اولویت‌بندی دشمنا؛ خطر اسرائیل یا نافرمانی زنان

فهمیدن این مطلب به هیچ‌وجه دشوار نیست که انسان به‌واسطه‌‌ی آگاهی اجتماعی و زیست عرفی، قادر است در هر زیستگاهی تشخیص دهد که در جامعه (‌یعنی خارج از خانه و نهان‌گاه شخصی)، چه لباسی بر تن کند و چگونه ظاهر شود و چگونه میان باورهای شخصی و عرفی تعادلی ایجاد کند و اهداف و عواملی چون امنیت، تشخص، سلامت، زیبایی، اقتضاء اقتصاد و جغرافیای زیست و آسودگی تردد در جامعه را در انتخاب لباس خود فرانظر آورد (مبحث فرهنگ لباس). و به بیان ساده از این توانایی اجمالی برخوردار باشد که هدف از لباس پوشیدن را بفهمد و طبعا این فهم را در قالب نوع پوششی که انتخاب می‌کند، در معرض نقد و نظر و ارزیابی جمعی هم قرار دهد و در این فرآیند برون‌فکنی انتخاب‌های فردی، سبک و سیاق پوشیدن را هم مدام بپیراید و تغییر دهد (مبحث مد و سبک پوشش و تاثیر عرف بر ترجیح سبک پوشش).

به بیان دیگر مبحث فرهنگ لباس پوشیدن و تغییر و تحولات آن در قلمرو مد و سبک و سیاق پوشش، از قدیم‌ترین و بدوی‌ترین ادوار تا اکنون که با تنوع ابزارها و فنون مرتبط، توسعه و پیچیدگی یافته، سراسر بحثی فرهنگی بوده و در هیچ زمانی بشر، عاجز از تشخیص این مقوله ابتدایی نبوده است. این مبحث آنقدر ابتدایی است که بسیاری از باورها و ارزش‌گذاری‌های جمعی بشر حول همین توانایی شکل گرفته و سامان یافته است.

این حالت بدوی ممتنع را تخیل کنید که اگر هیچ دین و آیین و قانونی برای بشر قابل درک یا برساختن نبود، باز هم می‌دانست که چگونه باید در این زمینه‌ی کاملا بدوی، بقاء خود را از طریق پناه گرفتن در طبیعت، تامین و تضمین کند و لباس پوشیدن جزو یکی از این شیوه‌های پناه گرفتن، نه نیاز به تفلسف پیچیده‌ای داشت و نه ظرافت خیالی و نه اعمال فشار دینی و قانونی. (به بیان روشن‌تر یعنی ادیان و قوانین هم در این موضوع بر گرده‌ی عرف و فرهنگ ایستاده‌اند و برای همین است که مثلا در ادیان مختلف، متأثر از عرف، آموزه‌ها متنوع و مختلف‌اند).

اکنون به عملکرد جمهوری اسلامی در این زمینه بنگرید. واضح است که آنقدر ناآگاه نیست که این مباحث ابتدایی را نفهمد، اما در این موضوع به گونه‌ای رفتار می‌کند که نه عرف محل اعتناست و نه عقل! نه ماجرای دین و شریعت ملاک عمل است و نه التزام به قانون و نه حتی تبلیغات پیشاانقلابی و برخی ژست‌های پساانقلابی خود!

برخی تحلیل‌گران مدتهاست به نصیحت‌کردن مشغول‌اند و اخیرا هم گروهی از سر خیرخواهی و البته ساده‌دلانه می‌پرسند چگونه است که در موقعیتی چنین بلاخیز و در این روزها که واقعا پس از مدتها تعبیر”در شرایط حساس کنونی”را می‌توانند با خیال راحت برایش به کار برند، حکومت این‌قدر عقل و تدبیر به خرج نمی‌دهد که دست‌کم در سودای وفاق ملی در برابر دشمن، به مصلحت خویش و بقای خود بیندیشد و چنین بی‌رحمانه چنگ در صورت و موی زنان و دختران نکشد و از این طرح کور سراسر ظلمت دست بشوید؟!

دوستان هیچ به این موضوع اندیشیده‌اید که ای بسا اکنون خیال حکومت از جانب دشمن آسوده‌تر باشد تا از جانب زنان؟ مهار زنان اکنون جزو شاخص‌های هویتی حکومت تهی‌دست اسلامی است! زنان و دخترانی مطالبه‌گر و معترض که دیگر حاضر نیستند امتداد ستم و اهانتی تاریخی باشند و نیز در ضمن این نافرمانی مدنی، پیام مخالفت و نقد صریح خود را نسبت به وضع آشفته و هرج و‌مرج مدیریتی و انواع فسادی که در خانه‌ی سران حاکم لانه کرده، با شجاعت و صراحت فریاد می‌زنند! البته این روزها با چهره‌هایی خونسرد و مطمئن!

شاید با اعتماد به حمایت جناب پدرخوانده، بایدن بزرگ که به قول ظریفی اکنون “گنبد آهنین ایران” است، از قضا حاکمیت، از سوی دشمن خارجی خود را در شرایطی حساس نمی‌بیند و از این ترس و هیجان عمومی و جو غبارآلود ایجاد شده، برای مهار زدن بر یکی از مشکلات اصلی‌اش یعنی حرکت زنان بهره‌ می‌جوید تا به مدد این دلهره‌ی جمعی بتواند روسری را با توسری و تعهدگرفتن تثبیت کند و هیمنه و هیبت از دست‌رفته‌ی خویش را بار دیگر فراچنگ آرد!

اینکه تا کی گنبد آهنین نقشش را به خوبی ایفا کند مهم نیست، مطلب اصلی این است که باید طبق آموزه‌های ماکیاول عزیز، این فرصت کم‌نظیر را قدر بداند! خدا بزرگ است، بایدن هم! و دشمن اصلی اکنون در خانه است! نافرمان! بدون روسری!