پرونده ویژه قتل‌های زنجیره‌ای ۴| هویت، چراغ، کیهان

پروپاگاندا برای قتل

زیتون ـ مصطفی خسروی: «آنچه که باعث شد من امشب خودم خواهش کنم که بیایند این برنامه را ضبط کنند صحبتی است که از دو روز پیش شروع شده ولی شاید ده دقیقه قبل یک تلنگر سفتی به روح من خورد. می‌خواستم این صحبت را بکنم که این چیزهایی که در طول این مدت من نوشتم، همه رگه‌هایی از لجبازی شدید دارد و شدیداً پشیمانم از این کار.»

گوینده این سطور هیچ‌گاه مجال آن را نیافت که توضیح دهد کدام «تلنگر سفت» او را مقابل دوربین برنامه «هویت» نشانده بود، چرا که دو سال پیش از پخش این اعترافات، علی‌اکبر سعیدی سیرجانی در یکی از خانه‌های امن وزارت اطلاعات با شیاف پتاسیم به قتل رسیده بود.

 اکبر گنجی نویسنده کتاب تاریک‌خانه اشباح می‌گوید سعید امامی در جلسه شورای استان یکی از استان‌ها مسئولیت اجرا و برنامه‌ریزی این جنایت را پذیرفته و چگونگی آن را شرح داده است. (تاریکخانه اشباح/ص ۳۲۸)

سعیدی سیرجانی تنها روشنفکری نبود که اعترافات اجباری‌اش در سال ۷۵ در برنامه هویت از شبکه اول سیما پخش شد، عزت‌الله سحابی و غلامحسین میرزاصالح نیز دیگر قربانیان این برنامه امنیتی بودند که هر کدام به نحوی مجبور به مشارکت در این سناریو شده بودند. 

بازوی رسانه‌ای قتل‌های زنجیره‌ای

«هویت» علاوه بر اعترافات اجباری این سه تن، شامل مجموعه‌ای از انواع اتهام‌های امنیتی و اخلاقی علیه جمع گسترده‌ای از شخصیت‌های ادبی و سیاسی کشور در آن سال‌ها بود؛ عبدالحسین زرین‌کوب،  هوشنگ گلشیری، داریوش شایگان، محمدعلی اسلامی ندوشن، سید حسین نصر، باقر پرهام، محمود دولت‌آبادی، محمدجعفر محجوب، احمد شاملو، ایرج افشار  و … 

گرچه پخش چنین برنامه‌ای در زمان خود واکنش‌های منتقدان نظام را به همراه داشت اما ۳ سال طول کشید تا همزمانی تهیه، تولید و انتشار این برنامه با قتل بسیاری از دگراندیشان که در سال ۷۵ و پیش از آن رخ داده بود، مورد توجه افکار عمومی قرار گیرد. 

با ترور داریوش فروهر و پروانه اسکندری در آذر ۱۳۷۷ و برملا شدن دیگر جنایات موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای در آن سالها، نقش سازندگان هویت در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و این سوال مطرح شد که چه ارتباطی میان سازندگان هویت و دستگاه ترور وزارت اطلاعات وجود داشته و دارد؟ هویت‌سازان در آن مقطع به دنبال چه بودند؟ توجیه قتل‌های زنجیره‌ای یا زمینه‌سازی برای حذف دیگر دگراندیشان؟ 

این برنامه تلویزیونی، برخلاف نامش، عاری از هویت بود، هیچ گونه شناسنامه‌ مشخصی نداشت و در تیتراژ ابتدایی و انتهایی آن هم نشانی از نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده به چشم نمی‌خورد. 

این برنامه تلویزیونی اما، برخلاف نامش، عاری از هویت بود، هیچ‌گونه شناسنامه‌ مشخصی نداشت و در تیتراژ ابتدایی و انتهایی آن هم نشانی از نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده به چشم نمی‌خورد. 

با بالا گرفتن مجادلات سیاسی میان جناح‌های حاکم در کشور و دو ماه بعد از اعلام خبر خودکشی سعید امامی، بالاخره سر و کله یکی از عوامل اصلی هویت پیدا شد. حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در ۲۰ مرداد ۱۳۷۸ در دفاع از این برنامه نوشت: «هویت از سوی سازمان صدا و سیما تهیه شده و در آن جمع زیادی از صاحب‌نظران سخن گفته بودند. در این برنامه پشت صحنه و هویت اصلی جریان‌های ضد انقلاب به طور مستند افشا شده بود که بنده این برنامه را یکی از برنامه‌های افتخارآمیز می‌دانم و البته کسانی که از هویت انقلابی خود پشیمان شده‌اند و امروزه با برخی از همان عوامل ضد انقلاب پالوده می‌خورند، طبیعی است که از این برنامه عصبانی باشند و این مشکل از استحاله‌شدن خود آنهاست.» 

این اظهارات کافی بود تا نگاه‌ها به سوی کیهان و کیهان‌نشینان جلب شود، هر چند برای قربانیان هویت این موضوع تازگی نداشت چرا که آنها از همان روزهای اول پخش این برنامه متوجه رابطه تنگاتنگ میان بازجویان وزارت اطلاعات و ستون‌‌نویس‌های روزنامه کیهان شده بودند.

احمد پورنجاتی، معاون علی لاریجانی رئیس وقت سازمان صدا و سیما، در زمان پخش هویت بخش دیگری از این ماجرا را روشن می‌کند، او هویت را محصول «بازار مشترکی» می‌داند که بخشی از آن در «وزارت اطلاعات با محوریت شخص سعید امامی» و بخشی دیگر از آن نویسندگان و مسئولان ستون «نیمه پنهان» روزنامه …بودند.» 

نیمه پنهان نام ستونی بود که آن سال‌ها در روزنامه کیهان توسط حسن شایان‌فر همکار و رفیق قدیمی شریعتمداری منتشر می‌شد و اتفاقا به اتهام‌پراکنی و انتشار اعترافاتی از دگراندیشان همچون فرج سرکوهی علیه خود می‌پرداخت که پیش‌تر در هیچ کجا منتشر نشده بود. 

در دهه ۷۰ مهدی خزعلی، فعال سیاسی راستگرایِ آن زمان و صاحب انتشارات «حیان»، کتاب «هویت»، متشکل از متن همه قسمت‌های این برنامه تلویزیونی را منتشر و بارها تجدید چاپ کرد.

محمد سرافراز معاون برون‌مرزی صدا و سیما در سال ۷۵ که بعدها برای مدتی ریاست این سازمان را هم بر عهده گرفته بود، در کتاب خاطراتش که بخشی از آن در  انصاف نیوز منتشر شد درباره ساخت و پخش برنامه‌های هویت و چراغ می‌گوید: «بعد از پخش این برنامه‌ها در شورای معاونین صحبت شد و نظرات مختلفی ابراز شد. اغلب این برنامه‌ها در بیرون تهیه شده بود و ما هم در مورد پخش آنها سؤال داشتیم. آقای پورنجاتی معاون وقت سیما بعدها اعلام کرد پیشنهاد ساخت یک برنامه تلویزیونی در نقد جریان روشنفکری مخالف نظام توسط سعید امامی در جلسه‌ی مشترک با رئیس سازمان داده شد ولی ایشان با پخش برنامه هویت مخالف بود.» 

از همین پرونده بیشتر بخوانید:

«تبانی متهم و بازجو» برای لاپوشانی حقیقت

افشاگری ناتمام، رسیدگی ناتمام، دادخواهی ناتمام

در این پرونده همه را کشتند، حتی قاتل و پلیس را

در دهه ۷۰ مهدی خزعلی، فعال سیاسی راست‌گرایِ آن زمان و صاحب انتشارات «حیان»، کتاب «هویت»، متشکل از متن همه قسمت‌های این برنامه تلویزیونی را منتشر و بارها تجدید چاپ کرد. خزعلی در «مقدمه‌ی ناشر» کتاب هویت نوشته است: «هویت بازگشت به خویشتن است، نگاهی است به خود و باور کردن ارزش‌های خویش، نگاهی به خانه‌ی دوست و نظری به اردوگاه دشمن، نگرشی به درون و برون، گاه از بیرون به خانه می‌نگرد و از چشم بیگانگان نگاه می‌کند، از منظر دگراندیشان خود را قضاوت می‌کند و با دیدگاه بداندیشان آشنا می‌شود…هویت، نقلی است مستند، از صف آرایی بیگانگان، هویت هشداری است به سهل انگاران.»

کیهان و صدا و سیما در واقع بازوی رسانه‌ای قتل‌های زنجیره‌ای بودند، نقش آنها تثبیت نظریه «تهاجم فرهنگی» و آماده سازی افکار عمومی برای حذف دگراندیشانی بود که عامل این تهاجم معرفی شده بودند.

با این اوصاف باید «هویت» را محصول مشترک سه نهاد‌ وزارت اطلاعات با محوریت سعید امامی و روزنامه کیهان با محوریت حسین شریعتمداری و صدا و سیما با محوریت علی لاریجانی بدانیم، سه نهادی که مدیران اصلی آنها با نظر شخص رهبر جمهوری اسلامی تعیین می‌شوند. 

چراغ، کیهان، صدا و سیما 

سه روز از انتشار بیانیه وزارت اطلاعات می‌گذشت که در ۱۸ دی ۱۳۷۷ علی خامنه‌ای به فاصله کوتاهی مجددا در تریبون نماز جمعه تهران حاضر شد و تلاش کرد به اتهام قتل فروهرها توسط نظام پاسخ دهد: «اگر نظام جمهوری اسلامی اهل دشمن‌کُشی است، دشمنان خودش را می‌کُشت؛ چرا سراغ فروهر و عیالش برود؟! مرحوم فروهر، قبل از انقلاب دوست ما بود؛ اوّلِ انقلاب همکار ما بود؛ بعد از پدید آمدن این فتنه‌های سال شصت دشمن ما شد؛ اما دشمن بی‌خطر و بی‌ضرر.» 

 در ۲۱ دی‌ ماه و تنها سه روز بعد از این سخنرانی، برنامه‌ای تحت عنوان «چراغ» بر روی آنتن شبکه اول صدا و سیما رفت. مهمان این برنامه کسی نبود جز روح‌الله حسینیان، چهره‌ای امنیتی که سابقه دادستانی دادگاه ویژه روحانیت (منصوب مستقیم رهبر) و نمایندگی دادگاه انقلاب در وزارت اطلاعات را داشت: «نیروهائی که مرتکب چنین قتل‌هائی شدند، نیروهای مذهبی بوده و از لحاظ سیاسی از طرفداران جناح چپ استحاله شده و از هواداران رئیس محترم جمهوری بوده‌اند و تا آن‌جا که من از سوابق ممتد آن‌ها اطلاع دارم مسئول این جریان، آدم اهل فکری بود.» حسینیان در مصاحبه‌ای با کیهان هم این ادعا را مطرح کرده بود.»

سرافراز در بخش دیگری از خاطرات خود به چراغ هم اشاره کرده و می‌گوید: «دو سال پس از پخش این برنامه (هویت) بود که ماجرای قتل روشنفکران توسط سعید امامی و همکارانش به‌وقوع پیوست و برنامه چراغ آدرس غلط در مورد عاملین قتل‌های زنجیره‌ای داد.»

حسینیان همان‌وقت در مصاحبه مفصلی با کیهان گفته بود: «شاخه‌ای از جناح چپ اخیراً به طور علنی اعلام کردند که می‌خواهند کانون‌های قدرت نظام را سنگر به سنگر فتح کنند و ممکن است این‌ها برای اشغال وزارت اطلاعات توطئه‌ای طراحی کرده باشند. مدتی است نیروهای چپ فرصت‌طلب در حال تدوین سناریویی برای در دست گرفتن وزارت اطلاعات هستند. اینها از همان اول تحلیل می‌کردند، چون وزیر اطلاعات آدم ساده‌ای است لذا با استفاده از او می‌توان تمام نیروهای چپ فرصت‌طلب را حاکم کرده و نیروهای مذهبی و مخلص وزارت اطلاعات را قلع و قمع کرد و در این راه چند معاون و مسئول را به آقای دری‌نجف آبادی تحمیل کردند اما وزیر اطلاعات تعادل را حفظ کرده و زیر بار در خواست‌های اضافی آنها نرفت.»

یکی از پس‌لرزه‌های پخش برنامه چراغ، اخراج رئیس سازمان صدا و سیما از جلسات هیات دولت بود

پخش برنامه چراغ از شبکه اول با واکنش تند اصلاح طلبان به ویژه محمد خاتمی روبرو شد و صدا و سیما نیز طی اطلاعیه‌ای انجام تخلف توسط برخی گردانندگان برنامهٔ چراغ را پذیرفت. یکی از پس‌لرزه‌های پخش برنامه چراغ، اخراج رئیس سازمان صدا و سیما از جلسات هیات دولت بود

گلایه‌های محمد خاتمی از این اظهارات به این مورد ختم نشد، حسینیان در خاطرات خود به جلسه‌ای در ماه رمضان همان سال (اول دی تا اول بهمن ۱۳۷۷) اشاره می‌کند که در آن عصبانیت خاتمی از برنامه چراغ به واکنش علی خامنه‌ای منجر می‌شود: «در شب ماه رمضان که همه مسئولان به دعوت آقا بودند، عصبانیت آقای خاتمی در آن جلسه ترکید و نسبت به بنده توهین‌آمیز صحبت کردند. رهبری بحثی را که معلوم بود بداهه به نظرشان رسید و لازم بود را به نام «سکینه» مطرح کردند که مسئولان جمهوری اسلامی باید دارای آرامش باشند. نباید عصبانی شوند و از کوره در برویم. وقتی که آقا این صحبت را تمام کردند آرامش بر جلسه حکم‌فرما شد.»

«چراغ» آمده بود تا پروژه نیمه تمام هویت را به پایان برساند، آمده بود تا تمام قتل‌هایی که در بیش از یک دهه توسط جریان‌های امنیتی برنامه‌ریزی و تئوریزه شده بود را یک جا به گردن دیگری بیاندازد. باز هم محصولی مشترک از کیهان، صدا و سیما و افراد و نهادهای امنیتی متصل به بیت رهبری. گروهی که تا امروز تبلیغ، ترویج و انحراف ترور‌های سیاسی پس از انقلاب در کشور را مدیریت کرده است.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

5 پاسخ

  1. جناح تمامیت خواه هیچوقت حاضر نمیشود به دشمنان خودش که مردم باشند جواب پس بدهد” که البته خیالی نیست” اما چرا یکبار حاضر نمیشوند که خودشان نتیجه اعمالشان را مورد بررسی و نقد و اسیب شناسی قرار بدهند و راندمان و بازده این همه خلافهائی که انجام داده اند را سبک و سنگین کنند که چه ها عایدشان شده و چه ها از دست داده اند؟ هر ادم عاقلی باید به منفعت و ضرر کرده های خودش واقف باشد در غیر اینصورت باید به عقل او شک کرد! اینکه پس از سی و دو سه سال تنها خوشحالیمان این باشد که هیچکس نتوانست ما را از این اسب پائین بکشد که نشد نکته مثبت! کیفیت بالا نشینی مهم است که ایا راحت بودی” ایا به عشق و حالت میرسیدی” ایا رشد کردی؟ یا نه” همش در این ایام مواظب بودی که پائین نکشندت! که البته این مواظبت دائمی از روی شواهد و قرائن بیشتر به این اقای رهبر میخورد! انها که زیر سایه این جناب موقعیت امنی پیدا کردند برای خوردن و بردن شانسشان از خود رهبر بیشتر بود! این اقا بقول پدر مرحومم میگفت : شدیم گدای ارمنی ” نه این دنیا رو داریم نه اون دنیا رو! برای ایشان هم همینطور است ” فقط شد پله برا بالا رفتن مشتی قالتاق و ابن الوقت و نصیب خودش از این دنیا نفرت مردم که نثارش میکنند و گناه کشتار عده بیشماری بیگناه که توشه راه اخرتش شده!
    پرونده ایشان در قتل بسیار سنگین است ” یک موردش کشتار مردم سوریه در کمک و همدستی با بشار اسد دیکتاتور ” اوارگی میلیونها سوری ” کشتار مردم افغانستان بدست طالبانی که پشتیبانش همین اقاست” در عراق و یمن همینطور ” اقای زرافشان میگوید قتلهای زنجیره ای بالغ بر ۶۷ نفر است که تنها چهار نفر از انها مورد رسیدگی قرار گرفت انهم نصفه نیمه و بی نتیجه! ادمهائی که در این قتلها جانشان را از دست دادند از بچه نه ساله بگیر تا کسانیکه هر کدام اگر در هر کشوری متولد شده بودند سرمایه ای برای انجا بحساب می امدند! مختاری ” پوینده ” فروهرها ” سعیدی سیرجانی وووووو! گناه کشتن اینگونه افراد بسیار سنگین تر از کشتن ادمی مثل من است که بود و نبودم هیچ تاثیری در دنیا ندارد” و من نمیدانم این اقای رهبر که بطور حتم از جزئیات تمام این وقایع مطلع است در مورد خودش چه فکر میکند؟ با این لباسی که بمنظور نشانی از اخرت اندیشی به تن میکند خدا را چه فرض کرده؟ میخواهد برای خدا سفسطه کند و روضه بخواند و اگر شد منحرفش کند؟ این اقا باخت داده ” ما را هم بیچاره کرد از روی بیشعوری!

  2. با سلام. در این شکی نیست که هیچ کس از این جنایات با خبر نبوده است. سازمان عفو بین الملل هم نامه به زامبی‌ها نوشته است ولی معلوم نیست که نامه چه شده است. همانگونه که در سراب با خودی و سودای بی‌خودی مشخص شده اگر الیوشا فرضا گناه را از منظر نیچه دیده یا مارکس آنوقت است که ما متوجه برنامه ماست مالیزأسییون دوستان شده و به عبادت عرفا رفته است

  3. در میان نام برده شدگان، سید حسین نصر وصله‌ی ناجور است! نصر و فردید و همپالگی‌های اینها، در تئوریزه کردن اسلام در حکومت، خود از دست اندرکارانِ تباهیِ ایران و ایرانی هستند.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

پرونده ویژه قتل‌های زنجیره‌ای ۴| هویت، چراغ، کیهان

چهره‌ی مچاله‌شده از گریه و لابه‌ی بسیارِ او، بِرندی شده بود. بر بالای هر منبری که می‌رفت، در جمعِ هر جماعتی که می‌رفت؛ اشک‌اش دمِ مشکش بود. چشمِ جوانان مؤمن و انقلابی را خوب گرفته

ادامه »

سالها پیش که رهبر جمهوری اسلامی در بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ جنجال سند آموزشی ۲۰۳۰ را به‌پا کرد در مطلبی با عنوان «اصولگرایان

ادامه »

توی یک عالم دیگری سیر می‌کرد. در عوالمی که به واقعیت راه نداشت. تک‌تک جمله‌هایی که بیان می‌کرد و سفارش‌هایی

ادامه »