گفتگو با حمیدرضا جلایی‌پور؛

ایران مثل نان شب به «رحمت ۲» نیاز دارد

زیتون- فیروزه رمضان‌زاده: رییس دولت یازدهم پس از دو سال مذاکره نفس گیر و عبور از بحران هسته ای و دستیابی به برنامه جامع اقدام مشترک میان ایران و کشورهای ١+ ۵ عنوان«برنامه جامع اقدام مشترک ملی» یا برجام ۲ را در محافل سیاسی مطرح کرد. این اصطلاح، بارها از سوی برخی از مسوولان و شخصیت های سیاسی مطرح شده است اما پرسشی که مطرح می شود این است که آنچه حسن روحانی با عنوان « برجام داخلی» از آن یاد کرده است تا چه اندازه قابل تحقق است؟
حمیدرضا جلایی پور، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در گفتگو با زیتون معتقد است: «دستگاه قضایی باید به سه بخش جامعه یعنی دولت، جامعه مدنی و جامعه اقتصادی اعتماد و امنیت بدهد نه اینکه حامیان آتش زدن سفارتخانه‌ها احساس امنیت کنند. بر سر این مسائل باید توافق و اجماع صورت بگیرد وگرنه نظام، ایران و ایرانیان بیش از این لطمه می‌خورند.»
به گفته این جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران، بیکاری خرخره ایران را تا بیست سال آینده گرفته. بنابراین با یک گره اساسی مواجه هستیم که احتیاج به وفاق و «رحمت دو» و اراده جمعی دارد.

مشروح کامل این گفتگو در ادامه آمده است:
آقای جلایی پور، از دیدگاه شما و در نگاهی واقع بینانه٬ شانس تحقق برجام داخلی چقدر است؟
من سر اسم زیاد اصرار ندارم . اصل بحث من این است که کشور و جامعه ما در منطقه و جهان و دوره‌ای است که با چالش‌های اساسی روبرو است که برای مهارش به «توافق و اراده مشترک بین نیروهای درون حاکمیت و جامعه مدنی» نیاز دارد. حالا اسمش را هر چه می‌خواهید بگذارید. «برجام یک»،«رحمت یک»،«توافق یک». این «رحمت یک» چه بود؟ این بود که ایران زیر بند ۷ شورای امنیت و تحریم‌های اقتصادی گیر کرده بود و با خطر جنگ و فروپاشی اقتصادی روبرو شده بود. برجام یک در واقع یک وفاق و اقدام مشترک در حاکمیت و با حمایت جامعه ایران بود برای مهار چالش ناامنی، خطر جنگ و تحریم‌ها. این واقعا «رحمت یک» بود.

اصولا آن چه به عنوان برجام داخلی مطرح شده٬ قرار است چه مشکلاتی را از سر راه جامعه ایران بردارد؟

ما به «رحمت و وفاق ۲» در داخل هم احتیاج داریم و زمینه اجتماعی آن هم فراهم هست. شما ببینید الان یک سری چالش در داخل داریم که تقریباً همه بر روی آن هم نظرند. حالا اسمش را هر چه می‌خواهید بگذارید. من اسمش را می ‌گذارم رحمت یا وفاق دو. همین الان که ما با هم صحبت می‌کنیم لااقل شش میلیون بیکار داریم و باید دید برای حل و فصل این معضل بیکاری در ۱۰ سال آینده چه می‌توان کرد؟ و این چاره‌ای ندارد جز اینکه ایران در ده سال آینده با رشد و توسعه اقتصادی بالای هشت در صد پیش برود. حتی اگر به این هدف برسیم در ۱۰ سال آینده فقط ۵ میلیون شغل می‌توانیم ایجاد کنیم و دو سه میلیون هم تا آن زمان به تعداد بیکاران افزوده خواهد شد. یعنی بیکاری خرخره ایران را تا بیست سال آینده گرفته. بنابراین می‌بینید با یک گره اساسی مواجه هستیم که احتیاج به وفاق و «رحمت دو» و اراده جمعی دارد.تازه، من صرفاً معضل اقتصادی را گفتم. معضل فرسایش سریع اقلیم ایران و معضل رشد فزاینده آسیب‌های اجتماعی را هم داریم . موضوع جانشینی هم زیر پوست جامعه سیاسی ایران مساله‌ است. حل این مشکلات اجماع و وفاق می‌خواهد و با تبلیغات و گردن کلفتی و تهدید نمی‌شود حل یا مهارش کرد. واقعاً حل این مشکلات مثل «وفاق یک» برای رفع تحریم‌ها به «وفاق دو» نیاز دارد. اینکه در جامعه ۱۰ میلیون نفر فقیر مضطر و نه فقیر نسبی داریم شوخی نیست. برای حل این مشکل چه باید کرد؟

بسیاری از ازدواج‌ها به خاطر رکود اقتصادی و گسترش بیکاری به طلاق ختم می‌شود. این جوانان نیازمند شغل هستند. حتی تحقیقات نشان می‌دهد بخشی از کسانی که ازدواج کرده‌اند به خاطر مشکل اقتصادی به خانه پدر و مادر خود برمی گردند و از یکدیگر جدا می‌شوند، چون قادر به اداره زندگی خود نیستند. 

چه گام‌هایی باید برای تحقق آن‌چه شما «وفاق » و «رحمت» ‌می‌خوانید برداشته ‌شود؟

الان که داریم راجع به این معضلات صحبت می‌کنیم چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و مردمی ایران گذشته است. انقلابی که یکی از جهت‌گیری‌های اصلی آن حمایت از مستضعفان و فقرا بود. در آموزه های اسلامی و اخلاقی هم آمده است که در رسیدگی به ضعفا ابتدا از نزدیکان خود شروع کنید. یعنی از همین مردم ایران باید شروع کرد. حال ما ۱۰ میلیون فقیر در کشور داریم. حل و فصل این مسائل در شرایط تهدید امکان‌پذیر نیست، با این وضع فعلی که بخشی از حاکمیت علیه بخشی دیگری از حاکمیت که اتفاقاً از مردم رای گرفته تبلیغ و تهدید می‌کند آیا می‌شود این معضلات را کرد؟ واقعاً ما به وفاق و رحمت دو نیاز داریم.
یعنی این‌که اصلا حل چالش‌هایی که کشور ما با ان روبرو است در شرایطی امکان‌پذیر است که همه ارکان حکومت و نه فقط دولت روحانی و همه نیروهای جامعه مدنی و به طور کلی افکار عمومی دست به دست هم بدهیم و در جهت یک توسعه درون‌زا و برون‌نگر، همه‌جانبه و پایدار حرکت کنیم. تقویت این روند باشعار و تهدید هرروزه تندروها ممکن نیست. ادامه‌ این وضع بدون «وفاق دو» درجا زدن جامعه ایران هست.

در حال حاضر که در دوران پسابرجام به سر می بریم از دیدگاه شما مهم‌ترین چالش های پیش روی دولت برای تحقق برجام داخلی چه مسائلی هستند؟
ببنید آقای روحانی چه کرده است؟ در این دو سه سال، قوه مجریه را از دست یک نیروی ضد توسعه خارج کرده است ولی این فقط گام اول است و در ادامه‌ی مسیر بقیه ارکان حاکمیت هم باید همکاری کنند. برای حل و فصل معضلات موجود در جامعه به یک «همکاری مشترک» احتیاج داریم، یک «همکاری مشترک بین ارکان اصلی حکومت و نیروهای جامعه مدنی و نیروهای اقتصادی». حال شما این حرکت را با هر عنوانی معرفی کنید فرقی نمی‌کند.توسعه و بالا بردن ظرفیت اقتصادی و رشد اخلاقی جامعه با شعار و تهدید این و آن به دست نمی‌آید. توسعه به مشارکت کل جامعه نیاز دارد و فرایندی است که چهار نیروی محرکه دارد. باید همه‌جانبه انجام شود و اجرای همزمان راهبردهای توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی، توسعه فرهنگی و توسعه اجتماعی ضروری است.
دولت روحانی که خدا حفظش کند توانسته با رای مردم و اجرای برجام شرایط را کمی بهتر کند و «وفاق و رحمت یک» را به دست بیاورد. برای برداشتن یک خیز و جهش توسعه‌ای همکاری و وفاق داخلی هم ضروری است. وقتی بخشی از نیروهای حکومت به صورت رسمی با دولت مخالفت می‌کنند و رسماً کارشکنی می‌کنند، مشکل بیکاری حل‌شدنی نیست و مشکل فقر هم مهار نمی‌شود. همان می‌شود که در ۱۰ سال گذشته انجام شد، یعنی کشور در جا می‌زند. رسیدن به آن چشم‌انداز توسعه بیست‌ساله که پیش‌کش، حتی دیدید در دوره خالی بندی‌های احمدی‌نژاد کشور با هزینه‌کرد هفتصد میلیارد درآمد ارزی نفت وارد یک دوره رشد منفی اقتصادی شد.

به نظر شما منتقدان دولت با چه انگیزه‌ها و نیاتی نسبت به انجام برجام داخلی نگران هستند و نسبت به آن مدام هشدار می‌دهند؟

نگاه کنید مثلاًآقای روحانی یک سفر موفق به فرانسه داشت. مقایسه‌اش کنید با ۱۰ سال قبل که از اروپا حتی یک مدیرکل هم مقامات ما را دعوت نمی‌کردند. اما آقای روحانی هنوز از این سفر موفق و عزت‌آفرین برای ایران برنگشته بود که یک عده سفارت عربستان را به آتش کشیدند و چندین کشور اسلامی به وزارت خارجه ما فشار آوردند.بنابراین ما نیاز داریم به «وفاق و رحمت دو» . برای مهار مسائل اساسی کشور نیاز به یک اجماع و اقدام مشترک همه نیروهای جامعه در حکومت و جامعه مدنی داریم. که البته هنوز علائم مثبت آن چندان دیده نمی‌شود.فکر می‌کنم نیروهای مخالف «وفاق و رحمت دو» بیش از نگرانی نسبت به معضلات کشور نگران حفظ قدرت خود و بحث جانشینی هستند. دغدغه اصلی آن‌ها معضل بیکاری و فرسایش اقلیم و حتی مسلمان‌ها در خاورمیانه نیست. دغدغه‌ محوری‌شان مهار و تهدید منتقدان داخلی است. دغدغه آن‌ها این است که الان هاشمی، روحانی، خاتمی و دیگر هزینه‌داده‌ها محبوب مردمند و این‌ها این محبوبیت را برای آینده قدرت خود و بحث جانشینی مضر می‌دانند. به نظر می‌رسد مهمترین دغدغه و برنامه آن‌ها توسعه کشور و حل مشکل خانمان‌سوز بیکاری نیست. آن‌ها دنبال هرس کردن و مهندسی آینده سیاسی به قیمت در جا زدن جامعه ایران هستند. برای همین تا جایی پیش رفته‌اند که صدای مظلومین در حصر را هم در آورده‌اند.

از سال ۸۸ بدین سو بیشترین رفت و امد جمعیت فرهیخته کشور جلوی مراکز فرهنگی کشور نیست و جلوی «در زندان اوین » و «خانه‌های خانوادهای زندانیان سیاسی» است. اصلاً این علامت خوبی برای جامعه سیاسی ما نیست.

تا چه اندازه امیدوار هستید که با تشکیل مجلس دهم زمینه تحقق برجام داخلی فراهم شود؟
مجلس جدید با مجلس قبلی تفاوت‌های مهمی دارد. تعداد کمی از نمایندگان این مجلس جدید گرایشات ضدتوسعه دارند و اکثریت این نمایندگان حامی برجامند و مایلند کشور در جهت توسعه همه‌جانبه و رفع معضلات حرکت کند. یعنی انتخابات مجلس کمک‌کننده به «وفاق و رحمت دو» بوده است. باز البته مجلس به تنهایی کافی نیست. چون یک بخشی از این نیروها می‌گویند این سی نماینده مردم تهران، نماینده مردم کوفه و بی‌دین و ایمان هستند، شما ببینید بدتر از این نمی‌شود ناسزای مذهبی به نمایندگان پایتخت یک کشور حواله کنید. قبلش هم به آن‌ها می‌گفتند انگلیسی. چیزی که در این کشور ارزان و فراوان است «تهمت زدن از موضع قدرت» است.در حالی‌که معضلات کشور بدون وفاق حل نمی‌شود. برای مثال، دلواپسان هم نگران معضل ازدواج هستند. خب وقتی جوان بیکار خودش را هم نمی‌تواند اداره کند چه طور ازدواج کند؟ بسیاری از ازدواج‌ها به خاطر رکود اقتصادی و گسترش بیکاری به طلاق ختم می‌شود. این جوانان نیازمند شغل هستند. حتی تحقیقات نشان می‌دهد بخشی از کسانی که ازدواج کرده‌اند به خاطر مشکل اقتصادی به خانه پدر و مادر خود برمی گردند و از یکدیگر جدا می‌شوند، چون قادر به اداره زندگی خود نیستند. ببینید این قبیل مسائل با شعار علیه روحانی و شخصیت‌های مورد احترام مردم حل نمی شود و یک «وفاق دو» می‌خواهد. اسم برای مردم عادی واژه برجام یک مقدار تخصصی است اما واژه «وفاق و رحمت» شاید مانوس‌تر است.
مجلس و هیات دولت فعلی مولفه‌های نویدبخشی در عرصه‌ سیاسی ایران هستند، اما سایر مولفه‌های جامعه‌ سیاسی هم باید وارد عمل شوند. دستگاه قضایی باید به همه نیروهای اقتصادی نشان دهد که برای روابط اقتصادی و تولیدی دغدغه عدالت دارد، نه این که صرفاً به دولت یا جامعه مدنی تشر بزند. پس از گذشت دو سال از بازداشت بابک زنجانی هنوز مشخص نیست همدستان او چه کسانی بوده‌اند. آیا او به تنهایی این منابع ارزی را به‌دست آورده است؟ ولی در مقابل نیروهای جامعه مدنی بین زندان‌ها در رفت و آمد هستند. الان چند ماه است از بازداشت روزنامه‌نگاران می گذرد و خانواده‌های آنها نگران هستند که از این‌ها برای مستندسازی استفاده نشود.
الان با کمال تاسف باید گفت از سال ۸۸ بدین سو بیشترین رفت و امد جمعیت فرهیخته کشور جلوی مراکز فرهنگی کشور نیست و جلوی «در زندان اوین » و «خانه‌های خانوادهای زندانیان سیاسی» است. اصلاً این علامت خوبی برای جامعه سیاسی ما نیست. آن وقت هر ناظر و محقق بی‌طرفی به این کشور نگاه می‌کند می‌فهمد این جامعه دارد لنگ می‌زند، نه اینکه مثل ژاپن، مالزی و گرجستان بغل گوشمان دنبال توسعه باشد. دستگاه قضایی باید به سه بخش جامعه یعنی دولت، جامعه مدنی و جامعه اقتصادی اعتماد و امینت بدهد نه اینکه حامیان آتش زدن سفارتخانه‌ها احساس امنیت کنند. بر سر این مسائل باید توافق و اجماع صورت بگیرد گرنه نظام، ایران و ایرانیان بیش از این لطمه می‌خورند.

اگر حاتمی‌کیا دغدغه ارزش‌های دوره انقلاب و جنگ را دارد  که به نظر من دارد٬ من پیشنهاد می‌کنم این انگ‌زنی فاجعه‌آمیز را فیلم کند چون مضمونش از فیلم «چه » و فیلم بادیگارد بسیار در اولویت‌دارتر است.

فکر می کنید آقای روحانی با چه هدف و رویکردی عنوان«برجام ۲» یا برجام داخلی را در محافل سیاسی مطرح کرد؟
آقای روحانی تشخیص درستی داده بود. در شرایطی که همان کاغذپاره‌های شورای امنیت کشور را برده بود زیر تحریم شدید و شبح جنگ، روحانی اولین اولویتش را رفع تحریم‌ها و «برجام یک‌» کرد که کار درستی بود. با بحث‌هایی که کردیم الان ما مثل نان شب به «وفاق و رحمت دو» نیاز داریم. ولی شما الان ببینید به دلسوزترین و شریف‌ترین شخصیت‌های این کشور بد می‌گویند و همین بد و بیراه‌ها را در رسانه‌های رسمی پخش می‌کنند. این شرایط نشان می‌دهد که هنوز توافق روی ضروریات جامعه انجام نشده و هنوز تا «وفاق دو» فاصله داریم. هنوز بخشی از نیروهای قدرتمند کشور دغدغه آن ۱۰ میلیون فقیر و شش میلیون بیکار و گردو غبارهایی که بعضی اوقات نیمی از کشور را می‌گیرند، ندارند. اگر داشتند این همه رجز نمی‌خواندند و خودشان به دنبال «وفاق دو» می دویدند، به جای اینکه در برابر آن مقاومت کنند.

در این میان، مردم در برجام ۲ چه به دست خواهند آورد؟
شما از مردم می‌گویید. مردم ایران هشتاد میلیون نفرند و در گروه‌های اجتماعی متکثر جای می گیرند، نه آن مردمی که در تبلیغات رسمی از آن صحبت می‌شود. حالا بیاییم یک مقدار راجع به این هشتاد میلیون صحبت کنیم که ببینیم چگونه ضد وفاق ملی عمل می‌شود. یک سوم این جمعیت، هنوز بالغ نشده‌اند و بچه و نوجوان هستند و زیر دست و پای خانواده‌هایی که با بحران اقتصادی روبرو هستند زندگی می‌کنند. بخش زیادی از این بچه‌ها در آموزش و پرورشی که با انواع مشکلات ساختاری روبرو است وقت می‌گذرانند و افق تربیت آن‌ها در شرایط رکود تورمی چندان نویدبخش نیست. آن بخش از این هشتاد میلیون که به بلوغ رسیده‌اند هم در شرایط یکسانی نیستند. ۱۰درصد از این تعداد «فقیر مضطر» هستند و حتی قادر نیستند مشکلات خود را به خوبی مطرح کنند. حداقل ۲۰درصد از مردم اصلاح‌طلب ثابت‌قدم هستند و بیست سال است که دائم به امید اصلاح امور در انتخابات‌ها مشارکت می‌کنند. بچه‌های همین‌ها هستند که در ۸۸ کتک خوردند و زندان رفتند و برایشان دادگاه‌های «آنچنانی» گذاشتند، همین‌ها بودند که در زمان جنگ بدنه‌ اصلی مدافعان از کشور بودند و خود یا پدرانشان در پیروزی انقلاب سهم داشتند. حال، تندروها دشمن درجه یک خود را همین‌ها می‌دانند و با جسارت به آن‌ها می‌گویند مردم کوفه. اصلا اگر حاتمی‌کیا دغدغه ارزش‌های دوره انقلاب و جنگ را دارد که به نظر من دارد٬ من پیشنهاد می‌کنم این انگ‌زنی فاجعه‌آمیز را فیلم کند چون مضمونش از فیلم «چه » و فیلم بادیگارد بسیار در اولویت‌دارتر است. ۱۵ درصد مردم هم طرفدار اصولگرایان هستند که نمایندگان تندرو آن‌ها تبلیغ می‌کنند نگران نباشید در انتخابات اخیر در تهران شما نمازشب‌خوان‌ها نباختید چون آنها که در تهران رای دادند اصلاً دین ندارند، ۲۰ درصد از مردم ایران هم که هیچگاه در هیچ انتخاباتی شرکت نمی‌کنند. همه چیز برای این تعداد علی السویه است. در اغلب کشورهای جهان همین‌طور است. در انتخابات ۷۶ که شاهد اوج مشارکت بودیم دیدیم مشارکت مردم ۸۰درصد بود و این ۲۰ درصد در انتخابات شرکت نکردند. ۳۵ درصد هم از این مردم جمعیت خاکستری هستند که بسته به شرایط و این‌که در چه نیروی امید به بهبود زندگی‌شان را می‌بینند تصمیم می‌گیرند. با امید می‌روند رای می‌دهند ولی اگر حس کنند کاری انجام نشد ناراحت می‌شوند و قهر می‌کنند. مثل شورای دوم در انتخابات شرکت نمی‌کنند که بعدش گرفتار مهرورزی دوره احمدی‌نژاد شدند. بعد دیدند بدجوری شد. دوباره در انتخابات ۸۸ و ۹۲ و اینک ۹۴ شرکت کردند. بخشی از این جمعیت خاکستری به امید بهبود وضعشان می‌آیند رای می‌دهند و دائم تندروها به آن‌ها علامت می‌دهند دلتان را خوش نکنید و چیزی عوض نشده است و نخواهد شد.
حالا حرف من این است که در کشوری که نیروهای اصلی آن دغدغه حل معضلات مردم را داشته باشند نباید این ۱۵ درصد اصول‌گرا را در برابر آن ۲۰درصد اصلاح‌طلب و ۳۵ در صد جمعیت خاکستری از مردم قرار بدهند که متاسفانه دائم قرار می‌دهند. الان تبلیغات رسمی غیرمستقیم دارند این رویارویی را تقویت می‌کنند. این کمک به توسعه کشور نیست. این حرکت «ضد توسعه» زیر پای حکومت و نظام را خالی کردن است. این ضربه به منافع ملی است. جالب است که این کارها در تبلیغات رسمی به نام «مردم» انجام می‌شود.

در سال ۹۲ هم  تندروها می‌خواستند بگویند که هیچ چیز تغییر نکرده است، ولی همین مردم تغییر دادند و مردم با رای خود به روحانی یک دولت ضد توسعه را تغییر دادند و امیدوارند این دولت در جهت توسعه حرکت کند

برای جذب این جمعیت خاکستری و آن دسته از جمعیت که هیچ مشارکتی ندارند چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟

باید دغدغه نیروهای اصلی کشور جذب همه مردم خصوصا همین ۳۵ در صد جمعیت خاکستری و بیست درصدی باشد که هیچ وقت به میدان نمی‌آیند. این دغدغه ملی یعنی همان ضرورت اجرای «وفاق و رحمت دو» و یا به قول روحانی «برجام دو». ولی از ۹۲ تبلیغات رسمی دارد می‌گوید دلتان را به رایی که دادید خوش نکنید. چیزی تغییر نکرده است و نخواهد کرد و ظاهراً می‌خواهند بگویند مسایل مهم کشور ما چیزهای اساسی‌تری است. مثل این‌که اول باید تکلیف نظام جهانی ناعادلانه را در جهان و منطقه روشن کنیم و وقتی بشریت را از این پیچ تاریخی بشریت رد کردیم، معضلات داخلی جامعه بهتر حل می‌شود.
ببینید این تندروها که می‌خواهند جامعه ایران را به گروگان بگیرند دغدغه مردم و همین جمعیت خاکستری را ندارند. ولی خوشبختانه خود مردم دغدغه دارند و از هر فرصت برای تغییر استفاده می‌کنند. دیدید در سال ۹۲ هم تندروها می‌خواستند بگویند که هیچ چیز تغییر نکرده است، ولی همین مردم تغییر دادند و مردم با رای خود به روحانی یک دولت ضد توسعه را تغییر دادند و امیدوارند این دولت در جهت توسعه حرکت کند و در این حرکت مردمی انتخابات ۹۴ هم مجلس را از اختیار تندورها و مخالفان برجام خارج کردند.
حالا بدون «وفاق دو» این تلاش و امید مردم به نتیجه نمی‌رسد. چون الان وضعیت «دولت در دولت» مهم‌ترین مانع توسعه و ارتقای ایران است. اصلاً مضمون اصلی برجام دو روحانی و «وفاق دو» این است که بیاییم به وضع دولت در دولت پایان بدهیم تا بتوانیم معضلات جامعه که به زندگی ده‌ها میلیون‌ نفر از مردم ربط دارد را مهار کنیم. انصافاً چنین وفاقی رحمت است.

با ادامه این وضعیت بیم و امید مردم با چه امیدی در انتخابات شرکت می کنند؟ آیا دامنه دید سیاسی آنها بیشتر شده است؟
جامعه ایران از سال‌ها قبل آماده‌ و شایسته‌ داشتن یک وضعیت گشوده‌ سیاسی بوده. یعنی شایسه مدیریت و نظام تدبیر سه جانبه است. بدین معنا که هم حکومت، دلسوزانه و پاسخگو برای مردم کار کند و هم نیروهای جامعه مدنی بتوانند برای حل معضلات جامعه بدون هزینه مشارکت بکنند و هم بخش اقتصادی در فرایند تولیدی که بتواند در دنیا رقابت بکند قرار بگیرد نه اینکه بخش اقتصادی در گرفتن رانت‌ها با هم رقابت کنند. واقعاً ایران شایسته این حکمرانی کارآمدتر سه بخشی است. ولی شما ببینید یک نیرویی که همیشه خواسته است به نام دین و عدالت انحصارطلبی بکند، نیروهای مختلف جامعه را در برابر هم قرار می‌دهد. به جای احترام گذاشتن به مردم می‌گویند مردم تهران اصلاً دین ندارند. بگذارید یک مثالی بزنم. راجع به افرادی که از حامیان بابک زنجانی هستند صحبت نمی‌کنم. ببینید بی‌اخلاقی تا کجا است که فردی نظیر هاشمی که شناسنامه انقلاب است در ۳۷ سال گذشته بیشترین رای را در انتخابات اخیر از مردم استان تهران کسب کرده است،.اگر این انحصارطلب‌ها احترام نمی‌گذارند حداقل در رسانه‌های رسمی لجن‌مال نکنند یا اگر می‌خواهند تخریب کنند با امکانات خودشان در جامعه این کار را بکنند نه با امکانات عمومی، پول مردم و رسانه‌های ملی. تداوم این وضع به نفع مهار معضلات جامعه نیست. حتی به نفع آینده انحصار‌طلبان هم نیست. واقعاً این جامعه به وفاق برای حل مسائل اساسی‌اش در بین نیروهای اصلی‌اش نیاز دارد. اسمش مهم نیست. مهم اصل ضرورت اجماع برای حل مسائل اساسی جامعه‌ ایران است.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

2 پاسخ

  1. سرانی که امروز بنام دلسوز معرفی میشوند آیا واقعا همانهایی هستند که آقای جلایی پور توصیف میکنند یا اینکه الان که نتایج عملکرد همین آقایان است که ملت را به این تنگنا هدایت کرده است.
    فراموش نکنیم که این آقایان از دلسوزان این ملت کسی بوده است که آنها در حذفشان کوتاهی نکرده باشند. آیا فقط اینها هستند که میتوانند ملت را از این تنگنا خارج کنند!؟
    مگر نه اینکه ایشان امتحان خودشان را با حذف همه دلسوزان به قدصد تصاحب قدرت ملت را به اینجا رسانیده اند !؟
    حالا که که به بن بست رسیده اند و نیازمند مردم هستند نجات سرشان به مردم است, آیا فردا دوباره به قصد تصاحب قدرت تغییر مواضع نخواهند داد!؟
    مردم هم نیاز مند اطمینان صد در صدی هستند و این مهم دست یافتنی نیست. هیچ تضمینی به درستی کردار کسانی که در راس قدرت بوده اند نیست. ملت برای حذف کسی به میدان نیامده اما هیچ نیرویی حتی آقایان جلایی پور و یاران ایشان هم حق ندارند دیگر نیرو های دلسوز مردم را پس بزنند و فقط خود و دارو دسته های رژیم را دلسوز ملت بدانند. کار فرا تر از گروه های وابسته به رژیم است بی خودی تفسیر های یکجانبه را به خورد مردم ندهید. فراموش نکنید دوران تفسیر های یکطرفه گذشته مردم با تمامی توانشان به میدان خوهند آمد خود را شرمنده مردم نکنید.

  2. رهبران این ۱۵% بار خود را بسته اند و وطن انها در چمدان انهاست به همین جهت نیز جز منافع خود دغدغه ای ندارند !

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

گفتگو با حمیدرضا جلایی‌پور؛

آقای خامنه‌ای! رهبر جمهوری اسلامی ایران که بیشتر علاقه دارید خودتان را رهبر «انقلاب» بدانید، شما در تاریخ ۱۴ یا ۱۵ خرداد ۶۸ در مجلس خبرگان رهبری در اظهاراتی در اوج فروتنی فرمودید:««باید خون گریست

ادامه »

چهره‌ی مچاله‌شده از گریه و لابه‌ی بسیارِ او، بِرندی شده بود. بر بالای هر منبری که می‌رفت، در جمعِ هر جماعتی که می‌رفت؛ اشک‌اش

ادامه »

سالها پیش که رهبر جمهوری اسلامی در بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ جنجال سند آموزشی ۲۰۳۰ را به‌پا کرد در

ادامه »