طبعاً مستلزم کاستن از شدت و گسترهی فقر است. در عین حال فراهم کردن ابزارها و وسايل بهبود کيفیّت زندگی برای مردم. هدف اين است. مثلاً ما هر جا که بتوانيم بيماری را ریشهکن کنیم، آن را ريشهکن میکنیم. قصد داریم نهادهايی ملّی يا بينالمللی بسازيم، مثل دانشگاهها و مدارس و بیمارستانها با این هدف که به جماعت و جوامع کمک کنند. به همین دلیل لازم است که جماعت قدر و ارزشش روشن شود و به رسميّت شناخته شود و نهادهای زیرمجموعهی آن به کشورهايی که در آنها پايگاه دارند خدمت کنند. هانری ویل: ولی آیا این امر متعارفی است که يک رهبر معنوی درگير مسايل توسعه شود؟ در اسلام چنين است. يکی از مهمّّترين تفاوتهای ميان اسلام و بسياری از اديان ديگر همین است. در اسلام، امام مسئول کيفيّت زندگی زنان و مردانی است که به او چشم دارند. امام درگير مسايل روزمرّهی زندگی آنهاست. هانری ویل: ولی اسلامهای زيادی وجود دارند. آيا شما نمايندهی بخش اجتماعی آن هستيد؟ در اسلام شيعی، امامان هميشه دغدغهی کيفيّت زندگی جماعتشان را داشتهاند. در اسلام سنّی، اين وضعيّت بسیار متفرّقتر است، چون امامان بسیار زیادی وجود دارند. هانری ویل: شما که نمیخواهيد چهره و تصوير ديگری از دین ارايه کنيد؟ فکر میکنم موضوع بیشتر این است که بگويید تفسیر و فهم شما از دین چیست. امام چهل و هشتم ديدگاههای خودش را داشت و حرفهی سياسی عظیمی برای خود قائل بود. شخصاً هیچ علاقهای به شغل و حرفهای سياسی ندارم، ولی این مشغله را از طریق جماعت دارم. جماعت نمايندهی جمعیّت عظیمی در کشورهايی است که در آنها زندگی سياسی در جریان است. و به همین دلیل است که در بیست کشور انجمنهایی ملّی ایجاد کردهايم که متشکّلاند از افراد داوطلبی که متعهّد به بهبود کیفیّت زندگی هستند. هانری ویل: آيا میخواهيد یک تصوير بسیار اخلاقی هم ارائه کنيد؟ بله. فکر میکنم داشتن جماعتی که متعهّد و ملتزم به اخلاق باشد بسیار مهمّ است. این موضوع بهويژه در کشورهای دموکراتیک اهميّت بیشتری دارد. هانری ویل: هماکنون از سلفتان (پدر بزرگتان) ياد کردید. شما امام چهلونهم هستید و حالا ۶۰ سال است که در این مقام قرار دارید. از این شش دهه چه چيزهايی آموختهايد؟ یقيناً چيزهايی هست که به چشم میآيند. در سال ۱۹۵۷، جنگ سرد یک مسئلهی عمده برای دولتهای غربی و برای جهان بهطور کلّی بود. جنگ سرد اثر مهمّی بر جهان سوّم داشت. جنگ سرد ديگر وجود ندارد و جای آن را حالا چشماندازهای ديگری از حکومت گرفته است. بنابراین مسئلهی اساسی در دورهی فعلی زمامداری و کشورداری خوب است. هانری ویل: وقتی به دنيا نگاه میکنیم، میبينيم که به سوی این نوع از زمامداری نمیرويم و، درست بر عکس، گويی داریم به عقب بر میگرديم. معتقدم اين يک وضع پُرنوسان و بیثبات است و همين است که باعث میشود برنامهریزی دشوار شود. کشورهای اتحاد شوروی از مدار بلوک شوروی خارج شدند. کشورهای ديگری که تحت استعمار بودند، استعمارزدايی کردند و مستقل شدند. بعد سلسلهای از توافقهای منطقهای به وجود آمد که نقش خودشان را ايفا کردند. نهادهای مالی بسیار مهم شدهاند و بر اقتصادهای جهان سوم بهطور خاص اثرگذارند. ما در دنيایی یکسره متفاوت زندگی میکنيم. مهمّترین نکته اين است که بتوانيم تغيير را پيشبينی کنیم تا نهادهای يک جماعت بتوانند پیشبینی و شروع به آمادهسازی خودشان کنند. اين کارِ بسیار پيچيدهای است ولی جذّاب است و اگر درست مديریّت شود، نتایجی عالی به بار میآورد. هانری ویل: آيا پيش آمده که احساس سرخوردگی کنيد؟ بدون شک. لحظاتی هم هستند که احساس نگرانی میکنم، چون خيلی اوقات سرخوردگی پس از آن نگرانی از راه میرسد. پیش از هرچیز، ما نگران میشويم و بعد آرامآرام نيروهايی را احساس میکنيم که ضرورتاً آن چيزهایی نیستند که میخواهيم، پس و شروع میکنیم به پیشبینی. بحث بزرگی که از دههی ۱۹۶۰ وجود داشته و تا امروز هم ادامه دارد اين است که نقش حکومت در زندگی مردمش چیست. هانری ویل: آیا شما از طریق بنیادتان جايگزین نقشهای نامطلوب بعضی از حکومتها میشويد؟ درواقع ما سعی میکنیم در جاهایی که میتوانیم نقشی مثبت ايفا کنيم حاضر شویم، آن هم نه فقط برای اسماعيلیان. خيلی اوقات شرکايی داریم که با ما کار میکنند، حتا شرکايی بينالمللی مثل بانک جهانی و نهادهای مشابه ديگر. هانری ویل: به همين دلیل است که شریک مجمع صلح [پاريس] شدهايد؟ بله. اين يکی از کارهایی است که انجام دادهام. صلح آشکارا یکی از چيزهايی است که ما در پی ثبات بخشیدن به آن و، مهمتر از آن، کمک به تقويت آن هستيم. کار بسیار پيچيدهای است، امّا بسیار مهمّ است که گفتوگو را به بخشی از زندگی سیاسی هرروزه تبدیل کنيم. داريم به اين سمت پیش میرویم، ولی این امر به کُندی اتفاق میافتد. هانری ویل: شما از طریق بنيادتان، شبکهی توسعهی آقاخان، کار میکنيد که يکی از بزرگترين سازمانهای توسعهی خصوصی در جهان است... وقتی به جهان سوّم نگاه میکنید، که اسماعيلیان بهطور خاص در آن حضور دارند، ما باید از خودمان سؤالاتی را دربارهی دولتها بپرسيم. ديدگاه من هميشه اين بوده که جامعهی مدنی باید نقشی بنيادين در آيندهی همهی جمعيّتها ايفا کند. درنتيجه، باید آن را مستحکم و تقويت کنيم. و اين يعنی توجه به مهمترین نهادهای جامعهی مدنی و حمايت کردن از آنها و تشويقشان در هر جايی که امکان کمک به آنها را داریم تا امور را متفاوت با آن چيزی انجام دهند که تا به حال میشناختهايم. بهويژه وقتی پای بحث در مورد استعمارزدايی به ميان میآید. هانری ویل: آيا میخواهید نمايندهی صدای خِرَد و عقلانيّت باشيد؟ آه... مطمئن نيستم وضع اين باشد، ولی اميدوارم که اين صدای منطق باشد. نقش امام پیشبینی تغيير نيز هست تا کمک کند به وقوع تغيير مثبت. درنهايت، اين قوّت و کيفیّت جامعهی مدنی است که کيفیّت زندگی مردم را معيّن میکند. هانری ویل: به نظر میرسد که پيام صلح شما، که برآمده از منطق و عقلانيّت است، صدایی است که امروزه با تناوبِ کمتری شنيده میشود. بله، درست است، ولی فکر میکنم دلیلش مشکلاتی است که در مورد مسئلهی زمامداری و عدم تعادل اقتصادی وجود دارد. نفوذهای خارجی نیز نقش بسیار بزرگی ایفا میکنند. ما با جهانی مواجه هستیم که دستخوش تغيير است و میکوشیم کار توسعه انجام دهيم. من خوشبین هستم و در عين حال محتاط. هانری ویل: آيا شما فقط در کشورهایی کار میکنید که از شما میخواهند در آنها درگيرِ کار شويد يا خود شما هستيد که در این جاها پیشقدم میشوید؟ ما در کشورهايی کار میکنيم که جماعتی در آنها وجود داشته باشد يا در کشورهايی که از ما میخواهند درگیر کار در آنها شويم، حتا اگر جماعتی در آنها وجود نداشته باشد. پديدههای منطقهای بسیار مهمّ هستند. حتّا اگر در يک کشور خاص حضور نداشته باشيم، اگر یک کشور همسايه جماعتی بزرگ داشته باشد، سعی میکنید که با آن حکومت رابطه برقرار کنید. هانری ویل: آيا شما خود را خيّر و نيکوکار بشریّت میدانيد؟ خيّر و نيکوکار نه. نيکوکاری در اينجا يعنی ما درگیر کار بشردوستانه شويم. من در چارچوب نهادهای امامت کار میکنم. بدون شک ما کار بشردوستانه هم انجام میدهيم، ولی نهادهايی اقتصادی نيز برپا میکنیم که زندگی تجاری و کسبوکار خودشان را دارند و غرض و مقصودشان دوام و رشد درازمدت است. هانری ویل: در طی ۶۰ سال، شما خیلی چیزها ساختهايد. بله، من چيزهايی را ساختهام چون موقعیّت اقتضا میکرده که اين کارها را بکنم و اينها چيزهايی بوده که جماعت نياز داشته است. ولی اين فرایندِ رشد در عين حال فرايندی بیمنتها هم هست. درنتیجه مهمّ است که بکوشيم و تحوّلات آينده را در جامعه پیشبینی کنيم و بعد نهادهايی را ايجاد کنيم که سهمی در رشد مثبت ايفا کنند. مثلاً مهمّ است که فقر را تا جايی که امکان دارد کاهش دهیم. آقاخان به همراه نخستوزیر مالی و امامِ مسجد جينگاریبر تيمباکتو (مالی) در سال ۲۰۰۳. کار حفاظت اين بنای ميراث جهانی یونسکو متعلّق به قرن چهاردهم با سرمایهگذاری مالی صندوق فرهنگی آقاخان انجام شده است. هانری ویل: اين کار نبرد سختی است. شايد نبردی باشد که از حيث زمان حدّ نداشته باشد. ما يک جهت را میآزمايیم. لزوماً نمیدانيم چه اتفاقی میافتد، ولی میدانيم که در مسیر درست قرار داریم. مثلاً در زمينهی بهداشت يا وامهای خُرد، میتوانيم پيشرفت در بهبود کيفيّت زندگی را بسنجيم و اندازهگيری کنيم. هانری ویل: آیا بسیار پیش میآید که رؤسای دولتهای خارجی از شما مشورت بگيرند؟ بله. بهويژه در کشورهايی که جمعيّت اسماعيلی بزرگی وجود دارد يا نهادهايی قوی وجود دارند. البته اين سخن از آن سو هم صادق است. من هم با آنها گفتوگو میکنم چون نیاز دارم بدانم آنها دربارهی آينده چه فکرهايی دارند و بهترین نهادهای علمی يا اقتصادی کداماند. هانری ویل: شما با سرمايهگذاری دنبال جذب و تبلیغ پیروان برای خودتان نيستيد؟ خیر. ما جذب و تبليغ نداریم. میتوانيم اين کار را بکنيم، ولی چنین نيازی را احساس نمیکنیم. در بعضی اديان و مذاهب، جذب و تبليغ توصيه میشود، امّا رويکرد ما این است که هر کسی باید هر کاری را بکند که خودش میخواهد. اگر میخواهند شيعه بشوند، میتوانند شيعه بشوند. اگر میخواهند شيعهی اسماعيلی بشوند، میتوانند شيعهی اسماعيلی بشوند. هانری ویل: بزرگترین طرح بعدی که به دل شما نزديک است چیست؟ معتقدم امروزه نهادهای بزرگ اگر بنياد خوبی داشته باشند، باثبات باشند و به فکر گسترش نفوذ در جامعهی مدنی باشند، اثر زیادی بر جامعهی مدنی میگذارند. اين همان چيزی است که میکوشم جهان سوّم را در زمينهی آن پشتيبانی کنم. مثلاً در زمينهی آموزش، ما دانشگاههايی در آسيای ميانه، پاکستان و آفريقای شرقی داریم. اينها تأثير و نفوذ فوقالعادهای دارند. ما سعی میکنیم نهادهايی قوی برای پشتیبانی از جامعه ايجاد کنيم. نه تنها با دانشگاهها بلکه با بيمارستانها، بانکها، شرکتهای مالی و نظایر اینها. هانری ویل: شما بازرگان و پيشهور نيستيد؟ نه، ولی مجبور شدهام اینها را بياموزم. ما نهادهای خودمان را داریم که مطلقاً محدود به جماعت اسماعيلی نيستند. ما از سرمایهگذاری خُرد شروع میکنیم و تا حد سرمايهگذاری در بزرگترین شرکتها پیش میرويم. سعی میکنيم از توسعهی اقتصادی حمایت کنیم. کشورهايی هستند که از دل فقر و تهیدستی بیرون آمدهاند و ما هر جايی که باشیم باید سهمی در این توسعه داشته باشيم و مطمئن شویم که این توسعه مثبت و باثبات باشد. البته این دو چيز ضرورتاً با هم همراه نمیشوند. هانری ویل: برنامههای توسعهای که شاملِ مثلاً بهبود مسکن شود. به شما میگویم چرا. وقتی که توسعهی اقتصادی جامعههای فقير را مطالعه کرديم، متوجّه شديم هنگامی که خانوادههای فقیر میتوانند برای اوّلین بار پولی پسانداز کنند، آن را صرف مسکنشان میکنند. خيلی اوقات اين سرمايهگذاری روی یک سقف نازک، آب جاری يا يک سیستم فاضلاب است. به عبارت ديگر، انسانها ابتدا به هر چيزی که اطرافشان و خانوادهشان اتفاق میافتد نگاه میکنند. ما با کار کردن روی خانهها و مسکن مردم، بر نیازهای ابتدايیشان متمرکز میشویم و این به نوبهی خود بر چندین نسل بعدی خانواده تأثير میگذارد. خيلی اوقات این سرمايهای است که اگر مِلک خوب مديريّت شود ارزشش میتواند افزايش پیدا کند. درنتيجه، مسکن بر بسياری از جنبههای زندگی خانواده اثرگذار است و به همين دلیل است که میخواستم به توسعه توجه داشته باشم و سعی کنم از نهادهايی پشتيبانی کنم که به شتاب و قدرتِ تغيير کمک میکنند. هانری ویل: فرهنگ نيز يک اولویّت است. شما از معمارها به اندازهی موسیقی پشتيبانی میکنيد، تا حدّی که برایشان جايزه تأسیس کردهايد. من به موسيقی علاقه دارم چون میکوشیم که دسترسی بينالمللی به فرهنگهای جهان سوّم را گسترش دهيم. اگر بتوانیم آنها را در غرب بشناسانيم و در جامعهی غربی اينها به رسميّت شناخته شوند و قدرشان دانسته شود، میتوانيم ثبات و نیز دانش و آگاهی دربارهی فرهنگهای اين کشورها را به ارمغان بياوریم. اتفاقاً خيلی اوقات ارتباطهایی وجود دارد که فوقالعادهاند، بهويژه مثلاً در زمينهی موسيقی «مناجاتی»، مثل موسيقی آسيای ميانه. هانری ویل: آيا شما يک رئيس دولت بیهمتا میشويد؟ (با خنده...) نه، نه. بگذاريد بگويم که من در بسياری از کشورها کار میکنم، درنتيجه چيزهايی میآموزم. علاوه بر آن، از آنجا که مدّتهاست در اين مقام بودهام... هانری ویل: ولی اين ميل و اشتياق هنوز در شما هست. من در کشوری آموزش ديدهام که در آن توسعه پديدهای از زندگی جهانی ديده میشود و، درنتيجه، تا جايی که امکان داشته باشد، مشاهدهگر اوضاع هستم و میکوشم اطمينان حاصل کنم که نهادهای ما به آينده چشم داشته باشند و در آن جهت حرکت کنند. چون، درنهايت، پیشبينی در زندگی ضروری است، چه در تهیدستی و خاکساری محض باشيد يا در عيش و تنعّم. باید بتوانيد هوشمندانه پيشبینی کنید. هانری ویل: پیشبينی کنيد و به فکر ديگران هم باشيد؟ و سازندگی کنيد. هانری ویل: و انسانها در کانون و متن همهچيز هستند؟ بديهی است. و بعد هم من اعتقادی دارم مبنی بر اینکه فقر وجود دارد ولی ناگزیر نيست. ما باید شهامت تحلیل و فهم آن را داشته باشیم. چند سال پيش، ما جمعيّتهای اسماعيلی را تحلیل کرديم و دريافتيم که محيط، بزرگترین سهم را در تهیدستی جماعتهای فقیر دارد. بعضی از جماعتها در جاهايی در دنيای ما متولّد میشوند و زندگی میکنند که اقتصاد محلّی توان پشتیبانی از زندگی انسانی را ندارد. وقتی به اين نتيجه رسیديم، به این جماعتها توصیه کرديم که جابهجا شوند و در جای ديگری ساکن شوند. جاهايی در سيّارهی ما وجود دارد که زندگی انسانی در آنها پايدار نیست و، اگر به دلایل تاریخی جماعتهایی هستند که در آنجا زندگی میکنند، میدانيد که برای آنها آيندهای وجود ندارد. این امری ذهنی و سوبژکتيو نيست، يک واقعيّت اقتصادی است. ما وظيفه داريم اين را به مردم بگوييم و بعد بکوشیم منابعی تهيه کنيم برای کمک به این که جابهجا شوند. کشورهايی هستند که پنجاه سال پيش جماعت ما در وضعيّتهای بسیار دشواری در آنها زندگی میکردند؛ به آنها گفتيم: «گوش کنيد، با درنگ و صبر وقت بگذاريد، ممکن است اين امر برای نسل امروزی ميسّر نباشد ولی شاید برای نسل فردا امکانپذير باشد. ولی خوب تحصیل کنيد، خودتان را آمادهی رفتن کنيد و جای ديگری اسکان پيدا کنيد.» هانری ویل: اين فرايندی دردناک است؟ بله. جابهجا کردن جماعتها هميشه کار دشواری است. این تصميمی است که به ميل و رغبت نمیگيرید. شرايط اين را ایجاب میکند. اگر شواهد سنجشپذيری به شما نشان بدهند که کيفيّت زندگی غيرممکن است، شما مکلّفايد چنين نتايجی بگيرید. درنتيجه، شما نسل جوانتر را با آموزش و تحصیل آماده میکنيد. به عبارت ديگر، با زبانها و دانش فنّی آنها را آماده میکنيد. در اين مورد، ما ذهنی و سوبژکتيو نگاه نمیکنيم. باید سختگير باشیم و حتا گاهی اوقات بهشدّت سختگير. چون جماعتها بهتنهايی جابهجا نمیشوند. ما باید مکانی را که به آن نقلمکان میکنند نيز آماده کنيم. نهادهايی بسازیم، مدارسی بسازیم و نهادهايی مالی بسازیم و امثال اینها. اين همان کاری است که مثلاً در تاجيکستان کردهايم. هانری ویل: حضرت والا، آيا شما انسان خوب و صالحی ديده میشويد؟ این نقشی است که امام دارد، ولی تنها نقش من نيست. هانری ویل: اين چشمانداز شماست. فکر میکنم اين چشمانداز درست و بجا برای هر امامی است. هانری ویل: چرا پرتغال را به عنوان مقرّ و مسند امامتتان انتخاب کرديد؟ امامت نهادی است که اصالتاً از شرق آمده است. من میخواستم دفتر و ديوان اصلیاش در کشوری غربی باشد که امامت را بهمثابهی يک نهاد دينی به رسمیّت بشناسد. پرتغال کشوری است که پيمانی رسمی با [نهاد دینی] رُم امضا کرده. برای همین، پيشینه و سابقهای وجود داشت که به من اجازه میداد پیمانی رسمی با يک دولت غربی امضا کنم که تا حدودی مشابه همان باشد. هانری ویل: در عین حال شما عميقاً فرانسوی هستيد یا دستکم فرانسهدوست هستید؟ بله. بخش زیادی از تحصيلات من به زبان فرانسوی بوده و در فرانسه زندگی میکنم. ما روابط بسیار گرمی با دولت داریم، ولی هیچ پيمان رسمی، از آن جنس که با پرتغال داريم، با فرانسه نداریم. هانری ویل: شما سفارتخانههایی در بسیاری از کشورها دارید ولی نه در پاريس. نه، ولی ما با دولت فرانسه توافقی داریم و نهادهای ما در فرانسه تحت آن توافقنامه فعالیّت میکنند و امامت به همین توافق ملتزم است. هانری ویل: شما در شانتی و نسبت به آن هم تعهدات و دلبستگیهایی دارید. چرا؟ این سنّت ماست. در گذشته، بسیاری از چهرههای برجستهی تاریخ امامت در کیفیّت زندگی محل اقامت و سکونتشان سهم داشتهاند. اين سنّتی است که من هم آن را در اینجا پیاده کردهام. هانری ویل: شما در اطراف جهان به خاطر اسبها هم شهرت داريد. شما ۷۰۰ اسب نژاده دارید؟ من تعداد دقیق را الآن نمیدانم چون پیداست که این تعداد بسته به موقع سال فرق دارد، ولی واقعیّت اين است که اين کسبوکاری است که به من به ارث رسیده. اینها به پدربزرگ من تعلّق داشتند که این کار را ابتدا در انگلستان آغاز کرد و بعد در فرانسه. پدرم اين کار را پس از او به عهده گرفت و پس از وفاتش خانواده نمیدانست که بايد این کسبوکار را حفظ کنيم يا نه. نهایتاً تصميم گرفتيم که بله، میخواهيم سعی کنیم و اين سنّت را ادامه دهیم. اين کار در جهان مسلمان بسیار شايع است. ضمن اینکه ورزشی شگفتآور است. هانری ویل: سوارکاران شما لباس ابریشم سبز و سرشانهی قرمز میپوشند. چرا؟ اینها رنگهای خانوادگی ماست. پدربزرگم از رنگهای قهوهای و سبز در انگلستان و قرمز و سبز در فرانسه استفاده میکرد و من هر دو را حفظ کردهام. هانری ویل: پدر و پدربزرگ شما خيلی بيشتر از شما تيتر يک روزنامهها بودند. شما روش محتاطانهتری در پیش گرفتهايد. فکر میکنم به عنوان یک نهاد مسلمان در غرب، بدون اينکه در کانون توجّه و عنوان خبرها باشم، میتوانم کارآمدتر باشم. دلیلی ندارم که نام من هميشه در اخبار باشد. وقتی مشکلاتی وجود داشته باشد، سعی میکنم بدون سروصدا آنها را حلّ کنم. البته هميشه هم موفق نمیشوم ولی بهطور کلّی احتياط و کارکردن بدون جنجال به سود من واقع شده است. هانری ویل: شما نشان گراندکروآی لژيون افتخار را دريافت کردهايد. اين امتياز برای شما چه معنایی دارد؟ این قدردانی برای من بسيار عزیز است. آغوش فرانسه برای پدربزرگم، پدرم، برادرم، خودم و عمویم گشوده بوده است. فرانسه کشوری است برای ما بسیار عزیز.